برگزیده ها

مازندمجلس: در مورد توهین این جانب به آقای روحانی که وی را غیر انقلابی نامیدم باید بگویم که او در مجلس سوم با تشکیل مجمع عقلا خودش را غیر انقلابی معرفی کرد و احتیاجی به توهین اینجانب ندارد.

مازندمجلس: پیگیرش که شدیم عراق بود، گفت: هر وقت برگشتم، خبر می دهم. خبر همداد و گفت سوالاتت را بفرست. گفتیم چند محور است که می خواهیم حول و حوش آنها گپیدوستانه باشد. گفت: بدون سوال نمی آیم، چند سوال و محور را ارسال کردیم. برایگفتگو امروز و فردای زمانی و اینجا و آنجای مکانی بین ما در گرفت که نوع حجاب منهم البته مد نظر بود. بالاخره رضایت داد که به تحریریه بیاید، وقتی آمد دم در بهاستقبالش که رفتم، چشم انداختم تا ببینم موتورش کجاست و بگویم می تواند به داخلپارکینگ بیاورد اما موتور را ندیدم. پرسیدم موتور کجاست، گفت: با موتورم چکار داریاگر میخواستم ببینی که جلوی چشمت پارک می کردم، خندیدیم و به داخل دعوتش کردم. درکنار آسانسور اما من و خودش را متوقف کرد و گفت: چرا دفتر شما تابلو ندارد، منبالا نمی آیم. توضیحاتی دادم که قانع نشد و از ما اصرار و از حسین الله کرم انکارکه نمی آیم، شاید اینجا مکان اطلاعاتی باشد گفتم؛ شما که دیگر نباید از مکان هایاطلاعاتی ترسی داشته باشید و خلاصه با خواهش خوردن یک چای حالا که تا اینجا امدهاید او را مجاب کردم به طبقه پنج تحریریه عصر ایران بیاید. در مقابل استقبال و خوشآمدگویی سردبیر و همکاران دیگر پرسید: چرا اینجا تابلو ندارد. آقای محمدی توضیحاتیدادند اما انگار هنوز راضی نشده است به اتاق مصاحبه رفتیم.

در طی تلفن هایی که برای هماهنگ کردن گفتگو بین من و الله کرم اتفاقافتاده بود ترس و اضطرابی هم داشتم که چندین بار از دبیرم خواهش کرده بودم من رادر این گفتگو تنها نگذارد. شاید هم بخاطر این بود که این گفتگو اولین مواجههرودرویی بصورت سوال و جوابی بین من و او بود. تصویری که از الله کرم در ذهن من بودیک چماق دار بود که شاید حتی در جواب سلامم هم اول، کشیده ای نصیبم شود و بعد جواببگیرم.

ظاهرش از دور برای من همیشه خشن و استرس برانگیز بود. داستان ها واتفاقاتی هم شنیده بودم راجع به او که شاید مزید بر این دلهره بود. اما تا اینجاآنچه دیدم، علی رغم رویدادی که در مورد تابلوی دفتر اتفاق افتاد، حس ناخوشایندینبود و هیجان برای گفتگو در من دو چندان شد. سعی داشت که صورتش را جدی و خشمگیننشان دهد اما بعضی اوقات کنترل این موضوع از دستش خارج می شد: « وقتی من و مصطفیداننده با حسین الله کرم به گفتگو نشستیم؛ قبل از ضبط گفتگو مکالمه ای همراه باشوخی و خنده بین ما صورت گرفت. مثلا به مصطفی داننده گفت: چون این همکار خانم شمابه من می گوید؛ "حاج آقا"من هم می خواهم او را "حاج خانم"صدا کنم. داننده هم با خنده تایید کرد و گفت بله شما استادید و من دیگر او را حاجآقا صدا نکردم».

حسین الله کرم دفترچه و قلمش را برداشت. سوال ما را یادداشت و جوابخودش را هم می نوشت بعد از آن ما پاسخش به سوال را که از روی کاغذهایش می خواند،ضبط می کردیم.


مشروح گفت‌وگو عصر ایران با حسین الله کرم را در ادامه بخوانید

-هر کسی نسبت به شما و شخصیتتان ظن و برداشتی دارد که اینبرداشت ها مثبت و منفی های بسیاری را به همراه خود دارد، حسین الله کرم از زبانخودش به ما بگوید که کیست؟

بنده استاد و عضو هیات علمی دانشگاه هستم ، دارای دو مدرک دکتریمدیریت استراتژیک و علوم سیاسی هستم هدفم ارتقا و پیشرفت کشور برای رسیدن به تمدناسلامی است.

-از بیوگرافی خودبرای ما بیشتر بگویید؟

در خانواده پرجمعیت و مستضعف از جنوب شهر تهران هستم. مادر و پدرم هردو اهل محله دروازه غار بودند اما خودم در محله مولوی به دنیا آمدم. چون شغل پدرمپاره دوزی بود از همان ششم دبستان به کارگری پرداختم تا کمک حال خانواده شوم. مادرم دوست داشت کهپزشک شوم اما خودم دوست داشتم مهندس شوم لذا هم دیپلم فنی و هم طبیعی را گرفتم کهاگر لازم شد و خواسته مادرم را خواستم دنبال کنم این کار را انجام دهم. چون خواهرمرشته پزشکی خواند، من دنبال مهندسی را گرفتم و سال دوم را که تمام کردم انقلاب شد.بعد از انقلاب، انقلاب فرهنگی و در نتیجه دنبال حرکت های انقلابی رفتم.

