برگزیده ها
مازندمجلس: حمله موشکی ترامپ به سوریه حاکی از آن نیست که امریکا به‌دنبال درگیری و دخالت بیشتر در سوریه می‌باشد. این حمله موشکی با این ضرب‌المثل امریکایی سنخیت دارد «یکبار برای همیشه». با به قدرت رسیدن ترامپ، امریکا به یک بازیگر حاشیه‌ای در سوریه تبدیل شده بود.

تمامی رؤسای جمهور اخیر امریکا در حالی به قدرت رسیده‌اند که به یک دید استراتژیک پایبند و متعهد بوده‌اند، (اغلب آن‌ها با شروع اولین بحران مجبور به رها کردن این دید استراتژیک شده‌اند) یا این که یک دید استراتژیک را با گذشت زمان توسعه داده‌اند.

جورج بوش و بیل کلینتون اینترناسیونالیست‌های لیبرال بودند (همانند هیلاری کلینتون). آن‌ها معتقد بودند که هدف نهایی امریکا باید حفظ نظم بین‌الملل لیبرال باشد. این نظم بین‌المللی با قانون تجارت آزاد، مرز‌های بین‌الملل امن و برنامه‌ای هدفمند برای جوامعی که با نسل کشی روبه رو می‌شدند، مشخص می‌شد. به هرحال آن‌ها بر این باور بودند که منافع امریکا در صورتی تأمین می‌شود که امریکا متحدانی ثابت و موقت داشته باشد، سازمان‌های بین‌المللی را از قبیل سازمان ملل متحد، حمایت کند و از قانون تحریم‌های بین‌المللی استفاده کند.

از این رو جورج بوش (پدر) توانست ائتلافی از 35 کشور دنیا درست کند و نزدیک به یک میلیون سرباز را به کار گیرد تا در سال 1991 عراق را از کویت بیرون براند. بیل کلینوتن نیز توانست ناتو را متقاعد کند که اجماع برای بمباران صربستان ایجاد کند و صربستان را از کزوو بیرون برآند. هیلاری کلینتون گروه دوستان سوریه را شکل داد تا بتواند به مخالفان بشار اسد کمک کند. وی همچنین بحث دخالت مستقیم امریکا در سوریه و ایجاد مناطق امن و پرواز ممنوع در سوریه را پیش کشید.

 دولت جورج بوش (پسر) در دوره اول ریأست جمهوری تحت تسلط نو محافظه‌کاران امریکا بود. نومحافظه‌کاران عقاید شبیه به اینترناسیونالیست‌های لیبرال دارند، اما بر این باورند که امریکا نباید اجازه موسسات بین‌المللی و قانون بین‌الملل را کسب کند تا به اهداف خود برسد. از این رو در سال 2003 عراق را اشغال کردند.

وقتی که باراک اوباما در امریکا به قدرت رسید، وی احساس کرد که امریکا در عراق سرمایه زیادی را از دست داده و دچار تلفات فراوان شده است. باراک اوباما خواست که امریکامحوری به سمت شرق آسیا باشد. او بر این باور بود که شرق آسیا محور تحولات قرن بیستم است. در نظر او مشکلات و مسائل غرب آسیا آن قدر پیچیده و رام نشدنی بودند که دخالت گسترده آمریکا در آن تنها منابع و قدرت این کشور را تهی خواهد کرد.

بنابراین اوباما سعی کرد از  مساله عراق و افغانستان، مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی عقب نشینی کند و مساله دفاع از عربستان و کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس را به خود آن‌ها واگذار کند. در موضوع ایران وی ایران را به سمت مجامع بین‌المللی سوق داد.  وی موضوع برجام و کشور‌های 1+5 را در مساله ایران پیش کشید. وی با شرکت ایران در دور سوم مذاکرات ژنو در مورد سوریه موافقت کرد و به عربستان سعودی اخطار داد که باید قوانین همسایگی با ایران را رعایت کند. به طور کلی برآیند دولت اوباما چند وجهی شد. تلاش وی برای خروج امریکا از منطقه، مناقشات عربی، ظهور داعش، مناقشه در عراق و وضعیت تاسف بار اقتصاد و حکمرانی در منطقه را به دنبال داشت.

دونالد ترامپ اولین رئیس جمهوری است که بدون تجربه سیاسی و نظامی وارد کاخ سفید شده است. وی مناسب این منصب نیست و ذهن تحلیلگری در مورد وضعیت جهان ندارد. وی دغدغه‌ای در مورد پیچیدگی‌های سیاست و سیاست ورزی ندارد همان طور که وی در مصاحبه اخیر خود با رویترز گفت: «من زندگی قبلی خودم را دوست دارم. من در گذشته کار‌های بیشتری می‌توانستم انجام دهم. من فکر می‌کنم زندگی گذشته من آسان تر بود.»

پیش بینی عکس العمل بعدی ترامپ دشوار است، زیرا وی بدون بینش سیاسی است و رفتاری تکانشی (لحظه ای) دارد. وی در حال حاضر از بسیاری از سیاست‌های انتخاباتی خود عدول کرده است؛ سیاست‌هایی که وی را در نظر رای دهندگان در مرحله اول جذاب ساخت.

در حالی که بیان این نکته اغراق آمیز به نظر می‌رسد که ترامپ یک دید استراتژیک و سیاست منسجم در مورد سیاست خارجی دارد، اما به نظر می‌رسد وی یک نقشه راهی برای سیاست‌هایش دارد. در زمینه سیاست خارجی وی دقیقا برعکس اوباما عمل می‌کند و در جهت مخالف وی حرکت می‌کند. در اولین ملاقات ترامپ و اوباما، اوباما به وی اخطار کرد که مک فلین که در طول کمپین انتخاباتی از ترامپ حمایت کرده است با روس‌ها سازش و تبانی کرده است و نباید به منصبی عالی دست پیدا کند. برخلاف گفته‌های اوباما، ترامپ، مک فلین را ریاست شورای عالی امنیت ملی امریکا منصوب کرد.

