برگزیده ها
غفوری‌فرد:کاندیدا شدم تا احتمال ترور آیت‌الله خامنه‌ای کمتر شود

مازندمجلس: سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - غفوری‌فرد می گوید: کسانی بودند که در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند و به عنوان رجل سیاسی و مذهبی هم شناخته شدند اما برای انتخابات مجلس شورای اسلامی صلاحیت آنها رد شد.

مازندمجلس:امید کرمانی‌ها: روایتش از انتخابات ریاست جمهوری سال 60 جالب است و شنیدنی، می گوید نه هوس ریاست جمهوری داشته نه پست و سمت. از حسن غفوری فرد حرف می زنیم یک پای انتخابات ریاست جمهوری در سال 60. از روزهای پرالتهاب آن سال می گوید و اینکه کاندیدا شد تا خطر ترور آیت الله خامنه ای کمتر شود، حتی در نیم ساعت وقتی که برای تبلیغات داشته هم ایشان را کاندیدای اصلح معرفی می کند.

روایتش از کاندیداتوری سال 80 و رقابت با سیدمحمد خاتمی هم جالب است، می گوید آمده بود تا تنور انتخابات گرم شود و حتی با آیت الله هاشمی و رییس دولت اصلاحات هم مشورت کرده است.

 او در گفتگو با خبرآنلاین ضمن بیان خاطراتی از آن ایام، تاکید می کند: برخیبه پول، برخی به مقام، برخی به علم و برخی به شهرت علاقه دارند اما در مجموع رجلسیاسی و مذهبی بودن مقدمه می خواهد اگر بدون مقدمه باشد ماندگار نخواهد بود.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

***

شما در انتخابات ریاست جمهوری سال 80 نامزد شدید وشورای نگهبان نیز آن زمان شما را با سوابقی که داشتید رجل سیاسی و مذهبی دانست، طی چند انتخابات اخیر تب کاندیداتوری سیاسیون در انتخابات ریاست جمهوری بالاگرفته است و اتفاقا خیلی هم به دلیل رجل سیاسی نبودن احراز صلاحیت نمی شوند. به نظر می رسد سال 96 هم با چنین روندی روبرو باشیم.توصیه شما به کاندیداها چیست؟

من دوبار کاندیدای ریاست جمهوری شدم، اولین دوره سال 60 بود و سال 80 به اینعرصه ورود کردم اما هیچ گاه دنبال کسب اسامی و عنوان رجل سیاسی و مذهبی نبودم، نهآنکه مخالف باشم اما اینکه برای کسب عنوان یا مقام تلاش بکنم این طور نبود. حتیمرحوم شهید باهنر وقتی به من پیشنهاد وزارت نیرو را در کابینه خود داد به او دونفر دیگر را معرفی کردم و گفتم اینها نسبت به من اصلح هستند. از همان روز اولانقلاب دنبال خدمت بود تا کسب عنوان. وقتی انقلاب شد اسلحه به دست گرفتم و نگهباندانشگاه امیرکبیر شدم. اگر سال 60 هم نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدم به آن خاطرنبود که نامم در تاریخ بیاید و بعد از 35 سال کسی بیاید درباره آن از من سوال کنداحساس وظیفه کردم و وارد شدم. دوره اول که برای انتخابات ریاست جمهوری نام نویسیکردم به توصیه اکید مرحوم آیت الله ربانی املشی دادستان وقت کل کشور بود. او بهمنزل من تلفن زد و اصرار کرد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوم.

آن زمان هر کسیکاندیدا می شد بیش از آنکه اسمش مطرح شود احتمال ترورش بالا بود. یعنی مسئولان میگفتند هر کس کاندیدا شود احتمال ترورش بالای 50 درصد است.

یعنی جان خود را کف دست تانگرفتید و نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدید؟

بله، واقعا همین طور است. آیت الله ربانی املشی برای کاندیداتوری خیلی به مناصرار کرد و چند بار گفت "قول می دهی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوی؟"در واقع چند بار از من قول گرفت. او برای من چند دلیل آورد، نخست آنکه معلوم نیستحضرت امام (ره) با کاندیداتوری یک شخصیت روحانی موافقت کند چون امام از اول انقلابمعتقد بود روحانیت باید بر کارها نظارت کند. کاندیدای اول ما برای ریاست جمهورینیز شهید بهشتی بود اما امام موافقت نکرد.

یعنی هنوز نامزدی حضرت آیت الله خامنه ای در انتخابات ریاستجمهوری قطعی نبود؟

صحبت نامزدی ایشان مطرح بود اما هنوز ثبت نام نکرده بودند.

