برگزیده ها
ایمانی:‌ روش تبلیغاتی رئیسی بیشتر از قالیباف جواب می‌دهد

مازندمجلس: سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - یک تحلیلگر سیاسی اصولگرا می‌گوید: اگر احمدی‌نژاد تأیید صلاحیت نشود بخشی از کسانی که می‌خواستند به او رأی دهند دلزده می‌شوند و به اصولگرایان نیز رأی نمی‌دهند.

مازندمجلس:امید کرمانی‌ها:  میدان رقابت 29 اردیبهشتشفاف تر از قبل شده است، تحلیلگران درباره اضلاع اصلی این میدان رقابت بهارائه نظر و دیدگاه می پردازند. برخی معتقدند تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال 80تکرار می شود و شورای نگهبان اکثریت نامزدهای اصولگرا و اصلاح طلب را تأیید صلاحیتخواهد کرد اما در مقابل عده ای نیز بر این باورند تعداد نامزدهای انتخابات سال 96نیز نهایتا مشابه تعداد نامزدهای انتخابات سال 92 خواهد بود. نقطه مشترک این دودیدگاه آن است که برخلاف دوره هایی که رئیس جمهور مستقر در صحنه رقابت بود و جناحرقیب و منتقد دولت معمولا با نامزد حداکثری به میدان نمی آمد اما این دوره اصولگرایانریسک کردند و با نامزدهای حداکثری خود به میدان آمدند بنابراین تنور انتخابات گرمو سطح رقابت ها جدی خواهد بود.

ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا معتقد است: حضور 5 نامزد اصولگرا درصحنه مشکلی را برای رسیدن این جناح به نامزد واحد ایجاد نمی کند چراکه زاکانی،حاجی بابایی و میرسلیم ردصلاحیت می شوند و از بین رئیسی و قالیباف در نهایت یکیحاضر است به نفع دیگری کنار رود.

موضوع دیگر این انتخابات تأیید یا ردصلاحیت شدن احمدینژاد است که ایمانی هر دو حالت را به ضرر اصولگرایان می داند اما یادآور می شود: ضررتأیید صلاحیت احمدی نژاد برای اصولگرایان بیشتر از ردصلاحیتش است.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

***

ثبت نام نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به پایان رسید و آقای جلیلی به وزارت کشور نرفت و نام نویسی نکرد. به نظرشما چه عاملی باعث شد که آقای جلیلی رضایت دهد و وارد صحنه انتخابات نشود؟

آقای جلیلی تصمیم درستی گرفت و این تصمیم به نفعنامزدهای جبهه مردمی نیروهای انقلاب است چون آن تشتت و عدم وحدتی که با کاندیداتوری او بهوجود می آمد دیگر اتفاق نمی افتد.

فکر می کنید آقای جلیلی به نفع جمنا کنار رفت یا آقای رئیسی؟

طبق بیانیه ای که صادر کرد به نفع کاندیدای خاصیکنار نرفت. در واقع احساس تکلیف کرد که در این دوره نامزد انتخابات ریاست جمهورینشود ولی آثار کاندیدا نشدنش بی شک به نفع نامزد نهایی جمنا خواهد بود.

آقایان رئیسی، زاکانی، قالیباف و حاجی بابایی 4نامزد مورد حمایت جمنا هستند که به همراه آقای میرسلیم نامزد حزبی موتلفه، می توانگفت 5 نامزد مطرح اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند، به نظر شمااصولگرایان در یک ماه باقی مانده تا 29 اردیبهشت به یک نامزد واحد می رسند؟

بستگی به تأیید صلاحیت ها دارد. ضمن آنکه خانمدستجردی بعد از پایان ثبت نام نامزدها مصاحبه کرد و گفت اگر ببینیم انتخابات دومرحله ای می شود شاید تصمیم بگیریم 2 نامزد را درصحنه انتخابات نگه داریم.