-گویا شما اهل ورزش بودید مثل پینگ پنگ و حتیشنیدم گفته بودید که حاضر نبودید با دخترها مسابقه دهید چون آنها ضعیف بودند نه از جنبهفقهی و این مسایل؟

پینگ پنگ یکی از علایق من بود به اکثر افراد آوانس می دادم تا چندساندویچ از انها برای ناهارم ببرم. بازی دختر خانم ها ضعیف بود اگر چه می توانستماز انها راحت تر ببرم اما ترجیح می دادم از بچه هایی که پول بیشتری دارند ببرم. درورزش های دیگر هم مثل فوتبال و والیبال امکان بازی برای دخترها وجود نداشت

-همین روحیه ورزشکاری باعث شد وارد انقلابشوید معمولا کسانی که علاقه ای به ورزش ندارند آدم های محافظه کاری هستند،ورزشکاران روحیات مبارزه جویانه تری دارند سبقه ورزشی چقدر در کارهای انقلابی وجنگی شما موثر بود؟

روی انقلابی ام بیشتر ناشیاز ایدئولوژی انقلاب بود که اشاره داشت به امام حسین و کربلا و عاشورا، اما شایدورزش، جنوب شهری بودن و شکاف طبقاتی هم تاثیر گذار بود

-در فوتبال طرفدار چه تیمی هستید؟

پرسپولیس

-ممکن است علاقه شما به پرسپولیس به این خاطر باشد که تاجنماد دستگاه سلطنت بود یا نه صرفا به دلیلخود تیم پرسپولیس و یا شاید علی آقا پروین...

بچه های جنوب شهر عمدتا توجه زیادی به علی پروین داشتند اصلا علیپروین افتخار جنوب شهر محسوب می شد و من هم ابتدا به همین دلیل پرسپولیسی شدم امابحث تاج و تیمسار خسروانی و حکومت بود که ما را بیشتر به سمت پرسپولیس جذب می کردالبته این روزها دیگر کمتر به این مسایل فکر می کنم. گرچه هنوز هم گهگاه بازی هایپرسپولیس را می بینم ولی مثل آن زمان دیگر شور و هیجان ندارم آن موقع ها باختپرسپولیس برایم باخت زندگی بود، شاید هم بخاطر سنم است.

حسین الله‌کرم: با دخترها پینگ پنگ بازی نمی‌کردم چون ضعیف بودند/ بیشتر دوست داشتم کسانی را ببرم که پول بیشتری داشتند/ پرسپولیسی‌ام/لیست اصول گرایان برای مجلس انقلابی نبود/ ترامپ جرات حمله زمینی را ندارد/ سوال‌ شما تفتیش عقاید است/ فرهادی پر کننده پازل غرب است/ ظریف در تمام ناکامی های ایران شریک بوده است

-اهل استادیوم رفتن هم بودید؟

بله، ورزشگاه می رفتیم، شعار هم می دادیم البته ترجیح فعلی من تیمملی است.

-اگر در همان موقع ها، همزمان یک سمت سیاسی و ورزشی به شماپیشنهاد می شد کدام را انتخاب می کردید؟

بعد از انقلاب کشور دچار بی ثباتی سیاسی شده بود بی ثباتی محلی ومنطقه ای. در جنوب کشورمان جریانی وجود داشت به نام خلق عرب، کردستان، خلق ترک،و... این ها به اشکال مختلف مورد حمایت سفارت امریکا بودند و علاوه بر آنها کارخانهها و حیط های کارگری دست به اغتشاش می زدند بنابراین شاید سخت ترین جا در کردستانبود و من کردستان را انتخاب کردم بعد از دهه 60 هم جنگ عراق شروع شد و افرادانقلابی جذب این گونه مبارزات می شدند. شاید شما از من کوی دانشگاه را شنیدید ولیدر اوایل دهه 60 دانشگاه تهران که تبدیل به ستاد گروهک ها شده بود هم من دیدم...بهرحال در این دهه همه فکر و ذکرم شهادت بود چون عنصر شهادت طلبی قوی ترین ارزشدوران بود. آن زمان هر کسی بعد از شش ماه شهید نمی شد ما می گفتیم که فلانی خالصنیست. لذا من از افراد خیلی ناخالصم که تا کنون زنده ماندم به همین جهت اگرپیشنهاد می کردند که سمت سیاسی یا ورزشی بگیرم، هیچکدام را قبول نمی کردم و بهدنبال انجام وظیفه در میادین جنگ می رفتم. اتفاقا در بازپس گیری خرمشهر هم یکی ازفرماندهان بودم و یکی از افتخاراتم این است که در آن روز آزاد سازی خرمشهر من همحضور داشتم.

...........

گوشی آیفون استاد الله کرم زیاد زنگ می خورد و بالاخره مجبور شد کهیکی از آنها را که فوری بود جواب دهد. بعد که تلفن را قطع کرد، گفت: خب من بایدفورا بروم و بابت اینکه جلسه مصاحبه را ترک می کنم بار دیگر که آمدم اجازه میدهم؛" با موتور من عکس بیندازید" فهمیدیم این موتور برای او حکم امضایشرا دارد و رفت....