در واقع هنوز امام نظر خود را اعلام نکرده بود؟

 بله، همین طور است، اولین دلیل آیتالله ربانی املشی نیز این بود که هنوز معلوم نیست حضرت امام موافقت کنند یک روحانینامزد انتخابات ریاست جمهوری شود چون همان سال شصت نیز امام چون موافق نبود آقایرجایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد در حالیکه آیت الله مهدوی کنی و حضرت آیتالله خامنه ای بودند. نکته دیگری که آیت الله املشی گفت این بود که هنوز معلومنیست حضرت آیت الله خامنه ای سلامت خودشان را به دست بیاورند چون مدت کوتاهی ازترور ایشان گذشته بود. نکته سوم این بود که خوب نیست فقط یک نفر کاندیدای انتخاباتریاست جمهوری باشد. نکته چهارمی هم که اشاره کرد بحث احتمال بالای ترور نامزدهایانتخابات بود و گفت "اگر شما کاندیدا شوی احتمال ترور و سوء قصد به جان حضرتآیت الله خامنه ای کمتر می شود" و همین نکته چهارم بود که من را برایکاندیداتوری در انتخابات متقاعد کرد.

با خود حضرت آیت الله خامنه ای هم در سال 60 براینامزدی در انتخابات ریاست جمهوری صحبتی کردید؟

خیر. صحبتی نکردم. آن زمان حتی فرصت بنر زدن هم نداشتیم فقط نیم ساعت به منوقت دادند که در تلویزیون صحبت کنم.

هزینه ستاد انتخابات شما چقدر شد؟

هیچ هزینه ای نشد. تنها تبلیغ من همان نیم ساعت صحبتم در تلویزیون شد. اصلافرصتی برای تبلیغ و زدن بنر و این کارها نبود چون وقتی آقایان رجایی و باهنر درهشت شهریور شهید شدند. طبق قانون اساسی آن زمان، اگر رئیس جمهور از دنیا می رفت،باید یک هیأت سه نفره ای متشکل از نخست وزیر، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه بایدمجلس را تا برگزاری انتخابات اداره می کردند اما نخست وزیر هم شهید شده بود. یعنیحتی آن هیأت سه نفر هم نمی توانست به لحاظ قانونی تشکیل شود. در واقع سریع میخواستند مقدمات کار را فراهم کنند، ثبت نام نامزدها انجام و انتخابات ریاست جمهوریبرگزار شود. من برای بازدید پروژه ای به شهرستان رفته بودم و به محض برگشتن گفتند"همین الان به صدا و سیما بیا و نیم ساعت درباره نامزدی خود در انتخابات صحبتکن" در حالیکه لباس هایم خاکی بود و هیچ مطالعه ای هم نداشتم حتی فرصت نکردمچند خط یادداشت تهیه بکنم.

جلوی دوربین قرار گرفتم و گفتم "این برای من ونظام افتخار است که به یک بچه کارگر اجازه می دهند نامزد انتخابات ریاست جمهوریشود و شورای نگهبان نیز صلاحیت او را تأیید می کند. نه آنکه پست های مهم فقط دراختیار افراد خاص و هزار فامیل باشد. درست است که شورای نگهبان من را برای نامزدیدر انتخابات ریاست جمهوری صالح دانست اما باید انتخاب به اصلح شود و اصلح برایریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای است". بنابراین نه آرزو داشتم اسمم پخششود و نه امید داشتم که رئیس جمهور شوم. فقط برای کمک به نظام آمدم تا احتمال وقوعخطر ترور برای آیت الله خامنه ای کمتر شود.

سال 80 چه طور تصمیم گرفتید که در انتخابات ریاست جمهوریثبت نام کنید؟

معتقدم بودم و هیچ شکی نداشتم که حتما آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوریرأی خواهد آورد. کما اینکه بعد دیدیم آرای دوره دوم او از دوره اولش بیشتر شد.

پس چرا کاندیدا شدید؟

از آنجا که رأی آوری آقای خاتمی برای همه محرز بود بنابراین کسی نمی آمد خودشرا خراب کند و کاندیدا شود. من آن زمان مشاور آقای خاتمی بودم هم با او و هم با مرحومآیت الله هاشمی رفسنجانی مشورت کردم. آیت الله هاشمی رفسنجانی به من گفت "شمافکر می کنی چند رأی بیاوری؟" هنوز کسی اعلام آمادگی برای ثبت نام در انتخاباتنکرده بود و من اولین نفر بودم، به مرحوم آیت الله هاشمی جواب دادم "اگرروحانیت و همه نیروها کمک کنند ما 4-5 میلیون رأی می آوریم". چون برآوردمبرای رأی جریان رقیب آقای خاتمی همین قدر بود و همین اتفاق هم افتاد یعنی غیر ازآقای خاتمی 9 کاندیدای دیگر هم در صحنه حضور داشتند و سرجمع 5-6 میلیون رأیآوردند. در واقع هدف من برای نامزدی این بود که تنور انتخابات بیشتر گرم شود چونیقین داشتم رأی نمی آورم. البته بعد که من ثبت نام کردم چند نفر دیگر هم درانتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کردند.