یعنی شما می گویید مثلا احتمال ردصلاحیت آقایانزاکانی، میرسلیم و حاجی بابایی وجود دارد؟

بله، من این طور فکر می کنم. آقای زاکانی دورهقبل هم تأیید صلاحیت نشد شاید به خاطر آنکه سابقه کار اجرایی از نظر شورای نگهبان نداشت.با ردصلاحیت آقای حاجی بابایی، میرسلیم و زاکانی، 2 نفر یعنی آقای رئیسی و آقایقالیباف در صحنه باقی می مانند. از این دو نفر هم به احتمال عقلایی یک نفر به نفعدیگری براساس تقاضای جمنا کنار می رود چون از ابتدا آقای رئیسی به دلایل مختلف ازجمله رسیدگی به امور آستان قدس از ابتدا تمایلی برای ورود به صحنه انتخابات نداشت.آقای قالیباف نیز اولا با آقای رئیسی همشهری است ثانیا اگر آقای رئیسی رئیس جمهورشود از تجربه آقای قالیباف در دولت خود استفاده خواهد کرد بنابراین او نیز بهتصمیم جمنا عمل می کند و در مقطع خودش به نفع آقای رئیسی کنار می رود.

یعنی به نفع آقای رئیسی کنار برود تا معاون اولدولت آقای رئیسی شود؟

حالا هر عنوانی. پس هم آقای رئیسی و هم آقایقالیباف براساس نظر جمنا و تعهدی که به آن مجموعه داده بودند امکان دارد به نفعدیگری کنار بکشند. ضمن آنکه خودشان می دانند هر کدام به این تعهد عمل نکنند اصلاسابقه خوبی در جامعه اصولگرا برای آنها باقی نمی ماند.

اما آقای رئیسی اعلام کرد مستقل از گروه ها، مجموعهها، جناح ها و مکانیزم های تعریف شده به صحنه انتخابات آمده است.

بله مستقل است اما خانم دستجردی سخنگوی جمنا نیزتوضیح داد که آقای رئیسی مقیّد به سازوکار جمنا است. حتی اگر آن را هم در نظرنگیریم اگر آقای رئیسی ببیند که آقای قالیباف امکان پیروزی بیشتری در انتخاباتدارد چون از ابتدا خیلی انگیزه ای برای نامزدی در انتخابات نداشت خیلی ساده تر میشود کنار بکشد بنابراین احتمال عقلایی اش وجود دارد اما این وضعیت در سمتکاندیداهای مورد حمایت جناح اصلاحات وجود ندارد.

نوع ادبیاتی که آقای رئیسی دارد بیشتر شبیهخطیبی است که می خواهد برای جمع حاضر در یک مسجد یا یک مراسم مذهبی سخنرانی کند ومنبر برود این برداشت و نظری است که اکثر قریب به اتفاق خبرنگاران حاضر در ستادانتخابات کشور در روزی که او ثبت نام کرد بیان می کردند، به عبارت بهتر می گفتندآقای رئیسی ادبیات مناظره ای ندارد، نظر شما چیست؟

من ادبیات چند هفته گذشته و روز ثبت نام آقایانرئیسی و قالیباف را می خواهم مقایسه کنم. در این مدت آقای قالیباف خیلی صریح و بیپرده وارد عرصه انتقادهای تند به آقای روحانی و دولت یازدهم شده است که منظورم ازبی پرده و تند این نیست که روش او درست نیست بلکه می گویم چنین روشی را دنبال میکند. اتفاقا آقای روحانی نیز همین روش انتقادی را نسبت به دولت گذشته و منتقداندولت یازدهم در پیش گرفته است اما آقای رئیسی روش دیگری دارد او می خواهد به افکارعمومی بگوید ایران کشوری با امکانات، منابع و فرصت های زیاد است اما ادامه شرایطموجود اعم از بیکاری، عدم رشد اقتصادی و ... که منحصرا به عملکرد دولت یازدهم مربوطنمی شود زیبنده ما نیست باید این وضعیت را درست کرد.

پس می شود گفت آقای رئیسی و آقای قالیباف از روش پلیس خشنو پلیس مهربان برای جلب نظر افکارعمومی استفاده می کنند، یعنی یک پلیس به ظاهر خشنمی آید نظر افکار عمومی را به یکسری مسائل جلب می کند بعد پلیس خوب وارد می شودجنبه های ایجابی قضیه را تشریح می کند، آیا روش آنها با یکدیگر تقسیم کار کردند؟

من چنین احساسی را نمی کنم چون وقتی مواضع آقایقالیباف در 6 ماه گذشته را می بینیم او همین روش کنونی را در نقد دولت یازدهم بهکار می برد. یعنی زمانی که اصلا نام آقای رئیسی به عنوان نامزد احتمالی انتخاباتریاست جمهوری نیز مطرح نبود، آقای قالیباف ادبیات صریح و بی پرده ای را در انتقادبه دولت آقای روحانی داشت.

