برگزیده ها

مازندمجلس: آقای روحانی می توانست همین مجموعه ای که در برجام از او هواداری کرده اند جزو حامیان خودش محفوظ نگه دارد. اما این کار را نکرد.

مازندمجلس:

غلامرضا مصباحی مقدم تصمیم قالیباف به کناره گیری از انتخابات را درست دانست و بر این باور است که آراء آقای شهردار در مقایسه با ابراهیم رئیسی پس از مناظره ها ریزش کرده بود و حتی در صورتی که در رقابت باقی می ماند، نمی توانست جمعیت بیشتری را نسبت به رئیسی جذب کند. او البته در ادامه رئیسی را بیشتر در قالب یک نامزد توصیف می کند و می گوید «نمی توان رئیسی را بعنوان لیدر اصولگرایی معرفی کرد»

در ادامه بخش هایی از اظهارات سخنگویی جامعه روحانیت مبارز در گفت و گو با انتخاب آمده است:

شمااز چهره های سیاسی هستید که نگاهتان به مسایل و وقایع، واقع بینانه بوده است لطفابفرمایید شما از چه زمانی متوجه شدید که آقای روحانی می تواند پیروز انتخاباتاردیبهشت ماه باشد؟

جایگاه آقای روحانی در همه نظرسنجی ها، بهتر بود و آقایانرئیسی و قالیباف در موقعیتهای بعدی بودند. البته ابتدا آقای قالیباف موقعیت بهتریاز آقای رئیسی داشت و بعدا در اثر مناظره ها، موقعیت آقای رئیسی بهتر شد و موقعیتآقای قالیباف فروتر افتاد. همان جا این حدس را زدم که اگر آقای روحانی بتواند رایخفته را برانگیزد و می تواند بالای 50 درصد رای را بیاورد. ولی در اینکه آیا می تواند برانگیزد یا نمی تواند، یک مقدارتردید داشتم ولی خب، این اتفاق افتاد.

یعنی این احتمال را هم می دادید که اصولگرایان ممکن است آنرای خفته و آرای خاموش را جذب کنند.

بله، احتمال می دادم.

چه اتفاقی باید می افتاد که آن رای به سمت اصولگرایان میرفت؟ باید چکار می کردند که آن رای را جذب کنند؟

البته به نظرم طبیعی مسئله این بود که آقای روحانی بتواندآن رای را برانگیزد.

چرا؟

بالاخره آقای روحانی رئیس جمهور مستقر بود و رئیس جمهورمستقر در طول مدت نزدیک به چهار سال فرصت کافی داشته تا اینکه بتواند مواضع خودشرا بیان کند و با سخنرانی هایی که همه جا دارد و با موقعیتی که برای معاون اول،وزرا و دیگران فراهم می شود، بتوانند سفر کنند و طرح هایی را افتتاح کنند که درآنجا، سخنانش بازتاب پیدا می کند . رسانه ها هم در خدمتشان بود، خصوصا رسانه هایدولتی. این می توانست کمک بزرگی به رئیس جمهور مستقر باشد و طبیعتا همیشه هم ازاین موقعیت بهره برداری و استفاده می کنند . ایشان از یک چنین موقعیتی به خوبیاستفاده کرد و توانست در طول مدت چهار سال و خصوصا ماه های اخیر که تحرک بیشتری همپیدا کرد، حرف خودش را به مردم برساند. آقای رئیسی، 40 روز به میدان آمد و در اینمدت شخصیت خیلی شناخته شده ای هم برای عامه مردم نشد. البته برای خواص شناخته شدهبودند اما تا بخواهد برای جامعه جا بیفتد، زمان می برد. به نظرم یک مقدار طبیعیبود که ایشان بتواند آن رای خفته را برانگیزد. البته کارهایی هم کرد که آرای خفتهبیشتر برانگیخت.