وقتی که سیستم اطلاعاتی امریکا به اوباما گزارش استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه را داد، وی اقدامی نکرد. وقتی که گزارش مشابه ای برای ترامپ ارسال شد وی به سوریه حمله موشکی کرد و شعار کمپین انتخاباتی خود یعنی «اول امریکا» را نقض کرد.

در حالی که سیاست‌های اوباما وضعیت عربستان و رژیم صهیونیستی را در منطقه بغرنج کرد، ترامپ اولین سفر خارجی خود را عربستان سعودی و سرزمین‌های اشغالی قرار داده است.

حرکت‌های بعدی ترامپ (در تضاد با اوباما) چه خواهد بود؟

•    اگرچه ترامپ در طول کمپین انتخاباتی خود برجام را محکوم کرده است و اظهار داشته که آن را در اولین روز کاری خود پاره می‌کند، ولی وی چنین کاری نکرد. برجام پیچیدگی‌های بسیار زیادی دارد و چون جامعه تجاری امریکا و اروپا به دنبال حمایت از برداشته شدن تحریم ها هستند، شاید وی در این زمینه موفقیتی کسب نکند، اما چون خطری برای حفظ تهدیدات نو محافظه کاران در داخل امریکا برای ایران وجود ندارد، شاید ترامپ دست به چنین اقدامی بزند.

•    ترامپ تعهد داده است تا بزرگترین توافق سازش در زمان ریاست جمهوری خود را بین رژیم صهیونیستی و فلسطین برقرار کند؛ توافقی که اوباما نیز به‌دنبال دست‌یابی با آن بود، ولی موفق نشد. تندروها در رژیم صهیونیستی در مقابل این توافق مقاومت می‌کنند. ترامپ بیش از هر رئیس جمهوری در تاریخ امریکا یه سمت رژیم صهیونیستی تمایل پیدا می‌کند. به بیان دیگر ترامپ در زمان ریاست جمهوری خود به این چنین توافقی دست پیدا نخواهد کرد.

•    باید به این حقیقت توجه کرد که رکس تیلرسون وزیر امور خارجه امریکا، تاجر نفت می‌باشد. دولت ترامپ بدون شک نسبت به امیال عربستان تعهد بیشتری خواهد داشت. این احتمال وجود دارد که امریکا برای حفظ امنیت عربستان و حضور بیشتر خود در خلیج فارس جدیت بیشتری به خرج دهد و همان اشتباهی را تکرار کند که دولت‌های غربی امریکا به استثنا اوباما مرتکب شدند. دولت امریکا به همدستی خود با عربستان در جنایات جنگی در یمن ادامه خواهد داد و حتی شاید همکاری امریکا با عربستان در یمن افزایش پیدا کند.

•    ترامپ متعهد شده است که نبرد امریکا را علیه داعش گسترش دهد، اما این واقعیت وجود دارد که اوباما بدون درگیری نظامی بیشترین فعالیت را در مبارزه با داعش داشت و درک این مساله دشوار می‌باشد.

•    به نظر می‌رسد ترامپ در لبه شمشیر سیاست‌های امریکا در قبال افغانستان است و افغانستان کابوس دیگری برای امریکا و پنتاگون می‌باشد.
•    حمله موشکی ترامپ به سوریه حاکی از آن نیست که امریکا به‌دنبال درگیری و دخالت بیشتر در سوریه می‌باشد. این حمله موشکی با این ضرب‌المثل امریکایی سنخیت دارد «یکبار برای همیشه». با به قدرت رسیدن ترامپ، امریکا به یک بازیگر حاشیه‌ای در سوریه تبدیل شده بود. دیپلمات‌های امریکا به‌سختی توانستند در مذاکرات صلح سوریه در «آستانه» حضور داشته باشند. علاوه بر این دولت سوریه با کمک خارجی توانسته تا حدی مخالفان را به عقب براند که تنها چیزی باقی مانده است، مذاکره برای چگونگی تسلیم شدن مخالفان است./

نویسنده:

جیمز ال گالبین:  استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در آمریکاست و منتقد جدّی سیاست های ترامپ بوده و مطالعات زیادی در مسائل غرب آسیا داشته است.

*مترجم: اسماعیل احمدی
*گفتنی است درج این یادداشت به معنای تأیید همه دیدگاه های نویسنده نیست.
پایگاه بصیرت
امریکا ترامپ سوریه اوباما عربستان سیاست می‌باشد موشکی صهیونیستی جمهوری بین‌المللی اولین انتخاباتی استراتژیک آن‌ها می‌کند مساله خارجی منطقه دخالت می‌رسد مخالفان سیاست‌های زیادی برجام وضعیت ندارد افغانستان حمایت بیشتری قانون درگیری کلینتون بیشتر کمپین ریاست به‌دنبال بین‌الملل لیبرال نویسنده پیچیدگی‌های تاریخ سیاسی زندگی دنبال نظامی  ترامپ امنیت دشوار اخطار گذشته گزارش توافق زمینه اقدامی توافقی مسائل متعهد تبدیل اینترناسیونالیست‌های هیلاری استفاده حاشیه‌ای بازیگر امریکایی ضرب‌المثل سنخیت یکبار همیشه توانست بیرون شورای کشور‌های همکاری موضوع مذاکرات فلسطین مناقشه صربستان براند ایجاد نباید باراک سعودی