به نظر شما کدامیک از روش ها کارآمدتر خواهدبود؟

این بحث دیگری را می طلبد به نظرم در مجموع روشآقای رئیسی بیشتر جواب دهد. البته آقای رئیسی در زمان مناظره ها مجبور است واردیکسری آمارها بشود و به نوعی عملکرد دولت یازدهم را مستقیم و غیرمستقیم نقد کند.

الان با توجه به تقسیم کارهایی که صورت گرفته،به نظر شما کفه ترازو در مناظره ها به نفع کدام جناح سنگینی می‌کند؟

بعد از پایان ثبت نام نامزدها یک مقاله ای نوشتمو گفتم یک حرکت جدید و بدعت زشتی در عرصه فعالیت های سیاسی را شاهد بودیم که آقایجهانگیری آغازگر آن شد.

من مواضع شما را خواندم به نظرم وارد این بحثنشویم بهتر است چون مجموعه جمنا ابتدا آغازگر این روش بود.

قطعا جمنا این کار را نمی کند. این دو هیچ ربطیبه هم ندارد.

براساس صحبت شما وقتی قرار است بین آقای قالیبافو آقای رئیسی یک نفر در صحنه بماند، در واقع دارند همدیگر را کمک می کنند.

خیر، اشکال ندارد مانند سال 84 از یک جناح چندنفر به صحنه انتخابات بیایند اما این اشکال دارد که آقای جهانگیری بیاید و بگویدقطعا من تا آخر در صحنه انتخابات نخواهم بود برای کمک به آقای روحانی کاندیدایاصلی جناحم آمدم.

اما آقای جهانگیری در نشست خبری بعد از ثبت نام چنینمطلبی را اعلام نکرد گفت آمدم با توجه به مسئولیتی که در دولت یازدهم دارم و ازخیلی مباحث مطلع هستم از کارنامه دولت یازدهم دفاع کنم و بعد تصمیم می گیریم؟

اما او نمی گوید بهتر می تواند دولت را هدایتکند بنابراین تا آخر در صحنه انتخابات می ماند و روز 29 اردیبهشت مردم می تواننداسمش را به عنوان نامزد حاضر در میدان رقابت به داخل صندوق بیاندازند.

مگر الان 4 نامزد جمنا که به صحنه رقابت آمدندچنین حرفی را می زنند که تا آخر روز 29 اردیبهشت در صحنه می مانند و مردم میتوانند اسم شان را به عنوان نامزد حاضر در میدان رقابت به داخل صندوق بیاندازند؟

خیر، جمنایی ها این حرف را نمی زنند.

4 نامزد جمنا هم می گویند ما در قالب این ائتلافبه صحنه انتخابات آمدیم بعد از مناظره ها هر کس در نظرسنجی ها بالاتر بود در میدانرقابت می ماند و بقیه به نفع او کنار می روند ...

احسنت.

خوب آقای جهانگیری هم گفت «من با توجه بهاطلاعات و سوابق اجرایی که دارم آمدم از کارنامه دولت یازدهم دفاع کنم در نهایتقبل از روز انتخابات تصمیم می گیریم».

او صریح گفت برای کمک به دولت آمدم و از کارنامهدولت دفاع می کنم.

خوب او معاون اول دولت بوده است.

خیر او به عنوان برای کمک به آقای روحانیدر مناظره ها آمده تا بعد کنار برود.

با وجودی که چندین مرتبه خبرنگاران از او سئوالکردند اما آقای جهانگیری چنین صحبتی را نگفت و فقط گفت «تصمیم می گیریم» اما در کلمن به عنوان یک خبرنگار که در همه نشست های خبری نامزدها بعد از ثبت نام درانتخابات ریاست جمهوری بودم واقعا فرقی بین این دو مدل قائل نمی شوم چون هم اصلاحطلبان در قالب شورای عالی سیاستگذاری و هم اصولگرایان در قالب جمنا می خواهند بعداز مناظره ها تصمیم نهایی خود را اعلام کنند بنابراین چون برای صحبت درباره این موضوعپایانی نمی بینم، به نظرم از این موضوع عبور کنیم بهتر است.

