رهبری در درس خارج فقه خودبه ماجرای توصیه به احمدی نژاد اشاره کردند و فرمودند:« یک آقایی آمده پیش من، من همبه ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح کشور گفتم که صلاح نمیدانیم شما در فلان قضیهشرکت کنید... اگر توی این مقوله وارد شدید در کشور دوقطبی ایجاد میشود. خیلی ساده است.ما این توصیه را به یکی از آقایان کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادرانمؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خبحالا این هم پشت بلندگو!»
مقام معظم رهبری حضور احمدینژاد در انتخابات را به صلاح کشور نمیدانستند و احمدی نژاد برخلاف این نظر بازهم تصمیمگرفت همراه با معاون اجرایی خود یعنی بقایی وارد صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوریشود. نکته جالب در این میان این است که احمدی نژاد بعد از این پیام واضح رهبری در بیانیهایاعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نخواهد شد.
احمدی نژاد تنها فردی در نظامبود که مقام رهبری توصیه خود به او در مورد عدم نامزدی در انتخابات را علنی کردند.معمولا بسیاری از افراد قبل از انتخابات با مقام معظم رهبری مشورت میکنند و ایشانهم بنا بر روایت نامزدها، کاندیداها را از حضور در انتخابات منع نمیکنند.
حالا سوالی که در این میانمطرح میشود این معناست که چرا احمدی نژاد تصمیم به ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوریگرفت؟ در روزهای قبل از ثبت نام و بعد از معرفی بقایی از سوی احمدی نژاد، در فضای سیاسیکشور این مسئله مطرح شد که بقایی رد صلاحیت خواهد شد. در مقابل این نظر احمدی نژاداعلام کرد بقایی رد صلاحیت نمیشود و برای رد نشدن او حاضر است هرکاری انجام بدهد.
احمدی نژاد واکنشهای خوددر برابر رد صلاحیت مشایی در سال 92 را اشتباه خوانده بود و به نظر میرسد حالا میخواهدآن اشتباهات را جبران کند.
ثبت نام احمدی نژاد دقیقااز کارهایی است که او برای تایید صلاحیت بقایی انجام میدهد. او میخواهد برای کشورو نظام هزینه ایجاد کند و هزینه رد صلاحیت خود و بقایی را بالا ببرد.
آنگونه که از شواهد پیداستاحمدی نژاد و احمدی نژادیها برای بازگشت به قدرت حاضر هستند هرکاری بکنند. او بهتراز هر کسی میداند رد صلاحیتش در انتخابات چه بازتاب داخلی و خارجی دارد و میتواندچه هزینههایی را برای انقلاب، نظام و کشور ایجاد کند.
قطعا کشور دچار هیجانات سیاسیمیشود. او میخواهد دریای انتخابات را طوفان زده و متلاطم کند. آنهم به یک دلیل. تاییدصلاحیت بقایی.
احمدی نژاد نشان داد که برایرسیدن به قدرت حاضر است آرامش کشور را فدا کند. درست برخلاف بسیاری از چهرههای شناختهشده انقلاب که در راس آنها هاشمی رفسنجانی قرار داشت. آنها حاضر بودند آبروی خود رابگذارند تا آبروی انقلاب حفظ شود.
کسانی که برای انقلاب زندگیو جان خود را گذاشتهاند قطعا حاضر نیستند برای کشور هزینه ایجاد کنند. برای درک اینمعنا خواندن روایت ناطق نوری از واکنش هاشمی رفسنجانی به ردصلاحیتش خالی از لطف نباشد.
ناطق نوری میگوید: «زمانیکهصلاحیت ایشان را برای انتخابات ریاست جمهوری به هر دلیلی رد کردند که البته به مخیلهما هم خطور نمی کرد که این اتفاق بیفتد، در حال آماده شدن برای رفتن به سفر بودم کهبا شنیدن این خبر، سفرم را لغو کردم و بازگشتم ، دیدم این بی معرفتی است که به سفربروم. به دیدار ایشان به خانه اش رفتم و دیدم که او با خنده به استقبال من آمد. بهمن گفت وقتی برای ثبت نام به وزارت کشور رفتم و استقبال و اشک شوق مردم را دیدم احساسکردم بار سنگینی بر دوش من است، اما وقتی خبر رد صلاحیتم اعلام شد، آرام ترین شب زندگیام بود؛ چرا که باری از دوش من برداشته شد و وظیفه ام را هم انجام دادم. من از آیتالله هاشمی پرسیدم حالا می خواهی چه کنی و ایشان پاسخ داد مردم را به پای صندوق رایدعوت می کنم زیرا انقلاب و نظام است که اهمیت دارد.»
سالها بود که بسیاری از بزرگاننظام هشدار میدادند که احمدی نژاد دغدغه انقلاب ندارد و حالا با ثبت نام او مشخص شدواقعا احمدی نژاد هدفی جز رسیدن به قدرت ندارد و حاضر است برای کرسی ریاست جمهوری همهچیز را قربانی کند. به زبان دیگر میتوان گفت احمدی نژاد شاگرد خود مکتب ماکیاولی است.فردی که برای رسیدن به هدف از هر وسلیهای استفاده میکند.
در انتخابات دوازدهم بالابردن هزینه برای نظام وسیلهای است که احمدی نژاد برای رسیدن به هدف خود در انتخاباتاستفاده میکند.
29212