می خواهم به خودِ شما برگردم. من مواضع شما را دنبال میکنم. شما و آقایان مرتضی نبوی و مهندس باهنر سه چهره شاخص و مهم اصولگرا بودید کهابتدای سال گذشته چند باری زمزمه اینکه بهتر است در بررسی ها اصولگراها آقایروحانی را هم مدنظر قرار دهند را مطرح کردید. البته حواشی هم در این مورد پیش آمدکه نمی خواهم وارد آن بحث شویم. چرا این تفکر در سه نفر شما وجود داشت؟

حالا آن دو بزرگوار را که بنده خبر ندارم و باید از خودشانپرسید. اما من که می گفتم به دلیل این بود که بالاخره خاستگاه اصلی آقای روحانی،اصلاح طلبی نبود و این نکته مدنظر من بود. البته اصلاح طلبان زیر چترش آمدند وتوانستند ایشان را عَلَم بکنند و همه رای اولی هم که در 92 گرفت اصلاح طلبان نبودبلکه بخشی از رای اصولگرایان را هم گرفت که توانست رئیس جمهور شود. در ابتدا همدیدگاهم نسبت به عملکرد رئیس جمهور مثبت بود همراه با انتقاد. ولی واقعیت این استکه طی یکسال اخیر نظرم از ایشان برگشت و عملکرد ایشان، دیدگاه مرا تغییر داد. شایدهم من دیر متوجه شدم!

در بُعد داخلی یا مسائل بین المللی؟

نه، عمده اش مسائل داخلی است. آقای روحانی در ابتدا یکرویکرد بینابینی بین اصولگرایان و اصلاح طلبان داشت. انتخاب هایش هم تقریبا تلفیقیو ترکیبی بود و آن اظهارنظر من برای 5 خرداد سال 95 است که آخرین روز کاری مجلسقبل بود. بعد هم بابت آن خیلی آسیب دیدم چون سخن تاریخ 5 خرداد من را 5 اسفند بهمن تحویل دادند و برایم بولد کردند و از آن طریق ضربه سیاسی هم به من وارد کردند.با اینکه بالاخره هر تحلیلی زمان و تاریخ خودش را دارد. از آن به بعد آقای روحانیسه وزیر معرفی کرد که هر سه، اصلاح طلب بودند. بعد از آن هم هیچگونه علامتی بهاصولگرایان نداد که به حمایت از او برخیزند . حتی می خواهم بگویم آن تحلیل من یکنوع علامت دادن بود و ایشان پالس مثبت نداد و من چون پالس مثبت هم دریافت نکردم کهرویکرد متفاوتی نشان دهند و نشان دهند که با جریان اصولگرا هم همچنان نوعی همپیوندی دارد. روی انتخابات مجلس هم صد درصد سراغ اصلاح طلبان رفت.

حضرتعالی اشاره داشتید که شاهد سرمایه گذاری خارجی نبودیمدرحالی که فکر می کنم از اجرایی شدن برجام حدود یکسال گذشته و احتمالا منتقدان شمابگویند که هنوز یکسال نگذشته، چه انتظاری دارید؟

اما ادعای رئیس جمهور این بود که به مجرد اینکه این کارانجام بگیرد، ما شاهد واردات سرمایه از خارج خواهیم بود.

اما این نیازمند یک بازه زمانی است. احتمالا آنها صفنکشیده بودند که به محض توافق هسته ای به کشور ما سر ریز شوند.

«معما چو حل گشت، آسان شود» الان که یکسال و چند ماه گذشتهصحبت از انتظار می کنید. وقتی رئیس جمهور این حرف را می گوید، بنگاه های اقتصادیما توقف می کنند. آنکه باید سرمایه گذاری کند، دست نگه می دارد و می گوید با آمدنسرمایه گذاری خارجی، شریک خارجی پیدا می کنم. پس صبر کنم تا شریک خارجی بیاید وسرمایه گذاری کنم ولی وقتی می گوییم که یکسال که آنقدری نیست، این یعنی اینکهیکسال ظرفیت داخلی را متوقف کرده اید به انتظار ورود ظرفیت خارجی اما ظرفیت خارجیهم وارد نشده. همین جا بگذارید سخن یکی از استادان برجسته اقتصاد کشور را بگویم کهالبته او هم از اقتصاددانان بین المللی نقل می کند. دکتر درخشان، استاد دانشگاهعلامه طباطبایی می گوید «اگر انتظار داشته باشید که سرمایه گذار خارجی می آید وسرمایه گذاری می کند و اشتغال ایجاد می شود، اشتباه می کنید. چراکه سرمایه گذاریخارجی با فناوری خودش می آید که آن فناوری اشتغالزا نیست. او می آید و اتفاقاسرمایه گذاری را جایی می کند که سرمایه بر است و نه اشتغال بر. بنابراین چرا تصورمی کنید که سرمایه گذاران خارجی برای شما شغل ایجاد می کنند؟» آنها جایی سرمایهگذاری می کنند که چنین نتیجه ای به دست نمی آید.