بخش دوم صحبت های ما با حسین الله کرم با فاصله چند روز انجام شد،این بار "وسپایش"را به پارکینگ ساختمان آورد. فکر کردم این یعنی اعتمادش به ما جلب شده و تحریریهما دیگر حکم یک مکان اطلاعاتی را برای او ندارد.

برای پذیرایی کیک های تی تاپ هم روی میز بود. در موقع نوشتن پاسخش بهاولین سوال یکی را باز کردیم و تعارف زدیم. خندید و گفت: پس ساندیس هایش کو و قسعلی هذا در مورد کیک و ساندیس...

او دیگر دوست نداشت مصاحبه در مورد دوران جوانی‌اش ادامه پیدا کند به خاطر همین ادامه مصاحبه مسیر دیگری را طی کرد.

بخش دوم گفتگو:

-آقای کرباسچی در تحلیلی گفتند؛ که «خوشحالیم کهآقای الله کرم نیز وارد انتخابات شده اند ورود ایشان نشان دهنده این است که ساز وکار دموکراسی و تحزب را پذیرفته اند»، مگر نگاه شما به دموکراسی چگونه است؟

من از آقای کرباسچی تعجب می کنم که چنین حرفی را می زند کهالله کرم و امثال الله کرم آیا دموکراسی را قبول دارند یا خیر. چرا که انقلاباسلامی از بدو پیروزی خود به دنبال برگزاری رفراندوم از طریق رای مردم بود. بهطوری که حداکثر 50 روز بعد از پیروزی این رفراندوم را برگزار کرد که در آن 98 درصداز مردم از طریق رفراندوم نوع ساختار سیاسی کشور ما رای دادند.

بعد از آن انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و همه پرسی آن،انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به بهترین شکل نشان دهنده حضور مردم بود که در نهایتکشور ما کمتر از یک سال دارای رییس جمهور منتخب مردم شد. از این رو برای امثالبنده که در کوران آن انتخابات حداقل نقش تامین امنیت انتخابات را داشتیم چطور ممکناست که دموکراسی اسلامی را نپذیریم؟ ضمن آنکه دموکراسی یک ظرف است که مظروف هاییمانند سوسیالیسم، لیبرالیسم و امثال آن را در درون خود جای داده است و در ایرانکنونی نیز اسلام را به عنوان مظروف پذیرفته است. البته اگر نظر آقای کرباسچیدموکراسی صرف بدون مظروف ایدئولوژیک آن یعنی اسلام است، بله من با آن میانه خوبیندارم.

-حسین الله کرم به عنوان یک نامزد مستقل ثبت نامکرده یا به عنوان نامزد حزبی و جریانی وارد انتخابات شده است بطور واضح تر شما بهعنوان نامزد اصولگرایان حضور دارید یا نماینده یک گفتمان تازه در انتخابات شورایشهر..

ساختار های حزبی یا ساختار تشکیلاتی در کشور ما به طور عمدهدو جریان اصول گرا و اصلاح طلب را ساخته اند، اما بارها دچار فروپاشی شده اند بهطوری که اصلاح طلب ها آن را به محافظه کار، اصلاح طلب تقلیل دادند و اصول گراهانیز آن را به اصول گرا، تجدید نظر طلب تغییر دادند. در حال حاضر نیز رهبری آن راناکارآمد می داند و معتقد است که اشرافی گری حاکم بر این دو جناح ما را به سمتساختار انقلابی، غیر انقلابی می برد از این رو بنده خود را جزء جریان انقلابی میدانم که عناصری مانند ولایت مداری، ساده زیستی، عدالت خواهی، استکبار ستیزیومعنویت گرایی را در بطن خودش دارد.

-یعنی بر اساس این تعریف، دو جناح اصول گرایی، اصلاحطلبی مصطلح در جامعه جزء گفتمان انقلابی نیستند؟

من اینطور فکر نمی کنم چرا که دوگانه انقلابی و غیر انقلابیاز میان این دو جریان به وجود آمده که تفاوت عمده آنها در عناصری که قبلا برشمردمیعنی ولایت مداری، ساده زیستی، عدالت خواهی، استکبار ستیزی و معنویت گرایی است. بهنظر من دو عنصر عمده غیر انقلابی عبارت است از غرب گرایی و اشرافی گری است.

حسین الله‌کرم: با دخترها پینگ پنگ بازی نمی‌کردم چون ضعیف بودند/ بیشتر دوست داشتم کسانی را ببرم که پول بیشتری داشتند/ پرسپولیسی‌ام/لیست اصول گرایان برای مجلس انقلابی نبود/ ترامپ جرات حمله زمینی را ندارد/ سوال‌ شما تفتیش عقاید است/ فرهادی پر کننده پازل غرب است/ ظریف در تمام ناکامی های ایران شریک بوده است

-آقای دکتر شما در شهری اقدام به ثبت نام شورایشهر کردید که بعد از سال 76 معروف به شهر اصلاح طلب ها است و می گویند که رایاکثریت این شهر به جریان اصلاحات است، انتخابات 88، 92، مجلس و مجلس خبرگان گواهی بر این ادعاست، با توجه به برداشتی که جریاناصلاحات از شما دارد و اینکه یک فهرست قوی هم از جریان اصلاحات در انتخابات شرکتمی کنند، فکر می کنید بتوانید رای مردم تهران را به سمت خود جذب کنید؟