آقای خاتمی به شما چه مشورتی داد؟

او گفت "شما آدم اخلاقی هستی و اگر بیایی یک رقابت اخلاقی انجام میشود".

موتلفه هم به شما توصیه ای برای نامزدی در انتخابات سال 80کرد؟

خیر، آن زمان درباره این موضوع با آنها بحث نکردم.

آن زمان می گفتند شورای نگهبان اول آقای خاتمی را ردصلاحیتکرد اما بعد تأیید صلاحیتش کرد شما در جریان این اتفاق بودید؟

خیر من نشنیدم.

آقای غفوری فرد به نظر می رسد شما خودتان بدون وابستگی تشکیلاتی یک بدنه رایی دارید، این مسئلهرا متأثر از چه می دانید؟ سابقه وزارت شما در ذهن مردم است یا ارتباطی که باورزشکارها داشتید چنین ظرفیتی را برای شما فراهم کرده است؟

دوره وزارتم کمتر در ذهن افراد است اما دوره مدیریت ورزشی ام موثر بود یادم میآید یک مسابقه دوچرخه سواری برای انتخاب اعضای تیم ملی برگزار شد که من با دوچرخهسواران تا کرج رکاب زدم. ضمن آنکه من یک ارتباط خاصی با اقشار مختلف جامعه دارم.من بنیانگذار، موسس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین بودم. بنیانگذار انجمن مهندسانبرق و الکترونیک ایران هستم که 7 هزار مدیر کشور در این انجمن عضویت دارند.بنیانگذار و دبیرکل جامعه اسلامی دانشگاهیان هستم، تشکلی که قبل از انقلاب آغازفعالیت کرد و در دوران انقلاب نقش آفرین بود بنابراین اساتید دانشگاه به میزانزیادی روی من شناخت دارند.

من با اغلب هیئات مذهبی تهران چه قدیمی و چه جدید درتماس بودم و هستم خودم چند هیأت ایجاد کردم بنابراین در مجموع زمینه و بسترارتباطی با گروه ها و اقشار مختلف مردم تهران دارم.

به سئوال اول برگردیم شما هر موقع اراده کردید و نامزد انتخاباتریاست جمهوری شدید شورای نگهبان شما را مصداق رجل سیاسی و مذهبی تشخیص داد الانخیلی ها اشتیاق دارند به این عنوان برسند یعنی حتی جایگاه ریاست جمهوری برای آنهاموضوعیت ندارد، چه توصیه ای به اینها دارید؟

 من واقعا دنبال اسم و رسم و پست ومقام نبودم. حدیثی است که می گوید "اگر انسان ها رابطه بین خود و خدای خود رادرست کنند خدا رابطه آنها را با مردم درست می کنند". خیلی از کسانی که درانتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کردند و مصداق رجل سیاسی و مذهبی هم شناخته شدندامروز کسی آنها را یاد نمی کند یا شناخته شده نیستند یا بعضا شاید مورد قبول جامعهقرار نگرفتند. اگر انسان آنچه صحیح است عمل کند پست و مقام به دنبالش می آید. منهیچ گاه دنبال پست و مقام نبودم. اول انقلاب یادم می آید آقای هاشمی من را خواست وگفت "همین الان برو و استاندار خراسان شو" در حالیکه روح من هم از اینداستان خبردار نبود. یعنی من کار خودم را کردم و خدا هم کار خودش را انجام داد واین اعتبار را خدا به من داد.

بعد از ماجرای هفتم تیر و شهادت چند نفر ازنمایندگان شهر مشهد در آن حادثه تروریستی، مردم مشهد به من گفتند که از مشهدکاندیدای نمایندگی مجلس شوم. من از مشهد نامزد انتخابات میان دوره ای مجلس شدم و321 هزار رأی آوردم که آن رأی هنوز یک رکورد محسوب می شود. بعد در مجلس بودم یکروز آقای باهنر به من زنگ زد و گفت "چه کار می کنی؟" گفتم "میخواهم به راهپیمایی بروم و بعد در نمازجمعه شرکت کنم" او من گفت "بیا باشما کار دارم". من به دیدار شهید باهنر رفتم او گفت "دوستان به ایننتیجه رسیدند که شما وزیر نیرو شوید". من خودم دو نفر را معرفی کردم و گفتم"این دو نفر نسبت به من اصلح هستند". اما به من گفتند "خیر خود شمااین مسئولیت را بپذیرید".