مثلا کارخانه پژو در ایران واحدی را تاسیس می کند که تمامکارگرانی که استخدام می شوند، ایرانی اند و بعد 50 درصد تولیدات این کارخانه قراراست که صادر شود.

30 درصد.

اصلا 10 درصد! اما صادر می شود و درواقع این کارگرانفرانسوی نیستند که در ایران مشغول شوند. همین الان چقدر کارگر ایرانی در ایرانخودرو، پارس خودرو، کرمان خودرو استخدام هستند؟

اینها سرمایه گذاری خارجی نیست. اینها که شما مثال می زنید،نیست.

آقای روحانی یکایده مرکزی تحت عنوان برجام داشت و شما از جمله افرادی بودید که واقعا در موردبرجام روشنگری و کمک کردید و گفتید که تا آن حدی که آقا می گوید، خوب است.

وقتی رهبری عزم کرده، بقیه چه می خواهند بگویند؟

اما خیلی از اصولگرایان مثل شما نبودند و جلوی ایده مرکزی راگرفتند.

خیلی نه، اندکی بودند.

اما صدایشان بلند بود.

صدایشان بلند بود ولی اندک بودند. ببینید! این اتفاقا یکیاز همان مسائل است. یعنی گروه کوچک 20 نفره ای در مجلس داشتیم که مخالف جدی برجامبودند و این گروه صدایشان بلند بود.

ولی به عنوان صدای اصولگرایی به حساب آمد.

این را جریان چپ آمد و بولد و بزرگش کرد تا کل مجلس نهم رامقابل برجام معرفی کند و حال آنکه مجلس نهم برجام را تصویب کرد. آقای ابوترابی،نایب رئیس مجلس مدافع برجام بود.

ولی ضربه اش را خورد.

ضربه چی را خورد؟

ضربه حمایت از جبهه پایداری را!

نخیر، ضربه بولد کردن صدای آنها توسط جریان چپ را خورد.

اما ما هر وقت که پیچ رادیو را باز می کردیم صدای شما خیلیپایین بود و صدای آقایان کوچک زاده و رسایی خیلی بلند بود. آن آقای پایداری درمجلس سر دکتر ظریف فریاد زد که تو خائنی..

اما آنچه که مهم است رای است، رای 70 و چند درصدی مثبت بهنفع برجام یعنی مجلس نهم، حامی برجام بود.

اما در آن چند ماه چه بلایی سر آقای دکتر روحانیآمد؟ چه حرفهایی که زده نشد! آقای دکتر ظریف، خائن و آقای دکتر عراقچی جاسوسآمریکا شد! آقای روانچی، جاسوس فلان کشور شد و...

همه اینها که می گویید مالِ اقلیت کوچک مجلس بود. دولت وحامیانش می توانستند بگویند که شما بیخود سرو صدا نکنید، بخش اعظم مجلس حامی ماهستند. روی این تکیه می کردند و بعدا هم روی این که مجلس و دولت روی این قضیهمشترکا به نتیجه رسیدند و رهبری هم حمایت فرمودند. ولی بنای استفاده در انتخاباتبود. انتخابات مجلس بعدی. برای همین هم خدمات مجلس نهم نادیده گرفته شد و خدماتیکه در حمایت از آقای روحانی داشت، نادیده انگاشته شد و خودِ دولت و حامیان دولت ازجریان چپ دنبال این بودند که از این مسئله، برای انتخابات مجلس دهم استفاده کنندکه کردند. خیلی خوب، نوش جانشان. نگذاشتند که بهترین های مجلس دومرتبه در مجلسوارد شوند.

من می خواهم بگویم که آقای مصباحی مقدم شاید جزو چهره های کمککننده به پیشبرد امور برجام در مجلس نهم بود ولی تک بود.

تک نبود، آقای توکلی با ما بود.