خوب پس می گذریم.

به نظر شما اصولگرایان با احمدی نژاد چه میکنند، یک دیدگاهی وجود دارد که می گوید احمدی نژاد اگر تأیید صلاحیت شود از سبدرأی اصولگرایان بر می دارد اگر هم ردصلاحیت شود آن بار منفی که ایجاد می کند سبدرأی آقای روحانی را تقویت خواهد کرد، نظر شما چیست؟

من موافقم. فکر می کنم یکی از اهداف آقای احمدینژاد برای ثبت نام در انتخابات این است که به اصولگرایان آسیب بزند تا به نفع آقایروحانی شود. بر همین اساس است که برخی اصلاح طلبان استقبال می کنند از اینکه احمدینژاد ردصلاحیت نشود و در انتخابات بماند.

در واقع شما می گویید تأیید صلاحیت آقای احمدینژاد بیشتر به ضرر اصولگرایان می شود تا آنکه ردصلاحیت شود و از صحنه انتخابات کناررود؟

بله، قطعا همین طور است چون سبد آرای آقای احمدینژاد از پایگاه اجتماعی اصولگرایان پر می شود بنابراین اگر در صحنه انتخابات باشدیا رئیس جمهور می شود یا نمی شود و آرای اصولگرایان را تضعیف می کند، در این صورتآقای روحانی رئیس جمهور می شود اما اگر آقای احمدی‌نژاد تأیید صلاحیت نشود بخشی ازکسانی که می‌خواهند به او رأی دهند دلزده می شوند به اصولگرایان رأی نمی‌دهندبنابراین وقتی به اصولگراها رأی ندهند، از سبد اصولگرایان کاسته می شود. البته اینافراد به آقای روحانی هم رأی نمی دهند بلکه روز انتخابات در خانه می نشینند.

خوب به نظر شما در مقابل این چالش اصولگرایان بایدچه کار کنند، آنچه امروز شاهدیم کاملا سکوت پیشه کردند ببینند شورای نگهبان چهتصمیمی می گیرد، در واقع منتظرند این باری که با ثبت نام آقای احمدی‌نژاد بر دوشآنها قرار گرفته به دست شورای نگهبان برداشته شود و از این چالش نجات پیدا کنندآیا این رویکرد درستی است که اصولگرایان دنبال می کنند چرا خودشان صریح اعلام موضعنمی کنند که احمدی نژاد از ما نیست؟

من فکر می کنم اصولگرایان از دور دوم ریاستجمهوری آقای احمدی نژاد از او فاصله گرفتند و صریح هم گفتند دیگر او از اصولگرایاننیست. چه طور باید بگویند یعنی بیاینه دهند.

آنقدر موضع باید صریح و قاطع باشد که بدنه رأیاصولگرایی این پیام را بشنود و باور کند تا دیگر نگرانی از بابت حضور آقای احمدینژاد نباشد به این معنا که اگر تأیید صلاحیت شود بخشی از آرای پایگاه اجتماعیاصولگرایان را به خود اختصاص می دهد.

موضع اصولگرایان صریح است، با چه زبان دیگریباید بگویند.

یعنی پایگاه اجتماعی اصولگرایان این پیام راگرفته اما به آن بی توجه است؟

بله، بخشی از آرای جامعه برای آقای احمدی نژاد استو این بخش آرا به سمت اصولگرایان نمی آید، در واقع یا به سمت آقای احمدی نژاد میرود یا آنکه روز انتخابات خانه می نشیند. یعنی اصولگرایان نیز که بیانیه بدهند اینطور نمی شود که بدنه رأی اختصاصی آقای احمدی نژاد بگوید حالا که اصولگرایان اعلامکردند احمدی نژاد از ما نیست و تکلیف روشن شد ما به نامزد نهایی اصولگرایان رأی میدهیم. اصولگرایان 8 سال است که از احمدی نژاد فاصله گرفتند. البته مقدار زیادی نیزفضاسازی اصلاح طلبان است چون تلاش و تعمد دارند که آقای احمدی نژاد را به جریاناصولگرایی بچسبانند.

