برگزیده ها

مازندمجلس: خبرگزاری میزان- یک مخترع پس از حضور در یک اردوی جهادی، قلعه گنج کرمان را قعه ای اسرار آمیز همراه با محرومیت معرفی کرد.

مازندمجلس:

به گزارش خبرنگارگروه جامعه خبرگزاری میزان، تجربه حضور به همراه همسر در اردوهای جهادی، از خاص ترینسوژه های گزارشی اردوهای جهادی است.

حسین فراهانی که کارشناسیصنایع داشته و جزو مخترعین جوان هم محسوب می شود، این تجربه را دارد.

3 سال است که از ازدواجشمی گذرد و در این 3 سال بارها به همراه همسرش به اردوی جهادی رفته است.

حسین فراهانی مقامسومی در مسابقات مخترعین مالزی را کسب کرده و در سال 2007 نیز در رشته های شیمی و مکانیکرتبه های جهانی به دست آورده و همچنین تاکنون 5 اختراع ثبت کرده است.

اولین تجربه اردویجهادی فراهانی، مربوط به سال 87 و حضور در مناطق محروم شهرستان قلعه گنج در جنوب غربیاستان کرمان است. او که کاردانی عمرانی نیز دارد، در اردوهای جهادی بیشتر مشغول کارهایعمرانی می شود.

او از تجربه خاص حضوربه همراه همسر در اردوهای جهادی می گوید و عنوان می کند: باید همگرایی خاصی بین زوجینوجود داشته باشد که به همراه یکدیگر به اردوی جهادی بروند. وقتی به خواستگاری همسرمرفتم، شرایطم را برایش توضیح دادم. بر خلاف تصورم ایشان بسیار استقبال کرده و گفت کهپیش تر ها بسیار علاقه مند بوده که در اردوهای جهادی شرکت کند. اما به دلیل محدودیتهایی که برای دختران جوان وجود دارد، موفق نشده بود.

فراهانی می افزاید:وقتی با همسرم برای اولین بار و در اوایل زندگی مشترک به اردوی جهادی رفته بودیم، درروز شاید کمتر از یک ساعت را با هم می گذراندیم. سختی برایمان معنا نداشت، زیرا بارضایت و اشتیاق خود به این سفر رفته بودیم و اجباری در کار نبود.

وی با اشاره به خاطرهخود از اردوهای جهادی می گوید: در یکی از سفرها، به عنوان پیشقراول رفته بودیم تا مقدماتحضور سایر دوستان جهادی را فراهم کنیم. یک نیسان نیز در اختیار ما بود. دو نیسان نیزاجاره کرده بودیم تا مصالح را به دوستان خود رسانده و کارها به پیش رود. پس از مدتیدیدیم که دو نیسان جوابگو نیست و خودرویی که در اختیار خودم بود نیز برای کار انتقالمصالح اختصاص دادم و خود نیز در این امر مشارکت می کردم. روزهای نزدیک حضور بچه هایجهادی بود و مصالح هنوز کامل منتقل نشده بود. تا پایان شب کار می کردیم و در یکی ازشب ها نزدیک دوازده شب، در گردنه یکی از کوه ها که به محل استقرار ما منتهی می شد،بنزین تمام کرده و ماشینم در میان راه خاموش شد. به سختی ماشین را تا سرپایینی رساندمکه بتوانم روی حالت خلاص به مکانی برسم که تلفن همراه آنتن داده و با دوستانم تماسبگیرم تا برایم بنزین بیاورند.

وی می افزاید: منتظرماندم تا دوستانم برسند و در تاریکی شب و در دل کوه ها استرس خاصی بر من غلبه کردهبود. آن محدوده ملاحظات امنیتی خاصی هم داشت و به همین دلیل استرسم افزایش پیدا کردهبود. با تلفن همراهم مداحی پخش کردم و به آن گوش سپردم تا کمی آرامش بگیرم. در همینحین یک نوری را از دور دست دیدم که به من نزدیک می شود. به چراغ به من علامت داد ومن هم با چراغ خودرو پاسخش را دادم و مطمئن شدم که دوستانم هستند و برایم بنزین آوردهاند. وقتی به من نزدیک شد و از ماشین پیاده شد، دیدم دوستانم نیست و لباس محلی پوشیدهاست. با توجه به اینکه با یک ماشین تویوتا از بیراهه آمده بود، دیگر ترسم به بیشترینحد رسیده بود تا جایی که شهادتین را خواندم. با کمی صحبت متوجه شدم که از اهالی روستاهایاطراف است. تصورش این بود که من هم از اهالی هستم و در جاده مانده ام. پس از کمی صبر،دوستانم آمدند و بنزین دادند و به محل استقرار برگشتیم. اما این خاطره همیشه برایممانده و هر موقع به یاد آن می افتم، استرس آن لحظات برایم تداعی می شود.

جهادی اردوهای دوستانم همراه بودیم بنزین فراهانی نزدیک تجربه اردوی نیسان ماشین برایم استرس اهالی کردهبود استقرار دوستان اولین مخترعین عنوان بسیار اختیار افزاید مصالح