شماهمیشه یکی از منتقدین جدی آقای هاشمی بودید؛ مخصوصا به لحاظ اقتصادی. اما اگربخواهید به لحاظ سیاسی مشی ایشان را ارزیابی کنید چه میگویید؟ چه نقاط ضعف و قوتیرا در ایشان دیدید؟
آقایهاشمی از نظر سیاسی،یک آدم اهل تحلیل و عمیقی بود. که بار تجربه ایشان بسیارپربار بود. در تشخیص موقعیت و تطبیق رفتارش با اهدافی که مدعی بود، اوجهای خیلیقشنگی داشت، ولی فرودهای بدی هم داشت.
وقتی درجنگ ایران و عراق، صدام به خنس افتاده بود و آمریکاییها می خواستند به عراق حملهکنند، صدام، هواپیماهایی را که از کویت گرفته بود فرستاد به فرودگاه های ایران، بعد به ایران پیشنهاد داد بیایید این کویتی هایی که با شما اینقدر بد هستند رابزنیم و از بین ببریم. آن موقع آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا یک نامهای نوشت که بسیار نامه بلندی است و من همیشه به آن افتخار می کنم چون سند رفتارمبتنی بر اصول نظام در سیاست خارجی بود، سند ابنالوقت نبودن. این موقعیت، بهترینموقعیت برای برخورد فرصت طلبانه بود برای اینکه ما با کمک صدام، کویت را بزنیم وآمریکا هم صدام را بزند.
از شر دودشمن مان راحت می شدیم. اما آقای هاشمی در آن نامه توضیح داد که ما اصلا با تجاوزمخالف هستیم و به صدام گفت چون شما به کویت تجاوز می کنید ، به شما کمک نمی کنیم. بعد همایران هواپیماها را به کویت تحویل داد اینها فرازهای تعیین کنده ای است. ما بزرگیایشان را در دو حادثه مهم می تووانیم ببینیم؛ یکی در ماجرای انتخاب رهبری و دیگریهم در قصه ی رد صلاحیت ایشان. رفتارهایایشان در این دو اتفاق فقط از یک پخته استخوان دار وزین، سر می زند نه از آدمی کهتازه امده به میدان و نیامده میخواهد برود. سال 92من خودم سعی کردم آقای هاشمی نامزد نشود.
خود شماتصور می کردید ایشان رد صلاحیت شود؟ وقتی شنیدید چه حسی داشتید؟
خیلیناراحت شدم. امام احتمال میدادم ایشان رد شود. دلیل آنها هم واقعا شرایط جسمی آقایهاشمی بود. من خبر دارم برای آنها شرایط جسمی دلالت داشت برای آنها مسلم شده بودکه شرایط جسمی ایشان خوب نیست. به هر حال این وجه مطلب برایم مهم بود که آدمی مثلایشان خودش را مقایسه می کرد با کسانی که تایید شدند، بعد می دید از نظر سیاسی،فرزندانش تایید شدند و پدر که اینقدر، قدر است تایید نشده است.
ایشان ازاین اوج ها زیاد دارند هفتم تیرماه شصت و آن انفجار، خیلی از جوانان انقلاب راگرفت که برخی از آنها مثل آقای هاشمی خیلی مهم بودند. وقتی انفجار 8 شهریور، جانرجایی و باهنر را گرفت، شرایط خیلی سخت بود. قبل از آن سوقصد علیه آیت الله خامنه ای،ایشان را هم به بیمارستان کشانده بود. از هفت تیر تا 8 شهریور فقط 2 ماه است. یکسری استوانه از دست ما رفت. ولی ایشان روحیه خود را حفظ کرد و به دیگران روحیه داد. اینکه می گویم شخصیت هایی مانند آیتالله هاشمی لنگر هستند و در مواقعی که تلاطم است نقششانمعلوم میشود، دقیقا در همین قبیل موارد است.
اما با همه اینها ایشان از نظر سیاسی مشی ای داشت که اینمشی مشکل ساز شد. ایشان از نظر سیاسی، این نگااه را به کارگزاران حکومت داشت کهاینها باید متجملانه رفتار کنند و برای این تجمل گرایی اداری، شانی قائل بود که ماباید در برابر چشمان دیگران، خیلی بزرگ جلوه کنیم. تاثیر را به تجملات داد در حالیکه اشتباه بود.
امام زندگی ش مبتنی بر تجملات نبود ولی وقتی ادواردشواردنادزه، وزیر خارجه شوروی، پیش امام رفت آنقدر ابهت امام او را گرفته بود کهوقتی می خواست نامه گورباچف را به امام بدهد دستش می لرزید.
اما اقای هاشمی نظرش خلاف این رویه بود. من معتقدم که اینسر منشا مفاسد بسیاری شد. تجمل گرایی اداری تبدیل شد به تجمل گرایی فردی. به علاوهکمک کرد تا مسولانی سر کار آمدند که توجه به درد مردم نداشتند. این خلاف رویهحکومتداری امام علی است. وقتی که مسئولان کشور، دنبال تجمل گرایی رفتند نتیجه اینمیشود که هنگام توزیع منابع اغنیا غش می کنند.
یک روز در روزنامه رسالت بودم برای من خبر آوردند که یکی از وزرای آقای هاشمی دکوراسیون دفترش را عوض کرده و آن موقع 5 میلیون تومان خرج کرده است. من کسی را آنجا فرستادم ببیند و گزارش بدهد. رفت دم در ایستاد و گفت میخواهم دفتر وزیر را ببینم. من خبرنگار هستم. دست دست کردند تا حراست بیاید. آن خبرنگار گفت من وقت ندارم. می خواهم مطلب را بنویسم. اگر نمی گذارید دفتر را ببینم من مطلب را بنویسم و منتشر کنم. دستپاچه شدند و آن وزیر به من زنگ زد و گفت احمد آقا خودت بیا ببین چرا خبرنگار می فرستی؟
کدام وزیر آقای هاشمی؟
آقای محلوجی. من آنجا رفتم و دیدم دفترش واقعا لوکس است. به من گفت همه میزهای من مشکی است برای همین دستور داده ام پرده های اتاق را هم با زمینه مشکی و گل و بوته سفید بزنند. حتی نعلبکیها را هم با همین نقش گرفتهام که همه با هم ست باشند.
گفتم وقتی شما به فکر این چیزها هستید پس کی به فکر کار هستید؟! وزیری که سطح توجهاتش به این امور تنزل میکند، مطمئنا در دیدگاههایش اثر میگذارد. بعد در زندگی خصوصیاش هم همین کار را میکند. تفریحی میرود که مردم عادی نمیروند و کارهای میکند که بقیه نمیتوانند. وقتی هم که میخواهد بودجه وزارتخانه را تقسیم کند، غش میکند به طرفی که عموم مردم در آن نیستند.
29212