برگزیده ها
آنچه من در شورای عالی کار دیدم - زهره دریغ گفتار*

مازندمجلس: تهران - ایرنا - نشست شورای عالی کار برگزار شد و دو بازوی نیروی کار بر سرنوشت معیشت کارگران تصمیم گیری کردند؛ آنچه که من دیدم تلاش و چانه زنی کارگران بود و عزم آنها برای بهبود هرچه بیشتر.

مازندمجلس: نرخ تورم که طی سه سال در دولت یازدهم روند نزولی داشت، در بهمن ماه امسال به ٦.٨ درصد رسید؛ با کاهش نرخ تورم این نگرانی که آیا ممکن است نرخ دستمزد با چنین میزانی افزایش یابد، در اندیشه جامعه کارگری جاری بود.
وزیر کار با هرکدام از گروههای کارگری و کارفرمایی به تنهایی نشستی برگزار کرد و به حرف های دو طرف گوش فرا داد تا از تصمیم آنها مطلع شود و بالاخره زمان بحث و گفت و گو میان کارفرمایان و کارگران به همراه نمایندگانی از دولت فرا رسید.
چانه زنی از همان شروع نشست شروع شد؛ کارگران مطالباتی داشتند و کارفرمایان نمی خواستند زیر بار آن بروند؛ و کارفرمایان پیشنهاداتی داشتند که مقبول کارگران نبود؛ زمان مذاکره طولانی شده بود و بیم آن می رفت که به توافق نرسند.
ساعت دو، سه، چهار و پنج صبح شد؛ بر خلاف اینکه همیشه شنیده بودم که دولت در این مذاکرات دخالت بی انتهایی دارد اما چنین نبود و ربیعی و دیگر همکارانش، ناظر بر مذاکرات بودند.
ساعت بسرعت می گذشت و به ساعت نماز صبح می رسید.
ربیعی برای اینکه وسط مذاکرات را بگیرد، از علی خدایی و معینی نمایندگان کارگری خواست که روی رقمی میانه فکر کنند؛ علی خدایی به نظر خسته می آمد؛ لحظه ای عینک از چشم برداشت و دستش را جلوی چشمانش قرار داد، خسته و کلافه به نظر می رسید. به ١١ میلیون کارگری که چشم انتظار تصمیم آنها بودند می اندیشید.
همه سکوت کرده بودند در عین حالی که نگران سکوت طولانی خدایی بودند؛ ربیعی چشم به او دوخته بود و بقیه حاضر در نشست.
یاد حرف خدایی در بیرون نشست افتادم «من نماینده یازده میلیون کارگر هستم که به چانه زنی من چشم دوخته اند».
سکوت طولانی شده بود انگار همه در این اندیشه بودند که واقعاً این افزایش چه میزان می تواند سفره کارگران را رونق دهد؟
و من هم به یاد آقای رمضانی کارگر اتاق خبر بودم که اطمینان داشتم فردا صبح حتما با آن صدای خش دار با لهجه غلیظ ترکی خواهد گفت: «ای بابا چه کار میشه کرد با این حقوق» و من هم با آرامی به او پاسخ می دهم «اقای رمضانی انتظار نداشتی پنج میلیون تومان حقوق اضافه بشه».
یاد کارگر کنترل بلیت خط اتوبوس های تندرو افتادم که یک شب پاییز که از کشیک ماهانه اتاق خبر به خانه باز می گشتم؛ در ایستگاه اتوبوس به من گفت جمع دریافتی هایش با یارانه ای که می گیرد یک میلیون و 200 هزار تومان می شود؛وقتی از او پرسیدم که چگونه روزگارش می گذرد؟ گفته بود «چه کنم خیلی چیزها که دلم می خواهد را برای دخترانم نمی خرم اما خدا را شکر، می گذرانم».
در سکوت شورای عالی کار انگار در تصور همه سفره بی رنگ کارگران نقش بسته بود
و تاثر از این نقش.
ربیعی هم به خدایی نگاه می کرد؛ نگاهی مملو از نگرانی در مورد خانواده های کارگری که او وزیر آنها بود
شاید ربیعی هم در آن لحظه به یاد سفره خانه پدری بود؛ پدری زحمتکش که تنش بوی راه آهن می داد؛ کارگری زحمتکش که حتی نمی توانست سنگینی چند میخ را که در جیبش از کار به اشتباه جا مانده بود را تحمل کند.
و این رسم کارگران است: سخت کوشی و درست کرداری
بالاخره خدایی دستانش را از چشم برداشت و سرش را به علامت قبول تکان داد.
ربیعی با شوخی های همیشگی از نماینده های کارگری خواست که اگر توافق شده اجازه بدهند که در خصوص نحوه افزایش، او برنامه ریزی کند.
نماینده های کارگری پذیرفتند
دستمزد افزایش یافت البته نه به میزانی که نماینده های کارگری و کارفرمایی در ابتدای نشست اعلام کرده بودند، اما رقمی به نسبت قابل قبول.
انگار همه از این چانه زنی 15 ساعته خسته شده بودند و کارگران بیشتر.
گویی همیشه خستگی برای کارگرانی که تلاش می کنند اما کمترین بهره را می برند، بیشتر است
و من باز به یاد تمام کارگرانی بودم که اولین خبری که صبح آن روز خواهند شنید، تصمیم گیری دستمزد ٩٦ خواهد بود:
تمام کارگرانی که خانه می سازند اما خانه ای ندارند.
تمام کارگرانی که خودرو می سازند اما خود ماشین ندارند.
تمام کارگرانی که شب ها صدای خش خش جاروهایشان در کوچه می پیچد و گرد و غبار ازبست بر سینه هایشان می نشیند و خواب ندارند.
کارگرانی که باید با کف ٩٣٠ هزار تومانی و سقف یک میلون و ٣١٧ هزار تومانی و با وجود همه هزینه ها، یکسال دیگر زندگی کنند.
و تمام کارگرانی که خلق ثروت می کنند اما کمترین بهره را از ثروت می برند.
بیرون که امدم، هوا روشن شده بود و بوی عید می داد....
.........................
*خبرنگار حوزه کار ایرنا

کارگری کارگران کارگرانی خدایی ربیعی میلیون افزایش نماینده انگار طولانی کارفرمایان مذاکرات کارگر تصمیم ندارند رمضانی بیشتر سازند تومانی کمترین افتادم اتوبوس زحمتکش تومان خواست کارفرمایی داشتند اندیشه میزانی نگرانی دستمزد توافق اینکه انتظار دوخته برداشت شورای همیشه بیرون