آقای توکلی به جای اینکه دفاع آنچنانی از برجام کند می گفتکه فعلا سکوت می کنم! بنا به مصلحت. اتفاقی که می افتد این است که همانقدر کهاصلاح طلبان طبعا از چنین فضایی که رقیب را ببرند، استفاده می کنند. حرف من راجعبه آقای موحدی کرمانی است که می گوید وقتی لیست مجلس را می بستیم به اشتباه کسانیرا در لیست گذاشتیم که صدای اصولگرایی نبود. یعنی آنجاست که نگاه می کنیم چند درصدلیست مالِ همان صدای بلند است.

در آن لیست آقای رسایی و آقای کوچک زاده حضور نداشت.

ولی خیلی های دیگر بودند. بحث این است که وقتی مردم نگاه میکنند و می بینند که 70 درصد این پکیج همان هایی هستید که در برجام آنطور ایستادگیمی کردند، آقای ابوترابی بنده خدا هم می سوزد. شخصیت بهآن خوبی الان در مجلس نیست. من میخواهم بگویم اتفاقا اصولگرایان بیشتر از آنچه از آقای روحانی ممکن است ضربه خوردهباشند، از دوستان خودشان خورده اند.

قبول دارم ولی معنایش این نیست که ما به جریانی حق دهیم کهتوانست آن اقلیت را اکثریت جلوه دهد و توانست آن صدای اندک را صدای بزرگتر جلوهدهد.

اما شما خودتان جلوه دادید. شما 70 درصد لیست تان از همانافراد بود.

نه، 70 درصد نیستند.

ما شمرده ایم و جدول درآورده ایم.

آقای روحانی می توانست همین مجموعه ای که در برجام از اوهواداری کرده اند جزو حامیان خودش محفوظ نگه دارد. اما این کار را نکرد.

ممکن است آقای روحانی گرایش آن طرفی پیدا کرده باشد. منمی خواهم بگویم که اصولگرایان چقدر در اینکه ایشان گرایش آن طرفی پیدا کند، نقشداشته اند. چقدر تلاش کردید که از او حمایت کنید؟

ایشان خودش در این مسائل نقش داشت.

در چه چیزی؟

در همین چرخش. اولا خودش از نظر مواضع سیاسی چرخید. بعدا همآن حرمتی که باید برای مرحوم آقای مهدوی کنی نگه بدارد را نگه نداشت. آقای مهدویکنی شخصا برای ایشان پیام فرستاد و انتظار این بود که شخصا آقای رئیس جمهور باایشان ملاقات کند. بزرگترش بود.

چه تاریخی؟

بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92.

که بیایید پیش من!

ایشان که نگفت بیا پیش من. مگر معنی داشت که بگوید بیا پیشمن؟ من از شما سوال می کنم. بالاخره آقای روحانی ایشان را بزرگتر خودش تلقی میکرد. بزرگتر مجموعه روحانیت بود و تعارف که ندارد ولی جا داشت که جناب آقای روحانیبعد از اینکه رئیس جمهور شد و بعد هم آن پیام قرا را از جناب آقای مهدوی کنی ازحمایت از خودش دریافت کرد و بیانیه جامعه روحانیت مبارز را در حمایت از خودشدریافت کرد، و هیاتی از جامعه روحانیت مبارز به سراغ ایشان رفت و تبریک گفت، جاداشت که برگردد و در یک جلسه جامعه روحانیت مبارز شرکت کند. جا داشت برگردد و یکملاقات خصوصی با آیت الله مهدوی کنی در دفتر کارش داشته باشد و از ایشان تشکر کندکه جنابعالی برای من پیام فرستادید و سپاسگزارم. ببینید! اینها آداب اولیه اخلاقاز یک رئیس جمهوری است که به قدرت رسیده. انتظار این بود ولی ایشان نه با جناب مهدوی کنی ملاقات کرد و نه اینکه دریک جلسه جامعه روحانیت شرکت کرد که نشان دهد همچنان به مجموعه پایبند است و همراهیمجموعه را می خواهد و البته در طی دوره، بنده چند بار به عنوان سخنگوی جامعهروحانیت اعلام کردم که جامعه روحانیت همچنان از ایشان حمایت می کند. البته از 5خرداد به این طرف دیگر چیزی در حمایت از ایشان نگفتم.