گرچه پیروزی اصولگرایان در انتخابات خبرگان چهارم، شورایدوم، مجلس هفتم و جمهوری نهم حرف شما را رد می کند اما به انتخابات 92 و 94 میپردازم که بر طبق گفته شما اصلاح طلب ها حداقل در انتخابات مجلس به طور کامل پیروزشدند. اگر سقف رای آنها را برای آقای عارف یک میلیون و ششصد بدانیم و یا کف رایآنها در لیست امید را یک میلیون صد هزار نفر بدانیم، سقف رای اصول گرایان همان یکمیلیون و صد هزار نفر کف رای های لیست امید بود از این رو فاصله آنها تقریبا پانصدهزار نفر بوده است این در حالی ست که حداقل ششصد هزار نفر از جنوب شهر رای ندادند.اگر بپذیریم که این ششصد هزار نفر نقطه هدفشان به سمت اصول گراها خواهد بود میتوانیم، بگوییم که اگر رای می دادند این وضعیت حتما متفاوت بود.

اما اینکه چرا این ششصد هزار نفر جنوب شهر رای ندادند شایدمهم باشد، این موضوع به این دلیل بود که لیست اصول گرایان انقلابی نبود، لیست اصولگرایان از یک طرف شامل افرادی بود که حامی برجام بود و همچنین شامل افرادی بود کهمخالف و ضد برجام بود یعنی آقای نبویان در آن لیست ضد برجام است و آقای مظفر در آنلیست موافق برجام است. در این لیست ما افرادی ساده زیست داشتیم که در کنار افرادیقرار گرفته بودند که اشرافی زندگی می کردند، بنابراین این لیست یک لیست انقلابینبود و در نتیجه مورد توجه جنوب شهر واقع نشد. به نظر می رسد که اگر ما در شورایشهر اسلامی بتوانیم یک لیست انقلابی ارائه کنیم، وضعیت متفاوت خواهد بود.

-یعنی هر کس موافق برجام است غیر انقلابی محسوب میشود؟ اگر ممکن است تعریف خودتان را از انقلابی بودنارائه کنید و بگویید که مرز تشخیص انقلابی از غیر انقلابی کجاست؟

به نظرم در طول مصاحبه به مطالب بنده بی توجهی می شود. چراکه عناصر انقلابی شامل ولایت مداری، ساده زیستی، عدالت خواهی، استکبار ستیزیومعنویت گرایی و حمایت از مظلومین را گفته ام و همچنین عناصر غیر انقلابی یعنی غربگرایی و اشرافی گری را نیز مطرح کردم. امابه نظرم می رسد که باید تعریف ساده تری را بیان کنم؛ " انقلابی طرفدار تغییروضع موجود است در حالی که جریان غیر انقلابی همان گفتمان محافظه کاری است که حافظوضع موجود است" این دو نگرش از ابتدای پیروزی انقلاب شکل گرفت. جریان انقلابی و محافظه کارمعتقد شد که ما علیه استبداد انقلاب کردیم و بنابراین باید بعد از انقلاب کشور رااداره کنیم، به عبارتی محافظه کاران معتقد به ختم انقلاب بودند در حالی که جریانانقلابی معتقد بود تا زمانی که جریان استکبار جهانی هست امکان بازتولید استبداد درداخل همواره وجود دارد از این رو انقلاب را به مانند یک کوه آتشفشان تشبیه کردند ودر تصرف لانه جاسوسی به سمت آن حرکت کردند و آن را انقلاب دوم نامگذاری کردند.

اکنون نیز طرفداران انقلاب دائمی هستند و انقلاب دائمی راتا رسیدن به تمدن اسلامی ادامه خواهند داد. اما در پاسخ به اینکه آیا طرفدارانبرجام جزیی از جریان انقلاب هستند، من معتقدم که جریان غیر انقلابی با گفتمانمحافظه کاری دیدگاهش به غرب یک دیدگاه استکباری نیست، با همین اشتباه بود که برجامرا پذیرفتند و اکنون متوجه شده اند که آمریکا به تعهداتش عمل نمی کند و همچناناستکبار است.

- برجام مورد تایید مقام معظم رهبری بود و ایشان آن را تایید کردند.

اگر برجام را هزینه استکباری بودن آمریکا ببینیم که اکنونهم رخ داده است، با اجازه رهبری بوده است اما اگر آن را علی برکت الله، فتحالفتوح، آفتاب تابان و ابر باران زا بدانیم درحالی که هیچ نفعی از آن به ملتنرسیده است مطمئنا مورد تایید رهبری نیست.

-اگر شما نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودید ومردم هم به شما رای می دادند، به عنوان رییس جمهور کشور با برجام چه کار می کردید؟

همانطور که گفتم، سیاست کلی نظام با رهبری است و قوه مجریهو دیگر قوا باید آن را اجرا کنند، بر همین اساس اگر ترامپ آن را پاره کند ما آن راآتش می زنیم.