از دولت دهم به بعد زمانی که اصولگرایان داشتند به آقای احمدینژاد شدیدا انتقاد می کردند و مانع از فعالیت هایش می شدند اصلاح طلبان سکوت کردهبودند اما در این چهار سال اخیر تمام فجایعی که در دولت احمدی نژاد اتفاق افتاد رادارند به پای اصولگرایان می نویسند. برای اصولگراها به اشتباه در دولت اول آقایاحمدی نژاد از او حمایت کردند که یکی از اشتباهات بزرگ سیاسی شان بود اما در دوردوم وقتی متوجه شدند اشتباه کردند درصدد جبران برآمدند در حالیکه اصلاح طلبان همیناقدام را در دولت آقای خاتمی و آقای روحانی نکردند. اصولگرایان این شجاعت و توسعهیافتگی سیاسی را داشتند که وقتی دیدند اشتباه کردند از همان دولتی که حمایتش کردندبرگشتند. اصلاح طلبان برگ برنده ای که فکر می کنند در این انتخابات دارند این استکه بگویند احمدی نژاد هر جنایتی که انجام داده گردن اصولگراهاست، در صورتی که اینطور نبود و نیست.

از طرفی کسانی هم که می خواهند به احمدی نژاد رأی بدهند به فرماناصولگرایان ننشستند که اگر جمنا یا جبهه پیروان خط امام و رهبری بیاینه دهند وبگویند احمدی نژاد از ما نیست موضوع حل می شود یعنی آنها بگویند چشم دیگر به احمدینژاد رأی نمی دهیم.

در واقع الان اصولگرایان دست به دعا شدند تاشورای نگهبان احمدی نژاد را ردصلاحیت کند در مقابل اصلاح طلبان دست به دعا شدند کهاحمدی نژاد ردصلاحیت نشود؟

بله. البته اصلاح طلبان نیز به طور ظاهری ژستروشنفکری می گیرند و می گویند آقای احمدی نژاد در جامعه پایگاه رأی ندارد اما میدانند پایگاه رأی آقای احمدی نژاد متنوع و گسترده است شامل کسانی که به او ارادتدارند، جذب شده به وعده های مالی او هستند تا کسانی که با نظام به نوعی مسئلهدارند در این طیف رأی می گنجند بنابراین اصلاح طلبان نیز احتمال خطر رأی آوری وریاست جمهوری دوباره آقای احمدی نژاد را می دهند. به نظرم پایگاه آرای آقای احمدینژاد قابل تأمل است و اصلاح طلبان این را می دانند، گرچه بیان نمی کنند یعنی اینطور نیست از لحاظ قلبی واقعا دست به دعا باشند که شورای نگهبان او را ردصلاحیتنکند.

27214

انتخابات اصولگرایان رئیسی احمدی نامزد اصلاح قالیباف طلبان ردصلاحیت احمدینژاد تأیید یازدهم روحانی صلاحیت بنابراین تصمیم رقابت نگهبان شورای مناظره پایگاه ندارد جمهوری عنوان میدان نامزدهای اصولگرا بیشتر بگویند ابتدا جلیلی جهانگیری اعلام ریاست زاکانی البته بابایی سیاسی میرسلیم احتمال آقایقالیباف نداشت کسانی گرفته مانند ایمانی ادبیات گذشته جامعه دارند براساس نامزدها دیگری اینطور اردیبهشت پایان موضوع اشتباه جمهور مقابل نهایی حمایت اتفاق زمانی بماند بیاینه آغازگر داشتند بدهند فعالیت فاصله اصولگراها خواهند احمدی‌نژاد سبدرأی اجتماعی واقعا گیریم مواضع اشکال کارنامه صندوق گویند گرفتند نفعدیگری درستی نشود؟ بیانیه تکلیف اجرایی گویید ریاستجمهوری ادامه تجربه درباره تعداد حداکثری ایجاد درصحنه عقلایی استفاده چیست؟ خبرنگاران دنبال افکارعمومی عملکرد بگوید وضعیت مستقل مجموعه معاون امکان خودشان دانند تقسیم