بنابراین دنبال این نبودم که رجل سیاسی و مذهبی شومو یک زمانی از این عنوان استفاده کنم. الان اولین بار است که دارم درباره اینعنوان صحبت می کنم.

شما این اشتیاق را که برخی نواصولگراها برای رسیدن به پاستور دارند چطور تحلیل می کنید؟

اصولگرا و اصلاح طلب فرقی نمی کند. عده زیادی پست و مقام را دوست دارند. من همنمی گویم که از پست و مقام بدم می آید اما می بینم که آیا می توانم این مسئولیت راانجام بدهم یا خیر. یک زمانی مجلس خبرگان بود به من گفتند "شهید بهشتی شما راکار دارد" پیش شهید بهشتی رفتم او گفت "علمای مازندران همچون مرحوم شهیدآیت الله هاشمی نژاد و آیت الله طاهر گرگانی آمدند از شما درخواست کنند کهاستاندار مازندران شوید" گفتم "من پست و مقام را دوست دارم اما هیچ وقتدنبالش نمی روم و تا خود را لایق آن مسئولیت ندانم هیچ گاه کاندیدا نمی شوم، سوماینکه اگر ببینم نمی توانم این کار را انجام دهم حتما و حتما قبول نمی کنمبنابراین استانداری مازنداران را قبول نمی کنم چون شناختی از استان مازندران و کاراداری ندارم." آقای هاشمی نژاد به من گفت "سرهنگ جعفری در استانمازندران است که هم استان را خوب می شناسد و هم کار اداری کرده است او معاون شمادر استانداری خواهد بود" گفتم "اگر کسی است که هم استان را خوب می شناسدو هم کار اداری کرده است او استاندار شود و من معاون او باشم" گفتند"چون او سرهنگ نظامی است بعد می گویند فاز اداره استان نظامی شده است".در مجموع من قبول نکردم. بعد آقای هاشمی به من گفت "احمدزاده استان خراسان راآتش زد همین الان برو و استاندار شو" با این حرف من قبول کردم و حتی خانه همنرفتم مستقیم به خراسان رفتم.

برخی می گویند احساس تکلیف برای حضور در صحنه انتخاباتدارند اینکه خیلی این صحبت مطرح شود آن تعبیر را لوث نمی کند و نگاه به عرصه ریاست جمهوری را تنزل نمی دهد؟

قطعا همین طور است. البته همانطور که گفتم عده ای پست و مقام را دوست دارنداما اداره مملکت نیاز به امکانات و شرایط دارد. معروف شدن خوب است اما باید کوشیدکه معروف حقیقی ماندگار شد. من تنها کسی هستم در 10 دوره مجلس که منفرد در تهرانبرای دوره پنجم رأی آوردم و یک سبد رأیی دارم. دوره پنجم انتخابات مجلس بدون هیچخرجی و با وجود لیست های بزرگ همچون کارگزاران رأی آوردم.

بنابراین خوب است اگرکسی دنبال پست و مقامی است ببیند صلاحیت آن کار را دارد یا خیر. حضرت امام فرمودند"اگر کسی برای پستی داوطلب شود در حالیکه اصلح در بین جامعه است او به خدا ورسول خدا خیانت کرده است." حتی معاونت مالی یک قوه به من پیشنهاد شد گفتم اینکار را بلد نیستم و نپذیرفتم در حالیکه درآمد خوبی هم می توانست برای من ایجادکند. بالاخره برخی به پول، برخی به مقام، برخی به علم و برخی به شهرت علاقه دارنداما در مجموع رجل سیاسی و مذهبی بودن مقدمه می خواهد اگر بدون مقدمه باشد ماندگارنخواهد بود. کسانی بودند که در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند و به عنوانرجل سیاسی و مذهبی هم شناخته شدند اما برای انتخابات مجلس شورای اسلامی صلاحیتآنها رد شد. پس اگر پست و مقامی را به کسی بدهند که او لایق دریافتش نباشد بعد ازمدتی محو می شود.

برنامه خود شما برای ریاست جمهوری یا میان دوره ای مجلس یاشورای شهر چیست؟

کاندیدا نیستم.