-اگر به ادامه بحث کاندیداتوری شما برگردیم؛ فکرمی کنم سال 89اولین انتقاد شما به آقای قالیباف انجام شد. مراسم شهادت حضرت فاطمهزهرا (س) بود که شما گفتید: «چرا تبلیغات مناسبی برای این مناسبت در سطح شهر صورتنگرفته است» ، بعد از آن نیز شما چندین بار به شهرداری انتقاد داشتید. عملکردشهرداری تا چه اندازه بر تصمیم ورود شما به شورای شهر تاثیر گذار بوده است؟

جریان انقلابی در حال حاضر سه رویکرد مدرنیزم اسلامی توسطآقای قالیباف، حمایت از محرومین توسط آقای رییسی و احمدی نژاد و در نهایت گفتمانانقلابی زاکانی برخوردار است البته این سه بخش هم پوشانی هایی نیز با هم دارند. بهاین ترتیب انتقاد بنده به مدرنیزم اسلامی در چارچوب گفتمان انقلابی بود، از آنجاکه مدرنیزم اسلامی نشان گر کارآمدی جریان انقلاب اسلامی است مورد انتقاد بنده واقعنشد بلکه انتقادم به کم توجهی شهرداری به فرهنگ انقلابی درآن زمان بود که بعد هااین موضوع با تجدید نظر در شهرداری مورد توجه قرار گرفت.

-به کدام بخش از عملکرد آقای قالیباف نقد دارید؟

اگر انتقاد بنده را همچنان دنبال می کنید، باید بگویم کهانتقاد بنده به بی توجهی شهرداری به فرهنگ انقلابی و بازتولید آن بعد از جنگ بودکه با انتقاد اینجانب، شهرداری نسبت به آن تجدید نظر کرد. اما اگر عملکرد قالیبافرا فرضا در حوزه های دیگر مانند کارآمدی یا ناکارآمدی ایشان در جریان واقعه پلاسکورا دنبال می کنید، باید بگویم که در پلاسکو، دولت، مالکین و شهرداری سه ضلع آنفاجعه بودند که هر یک قابل بررسی است.

-به نظر می رسد سوال و جواب های ما در رابطه باشورا و شهردار همه به یک جهت خاص منتهی می شود، پس بگذریم و ارزیابی شما را ازعملکرد آقای روحانی در چهارسال گذشته جویا شویم؟

استراتژی روحانی بر یک هدف اساسی به نام رفع تحریم هاقرارداده شد، از این رو در همین راستا نیز عملکرد دولت قابل ارزیابی است. ابزارسیاسی ایشان بر اساس مذاکره با کد خدا یعنی آمریکا در چارچوب معروف 1+5 قرار گرفت.آقای روحانی در سال 82 متوجه شده بود که اروپایی ها در مقابل تشر آمریکا کوتاهآمدند و به تعهداتش عمل نکرد از این رو روحانی بحث گفت و گو با کدخدا را مطرح کرد.

در این مسیر روشآقای روحانی معروف به لبخند در دیپلماسی با آمریکا بود از آنجا که نتیجه برجامبیشتر در برداشته شدن شش قطع نامه شورای امنیت، اتمی ماندن، افزایش فروش نفت وخرید سه ایرباس بود، نمی تواند نمره قبولی بگیرد. زیرا از یک سو آمریکا به تعهداصلی خود یعنی برداشتن تحریم های مالی، بانکی عمل نکرده و آن را منتهی به پذیرش FATF نمود، از طرفدیگر ارزش دستاورد های فوق ذکر نیز زیر سوال است.

اگر ایشان سه ایرباس به کشور وارد کرد، صاحب هواپیمایی آتاحداقل 15 فروند وارد کرد، اگر ایشان به برداشتن شش قطع نامه افتخار می کند و آن رابه مصابه برداشتن سایه جنگ از سر کشور می داند، باید گفت: که این شش قطع نامه درماده 39 و 40 فصل هفت بوده است در حالی که اگر این قطع نامه ها در ماده 42 فصل هفتبود حرف های ایشان را می توانستیم، بپذیریم.

ضمن آنکه افزایش فروش نفت و عدم برگرداندن پول آن بلای جانکشور شد، زیرا منجر به وارداتی شد که توان تولید کشور را به شدت کاهش و بیکاری راافزایش داد. ضمن آنکه اتمی ماندن در حالی قابل قبول است که آنها این توان را به مامی دادند نه آنکه فقط به رسمیت بشناسند.

-اما اعتقاد آقای روحانی و تیم مذاکره کننده ایناست که برجام سایه جنگ را از سر کشور برداشت. یعنی اگر آن تفکری که باعث ایجادتحریم ها شد ادامه پیدا می کرد، شاید حمله نظامی هم در دستور کار جامعه جهانی قرارمی گرفت و ما در آینده مشمول ماده 41 هم می شدیم به عبارتی اعتقاد آنها این است کهبرجام پیشگیری برای وقوع چنین اتفاقی بود.

اگر پیش فرض شما بر اساس توانمندی آمریکا در جنگ قرار داردو بازدارندگی اتمی، موشکی و منطقه ای ایران را نادیده می گیرید حرف شما درست استاما اساسا آمریکای اوباما به دلیل مشکلات از جمله جنبش وال استریت و بدهی نزدیکبیست هزار میلیارد دلار پیروزی بدست آمده در عراق را رها کرد تا هزینه هایش راکاهش دهد، بنابراین آمریکا توان وارد شدن به یک جنگ جدید آن هم با ایران قدرتمندرا نداشت. ضمن اینکه اوباما و کری بارها گفتندکه؛ چون تکنولوژی هسته ای در ایران بومیشده است با جنگ قابل از بین رفتن نیست و تنها با مذاکره می توان آن را مهار کرد.

