این برای گروهی که همیشه به رقم تعداد اندک وپشتوانه رای کم صدای بلندی داشت حتما محل توجه و تحلیل است. نگاهی به انتخابات سال92 نشان می دهد که آنها چگونه با تبلیغات سنگین ابتدا باقری لنکرانی را نامزد خودمعرفی کردند و بعد از آن که مطلع شدند شورای نگهبان رقبتی برای تایید او نداردسعیدجلیلی را به عنوان فرد مورد نظر خود معرفی کردند . همان زمان حتی آیت اللهمصباح یزدی نیز به صراحت وارد مقوله انتخابات شد و یکبار گفت:« من در پیشگاهالهی شهادت می دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره ریاست جمهوری کاندیداشده اند جناب آقای دکتر لنکرانی اصلح هستند و امیدوارم که این شهادت برگزرینی درنامه 80 ساله من باشد. برخی از افرادی که کاندیدا شدند من به آنهاارادت دارم و آنها نور چشم من محسوب می شوند اما برای این کار مناسب نیستند ولیبینی و بین الله شهادت می دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقایلنکرانی نمی شناسم.» و البته طولی نکشید که این سخن به سخنی اینچنین تبدیل شد: «بعد از آقای باقری لنکرانی همه دوستان ما تشخیص دادند که اصلح آقای جلیلی است.»
آیت الله مصباح یزدی در آن دوره هم همه کار کرد.از تکلیف می گفت و دلخوش بود به رای آوری کسی که شبیه ترین فرد بود به محمود احمدینژاد. همانی شده بود که آیت الله مصباح می خواست. جلیلی اما شکست خورد . او کهمصداق تکلیف گرایی آیت الله بود هم ائتلاف اصولگرایان را بر هم زد و هم موجب رشدآرا حسن روحانی در انتخابات شده بود. چه اینکه برخی حتی تحلیل می کردند درصدی ازمردم که قصد رای دادن هم نداشتند برای رییس جمهور نشدن جلیلی پای صندوق ها آمدند.آیت الله مصباح یزدی اما به فاصله چند روز بعد از آن شکستحرف های مهمی زد. نکاتی گفت که از آینده سیاست ورزی اش حکایت داشت . او گفت :« یااینکه فردی با کمترین امکانات و هزینهها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد کهمیلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگرمدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوانگفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای 4 سال بعدفکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
به محمد باقرقالیباف نامزد اول اصولگرایان طعنهزد و از یارانش خواست از همین راهی که آمده اند سیاست ورزی خودشان را دنبال کنندتا 4 سال بعد یعنی همین اردیبهشتی که از راه می رسد گزینه خودشان را به پاستوربرسانند .آیت الله مصباح گفته بود :« عدهای رأی آوری را از مهمترین ویژگیهای اصلحعنوان میکنند. از طرف دیگر اگر کسی رأی آورد که او را اصلح نمیدانیم، وظیفه ماچیست، آیا باید تسلیم وی شویم یا تحمل کنیم یا برخورد کنیم؟ چرا که تکلیف هرچند بهخاطر مصالح واقعی است و برای تحقق امور مطلوب است، اما اینکه تا چه میزان اینمطلوب، محقق شود، به اراده ما نیست، بلکه به میدان رفتن و شمشیر زدن تا پای جان دراختیار ماست، اما اینکه بعد چه خواهد شد، تابع اراده ما نیست. لذا همواره بایدببینیم که تکلیفی متوجه ما هست یا خیر؟»
این بار اما دو روایت از آیت الله منتشر شده است. یک روایت می گوید او در دیدار با فرستادگان جمنا از تشکیل چنین ائتلافی حمایتکرده و گفته است که همیشه امیدوار بوده چنین حرکتی شکل بگیرد . یک روایت دیگرالبته رسمی و در قالب خبر منتشر شده که موضع آیت الله را در قبال ائتلافاصولگرایان نمایان کرده است . آنجا که او در دیدار با موتلفه ای ها گفته است :« هرگاه تشخیص بدهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، اگر رسید به جایی که قرار استکسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب، سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفعافسد به فاسد میکنم؛ اما قرار نیست از اول فاسد را ترویج کنم؛ در صورتی میتوانمرأی بدهم که بینی و بین الله بدانم بین افراد، فردی اصلح است؛ به قول کسی هم نمیتوانم اعتماد کنم و هیچ ائتلافی هم نمی پذیرم، چون این امور شوخی بردار نیست وباید روزی پاسخ آن را در برابر خدا بدهم؛ آری؛ رفت و آمد، بحث و گفتگو با دوستانگرامی را با کمال میل انجام میدهم، اما نمیتوانم به کسی قولی بدهم که از فلانیحمایت میکنم؛ چون حجتی پیش خدا ندارم. » او مشخصا گفته ائتلاف را نمی پذیرم .
یاران آیت الله در پایداری هم چیزی بروز نمیدهند . سوال مهم این است آنها چه در سر دارند که بخشی از بدنه خود را در تیمانتخاباتی سید ابراهیم رییسی مشغول به کار کرده اند و بخش دیگرش را به ستاد سعیدجلیلی فرستاده اند . شاید این تعبیر چندان بی راه نیست که آنها منتظر چرخشنهایی سیب درخت سیاست هستند . می خواهند چرخش خود را با همین چرخش هماهنگ کنند .پس فعلا حرکت با چراغ خاموش دستور تشکیلاتی است ؛ کدام گزینه می تواند نامزد نهاییآنها باشد ؟
29219