کلا عرصه سیاست را کنار گذاشته اید؟

سیاست که فقط انتخابات نیست! من تا روز آخر عمرم حتما در سیاست خواهم بود وفعالیت می کنم. اما خودم کاندیدا نیستم.

یعنی از این به بعد نام آقای غفوری فرد را در هیچ انتخاباتی نخواهیم دید؟

به عنوان کاندیدای انتخابات خیر.

چه طور به چنین تصمیمی رسیدید؟

ما به جوانگرایی اعتقاد داریم. انشاءالله جوانان بیایند. در همین جمنا هم سعیداشتیم که از 30 نفر، 5 نفر حداقل از جوانان باشند که 7 نفر رای آوردند. بنابراینترجیح می دهیم که جوانان بیایند.

تلخ ترین و شیرین ترین اتفاق امسال از نگاه شما چیست؟

تلخ‌ترین اتفاق مسئله پلاسکو بود که واقعا امسال این حادثه تلخ و دردناک درمرکز پایتخت اسلامی رخ داد. جوانان فداکاری که اینطور در آتش ماندند و نتوانستیمکاری بکنیم. حادثه دیگر همان سانحه قطار سمنان بود که آنهم به کشته شدن تعدادی ازهموطنانمان انجامید. متاسفانه این حوادث تلخ باضافه فوت آقای هاشمی حتما جزو تلخ ترینحوادث سال 95 محسوب می شود. از این جهت این سال شاید رکوردار سوانح دردناک بودهاست. مقام معظم رهبری فرمودند که آقای هاشمی عنصر بسیار موثری در انقلاب بود کهانقلاب او را فراموش نمی کند. بعید هم هست که در آینده نزدیکی بتوانیم جایگزینیبرای امثال شهید بهشتی و شهید مطهری و شهید رجایی و آقای هاشمی پیدا کنیم. اینهاکسانی بودند که در کوران مبارزه با رژیم شاه و زندان ها و تبعیدها و زندگی مخفیانهرشد کرده بودند. اهل مطالعه و درس و تعلیم و تعلم بودند و اهل تحقیق و فقیه بودندو تقریبا به این راحتی امکان جایگزینی برایشان وجود ندارد. بعد از 30 و چند سالچند تا شهید مطهری وشهید بهشتی داریم؟ فوت آقای طبسی هم از جمله رخدادهای ناگواربوده است. در مورد واقعه شیرین باید فکر کنم چون الان حضور ذهن ندارم و فکر نمیکنم که حادثه شیرینی رخ داده باشد!

جملات توصیفی در مورد این اسامی بفرمایید.

آقای هاشمی: مردی برای همیشه تاریخ

سردار قاسم سلیمانی: مالک اشتر نظام

قالیباف: شهردار تهران

جلیلی: مرد مذاکرات

باهنر: یادگار شهید باهنر

موتلفه: قدیمی ترین حزب نظام

جبهه پایداری: ....

علی لاریجانی: رئیس موفق مجلسشورای اسلامی

آقای رئیسی: مردی که خادم خورشید خواهدبود.

29214

انتخابات ریاست جمهوری هاشمی مذهبی نامزد کاندیدا خاتمی سیاسی خامنه دارند عنوان باهنر دنبال گفتند بنابراین کاندیدای احتمال اسلامی انقلاب حالیکه نامزدی بهشتی نگهبان شورای آیت الله هاشمی استان نبودم املشی درباره اتفاق جامعه اولین مقدمه مجموع حادثه توصیه اینکه جوانان کاندیداتوری مازندران نکردم سیاست نیستم داشتم تهران استاندار بنیانگذار خراسان شناخته آوردم مسئولیت اداره معرفی مرحوم صلاحیت چیست؟ واقعا ربانی غفوری موافقت ماندگار محسوب داشتید زمانی توانم همچون علاقه دانست قدیمی انسان ندارد اشتیاق رابطه کسانی استانداری اسامی مصداق مطهری فرمودند مقامی معروف مشورت رقابت شیرین بیایند دردناک دارنداما گویند پیشنهاد ندارم گفتگو سرهنگ اداری نظامی معاون امسال دبیرکل بالای جمهور رجایی توانست فراهم نداشتم مطالعه ترورش تبلیغ هزینه اعلام نکرده معلوم آیتالله انتخاباتریاست تلویزیون شدید؟ صحبتی تأیید افراد اقشار موتلفه اخلاقی مختلف گرفتم وزارت کارها اینها نویسی درانتخابات بیشتر کنید؟ بیاید رفسنجانی میلیون البته تاریخ جریان انجمن