-باید توجه کنیم که بعد از اوباما، شخصی به نامترامپ روی کار آمده است که به اعتقاد برخی یک دیوانه تمام عیار است و شاید اگربرجام نبود او به ایران حمله می کرد. با توجه به این موضوع ما در شرایط جدید میتوانیم قدر برجام را بدانیم که توانسته است افساری به رفتار ایالات متحده بزند واین کشور را در برابر جهانیان پاسخگو کنیم. در حال حاضر اگر آمریکا بخواهد برجامرا لغو کند و یا بخواهد کاری خلاف جامعه جهانی انجام دهد باید به کشور های اروپاییپاسخ دهد چرا که برجام یک قرارداد دو جانبه میان ایران و آمریکا نیست بلکه یکقرارداد چند جانبه بین شش کشور قدرتمند جهان با ایران است.

همانطور که در سوال قبلی توضیح دادم بنده دیپلماسی را یکیاز ابزار دستیابی به اهداف ملی و همچنین استراتژی آقای روحانی می دانم اما آنکهدستاورد دیپلماسی برجامی را دستیابی به هدف اصلی آقای روحانی بدانم، مخالفم زیراحداقل نتوانست تحریم های مالی و بانکی که اساس تحریم ها بود را بردارد.

ضمن آنکه شما ترامپرا دیوانه می دانید که شاید این حرف توهین به نیمی از مردم آمریکا باشد که حداقلبا این حرف شما مخالفم و به هر حال ترامپ عملا عنوان کرد که هدفش نگاه داشتن تولیدو شغل برای آمریکایی ها هست، نه جنگ با ایران و دیگران و حتی جنگ با سوریه را نیزنپذیرفت او معتقد است که تولید شغل بخصوص برای سفید پوستان هدف اصلی اوست و او حتیبعد از روی کار آمد حاضر نشد وعده خود بر علیه برجامی که شعار پاره کردنش را دادهبود اجرا کند زیرا باید پاسخگوی جامعه جهانی باشد و از نظر من عدم پاره کردن برجاماین بود که اصلی ترین هدف برجام یعنی برداشته شدن تحریم ها محقق نشده بود.

-سه موضوع به نظر من می رسد که برای باز کردنمحتوا و منظور خدمت شما عرض کنم بخشی از تحریم های پولی و بانکی نسبت به تحریم هایغیر هسته ای است، یعنی تحریم هایی که مربوط به حقوق بشر و بخش های دیگر می شود ایندرحالی است که برجام یک تعهد هسته ای است و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودندمذاکره با آمریکا فقط در زمینه هسته ای انجام شده است. در خصوص دیوانه خواندن ترامپ که آن را بیاحترامی به مردم آمریکا دانستید باید بگویم که بسیاری از نزدیکان شما حسن روحانیرا غیر انقلابی میخوانند، کسی که برای نظام زحمت کشیده و از نظر شورای نگهبانتایید صلاحیت شده و وارد عرصه شده و از طریق مردم رای آورده است. این غیر انقلابیخواندن حسن روحانی بی احترامی به 50 درصد از مردمی که به او رای داده اند نیست؟

در مورد حمله ترامپ هم ما دیدیم که ترامپ بهسوریه حمله کرد و در حال حاضر نیز بسیاری از ناوهای آمریکایی وارد شرق دور شده اندو احتمال یک برخورد شدید با کره شمالی وجود دارد. بنابراین تصمیمات آقای ترامپنشان می دهد که او فردی است که در لحظه تصمیم می گیرد، یعنی بدون مشورت با جامعهجهانی و حتی مشورت با کنگره خودشان تصمیماتی می گیرد که می تواند کل جهان را شوکهکند.

شما به خوبی، خود و جریان محافظه کاری را به دام انداختیدچرا که جریان محافظه کاری معتقد است که پس از برجام همه تحریم های هسته ای، موشکی،نظامی و مالی و بانکی برداشته می شود. حرف ما هم این است که چرا باید مردم را برایرسیدن به قدرت فریب داد؟ شاید فریب اول در انتخابات ریاست جمهوری را بر اساس ناتوانیو عدم شناخت جامعه بین المللی بتوان از جریان محافظه کاری پذیرفت، اما فریب دومقابل قبول نیست که بگویند برجام همه تحریم ها را برخواهد داشت. شاید هدف آنها اینبود که انتخابات خبرگان و مجلس سال 92 را از آن خود کنند تا بتوانند در تعیینرهبری آتی نقش اساسی ایفا کنند. ازاین رو شاید شما به دام افتادید اما جریانمحافظه کاری به دام نیفتاد، هدف آنها فراتر از آن چیزی است که شما فکر می کنید.

در مورد توهین این جانب به آقای روحانی که وی را غیرانقلابی نامیدم باید بگویم که او در مجلس سوم با تشکیل مجمع عقلا خودش را غیرانقلابی معرفی کرد و احتیاجی به توهین اینجانب ندارد.

در مورد حمله ترامپ باید بگویم که ترامپ جرات حمله زمینی راندارد وفکر می کند می تواند بزند و فرار کند. از این رو امتحان بعدی او قابل توجهخواهد بود، زیرا از یک طرف دیمونا که مرکز اتمی اسراییل است در دسترس موشک های حزبالله و ایران است و از طرف دیگر ناوهای جنگی با بیش از دویست هواپیمای جنگی به قعرب های نیلگون خلیج فارس خواهد رفت. البته هر گونه عملکرد ایران در چارچوببازدارندگی خواهد بود. در مورد حمله به سوریه و زدن بمب مادر به افغانستان و تحرکناوها به سمت کره شمالی را می توانم در چارچوب ایجاد دو قطبی جنگ و صلح در ایرانارزیابی کنم، زیرا رییس سازمان سی آی ای اکنون به مصابه دفتر تبلیغاتی جریانمحافظه کاری عمل می کند تا مردم ایران را برای ترساندن از ترامپ به رای دادن بهروحانی مجبور سازند.

-آقای الله کرم شما به مجمع عقلا در مجلس سوم اشارهکردید. بر اساس شناختی که از شما دارم شما در انتخابات مجلس چهارم، پنجم و ششم بهلیستی رای داده اید که آقای روحانی در آن حضور داشته است، یعنی لیست جامعه روحانیتمبارز که در مقابل مجمع روحانیت مبارز قرار می گیرد. یعنی شما در سه انتخابات بهآقای روحانی غیر انقلابی رای داده اید با توجه به اینکه می گویید در آن زمان غیرانقلابی بودنش را مشخص کرده بود این تناقض چه توضیحی دارد؟ و اینکه امروز آمریکابه کره شمالی ناو می فرستد که ایران را تهدید کند، نشانه قدرت امروز ایران نیست؟اینکه عربستان و اسراییل از موفقیت های ایران در عرصه بین المللی عصبانی هستند ومنافع خود را در مقابل ایرانی که بتواند با کشور های اروپایی رابطه خوبی داشتهباشد، در خطر می بینند، این نشان از موفقیت دیپلماسی آقای روحانی در عرصه بینالمللی نیست؟

گرچه سوال شما را نوعی تفتیش عقاید می دانم اما به آن پاسخمی دهم. موضع مسئولین ایران در فضای اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد همچنان ضدآمریکایی بود، و اساسا رویکردها بر اساس آرمانگرایی و واقع گرایی تقسیم می شد، بهطوری که هنوز هیچ یک از جریان ها به سمت عملگرایی نرفته بودند. در مورد فرستادنناوها به سمت کره شمالی گفتم که این کار برای ترساندن مردم ایران است تا به روحانیرای دهند تا جنگ نشود، ضمن اینکه می تواند برای محاصره دریای چین و در مقابل چیننیز باشد. اتحاد کنونی اعراب و آمریکا و بحث تشکیل ناتوی عربی اساس به دلیلوابستگی سران اعراب است، غرب می خواهد با کمک آنها و با پول آنها جلوی نفوذ ایراندر منطقه را از طریق ناتوی عربی بگیرد. این در حالی است که استراتژی بین قاره ایمنافع اعراب را نیز تامین خواهد کرد.

-شما در سال های مختلف از افرادی حمایت کردید کهزمانی نماد انقلابی گری بودند، برای مثال شما در سال 76 از آقای ناطق حمایت کردیددر برابر آقای خاتمی، سال 84 از احمدی نژاد در برابر هاشمی و 88 نیز از احمدی نژاددر برابر موسوی حمایت کردید. به نظر شما این افراد از مسیر انقلاب خارج شده بودند.سوال من این است که چرا زمانی از افرادی حمایت می کردید که از مسیر انقلاب خارجبودند؟ آیا شناخت شما مشکل داشته است یا اتفاق دیگری افتاده است؟ برای مثال شما ازیک فرد در انتخابات حمایت می کنید، از کجا بدانیم که فردا همین فرد وارد ضد انقلابنشود؟

امام راحل ملاک را وضع حال افراد شمردند از این رو اگرافرادی در زمانی انقلابی و آن عناصر ارائه شده را داشتند و امروز از فضای انقلابیخارج شده اند، غیر انقلابی لقب می گیرند. لذا ملاک بنده حال فعلی افراد است.

-جوانی که شما را رهبر معنوی خودش می داند و با خود می گویدکه آقای الله کرم در سال 76، 84، 88 به افرادی اعتماد کردند که در آینده ضدانقلابی شدند. این جوان چگونه به شما اعتماد کند؟

بنده فکر نمی کنم که اینجانب رهبر معنوی فردی باشم اما اگراین احتمال را از سوی شما بپذیرم آنها باید بدانند که ملاک وضع فعلی افراد است.این وضعیت در صدر اسلام هم رخ داد. افراد انقلابی مانند طلحه و زبیر به دلیل گرایشبه اشرافی گری تبدیل به نیروی های غیر انقلابی شدند و حضرت علی هم با آنها در زمانانقلابی بودن همراه بود، در حالیکه در جنگ جمل با آنها مبارزه کرد.

-از این مسائل عبور کنیم و به ماجرای ورود احمدی نژاد به انتخابات برسیم. شما در سال‌های نه چندان دور از حامیان احمدی نژاد بودید و به نظر می‌رسد امروز...

دیدگاه خود در مورد احمدی نژاد را در اینستاگرام مطرح کردم،می توانید به آن مراجعه کنید. ....

حسین الله‌کرم: با دخترها پینگ پنگ بازی نمی‌کردم چون ضعیف بودند/ بیشتر دوست داشتم کسانی را ببرم که پول بیشتری داشتند/ پرسپولیسی‌ام/لیست اصول گرایان برای مجلس انقلابی نبود/ ترامپ جرات حمله زمینی را ندارد/ سوال‌ شما تفتیش عقاید است/ فرهادی پر کننده پازل غرب است/ ظریف در تمام ناکامی های ایران شریک بوده است

البته این سوال در چند بخش ادامه پیدا می کرد وپاسخ شما در ایسنتاگرام از تمام ابعاد بررسی نشده است

-بحث ما تازه داشت به جاهای خوبی می رسد. بستر شکافتن خیلیاز داستان های شنیده شده و اتفاق افتاده در بین ما ایجاد شد که دوباره استاد اللهکرم مجبور شد جلسه مصاحبه را ترک کند.

 برای اینکه مصاحبه ابتر نماند از او می‌خواهیم قبل از رفتن نظرش را در مورد چند اسم بگوید.

آیت الله هاشمی: انقلابی تغییر ماهیت داده

محمد جواد ظریف: فردی که در تمام ناکامی های ایران شریکبوده است

سید محمدخاتمی: راس فتنه

قالیباف: مدرنیزم اسلامی

اصغر فرهادی: پر کننده پازل غرب

مهدی کروبی: انقلابی پشیمان

فائزه هاشمی: آقازاده

میرحسین موسوی: انقلابی دیروز، فتنه گر امروز

بابک زنجانی: غارتگر بیت المال

حسن روحانی: محافظه کار

ابراهیم رییسی: همیشه انقلابی

بهزاد نبوی: نفوذی

ما منتظریم که باز هم ایشان به دفتر مابیایند چون دیگر دلهره ای برای سوال و جواب از او باقی نداریم. الله کرم چماق خودرا غلاف کرده البته شاید این موضوع به دلیل آرامش حاکم بر فضای جامعه است؛ اوایدئولوژی خود را در معرض خطر نمی بیند اما چنانچه احساس کند تفکرش جایی در موردتهدید قرار گرفته، باز هم دلمان از شنیدن نامش بریزد او خود را یک انقلابی می داندکه در بزنگاه ها حضورش را برجسته می کند.

آنچه که در اینگفتگو از الله کرم دیدیم، لایه ای از شخصیتش بود که ترجیح او پنهان کردن این لایهدر ملاعام است.

انقلابی انتخابات انقلاب جریان برجام آمریکا روحانی تحریم محافظه ترامپ اینکه حمایت مصاحبه ادامه گفتگو جامعه افراد اسلامی البته دنبال بگویم احمدی دادند افرادی انتقاد رهبری موضوع گرایی شهرداری دموکراسی پیروزی بدانیم ندارد قالیباف اصلاح عنوان بنابراین اشرافی معتقد سیاسی تواند مقابل امروز برابر جمهوری کردید دیپلماسی بودید دارند اینجا زمانی بانکی استکبار نامزد مانند گفتمان جهانی تهران مدرنیزم تایید موتور کردیم خبرگان شمالی عملکرد توهین اصولگرایان اسلام حداقل رفراندوم هاشمی غیرانقلابی بهطوری ساختار ریاست اساسی مظروف ولایت وضعیت اعراب مذاکره معروف اینجانب همچنین اکنون چارچوب عناصر توجهی تعریف برداشته شورای اعتقاد اوباما تجدید مداری زیستی برداشتن خواهی عدالت دیوانه شورایشهر دانشگاه استاد داشتم کننده پرسپولیس ورزشی نتیجه ترجیح بیشتر نداشت شهادت بسیاری مجبور همراه اتفاق نظامی بگیرد دلهره ایرباس افزایش خواهش اطلاعاتی هیجان تولید مصابه ماندن رییسی تابلو کارآمدی منتهی ارزیابی رابطه داستان همیشه بررسی کشیده بخاطر فرهنگ همچنان رفتیم اروپایی آینده چندین شنیده کجاست تشکیل اسراییل ایجاد جریانمحافظه المللی گفتیم مشورت شناخت ترساندن موفقیت افتاده معنوی اعتماد موسوی فهرست فرهادی ناتوی احتمال ناوهای تحریریه بخواهد جانبه بیاید تصمیم منطقه اساسا همانطور دستیابی آمریکایی سوریه دیدیم بالاخره مخالفم استراتژی برجامی موشکی متوجه افتخار داشتند پروین محسوب زندگی جریانی ثباتی بارها تغییر علاقه امکان فوتبال مبارزه عناصری طرفدار تاثیر کردستان مختلف دیگری ساندیس فاصله کرباسچی دهنده چگونه امثال اجازه خرمشهر داشتیم اوایل امنیت تامین جمهور تبدیل دخترها ستیزیومعنویت خواند بازتولید پاسخش عبارتی استبداد برداشتی موجود دائمی دیدگاه تعهداتش هزینه داننده برداشت پذیرفته استکباری برجامرا ارائه گرفته اصلاحات چهارم میلیون خانواده کارگری گرفتم مادرم گرایان ندادند بگوید موافق متفاوت دارای بپذیریم میتوانیم چندان