من از حرفهای شما اینطور می فهمم که بخشی از جریان اصولگرایی راهشرا از آقای روحانی جدا می کند.

آقای روحانی خودش را از جریان اصولگرایی جدا کرده.

پس شما ایشان را در قامت یک رقیب می بینید.

ما ایشان را دیگر در جرگه مجموعه اصولگرایان نمی دانیم.

این را به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت می فرمایید؟

نخیر!

به عنوان تحلیل شخصی تان است.

بله.

برخی می گویند که روحانی هنوز هم این طرف بااصولگرایان می چرخد.

چون اینها در این چهار سال انتظار داشتند که مقدمات را برایروی کار آمدن دوباره اصلاح طلبان فراهم کنند.

فکر نمی کنید که این به اصولگرایی ضربه وارد می کند کهرئیس جمهور مستقر را به طور کامل از جرگه اصولگرایی خارج می داند؟

ما نمی اندازیم. ما تلاش هم زیاد کردیم ولی ناامید شدیم بهدلیل حرفهایی که ایشان زد خصوصا در انتخابات.

سوالم این است که چطور به اینسادگی رئیس جمهور مستقر را از جرگه اصولگرایی خارج می دانید.

من البته معتقد به این نیستم که ما باید کسی را به سمتدیگران هُل دهیم و با این واقعا موافق نیستم ولی در مقام تحلیل بودم و دارم تحلیلمی کنم. من دارم رفتار آقای روحانی را طی 4 سال گذشته تحلیل می کنم. رفتار ایشانگردش تدریجی و آرام آرام از جریان اصولگرایی به سمت اصلاح طلبی است. به طوری که نهایشان پالسی به سمت اصولگرایان داد و نه طبعا اصولگرایان پالسی به سمت ایشان برایانتخابات سال 96. ایشان هیچ پالسی نداد و هیچ انتظاری نداشت و هیچ نشانی نیست کهحکایت از این بکند که مایل است مجموعه اصولگرایان از ایشان حمایت کنند. اینها دیگرناراحت کننده است. من هل نمی دهم و تحلیل می کنم. تحلیل من تفسیر واقعیت است.

شخص شما و جناح جامعه روحانیت مبارز. یعنی شما سر صف مقابل دکتر روحانی ایستاده اید.

من دارم تحلیل و برداشت می کنم. من اقدام سیاسی نمی کنم.

آیا بعد از این نمی خواهید هیچ تلاشی بکنید؟

حالا آن مسئله دیگری است. آن را باید با دوستان صحبت کنیمکه ببینیم زمینه ای می بینید که بخواهند از ایشان انتظار داشته باشند.

الان که به عقب برمیگردیم فکر می کنید اگر آقای قالیباف بهجای آقای رئیسی انتخاب می شد، بهتر نبود و آیا نمی توانست رای بیشتری از آن خفتهها که به آن اشاره کردید، کسب کند؟

من چنین تصوری ندارم.

اگر می ماند، دور دوم نمی رفت؟

اگر می ماند، احتمالش وجود داشت که دور دوم برود.

بعد در دور دوم چه می شد؟

باز هم احتمالا آقای روحانی می برد.

الان این 16 میلیونی که شما دارید 16 میلیون رای اصولگراییاست یا رای معیشتی است؟

نه، من تصور می کنم که بخش اعظم این رای، رای روی همراهی وهمگامی اساسی تر است.

الان از این به بعد لیدر آقای رئیسی است.

هنوز تصور نمی کنم که جناب آقای رئیسی را بتوان به عنوانلیدر معرفی کرد.

چرا؟

ایشان می تواند محل امید این مجموعه 16 میلیونی باشد ولیمعنایش لیدری نیست.

چون شخصیت سیاسی از قبل ندارند.

لازم نیست که تفسیر کنم.

داستان این رای حلال و حرام چیست؟

مراجعه کنید از خودِ آیت الله بپرسید. من برداشت روشن اینچنینی ندارم ولی پاسخ من این است که آقایروحانی توانست با دیو و دلبر ساختن مردم را از دین بترساند. از اینکه به من رایندهید، جنگ خواهد بود. یا به صلح رای بدهید یا به جنگ. طبعا یک عده مردم راترساند. و واقعا عده ای از مردم ازاینکه دومرتبه برای کشور ما جنگی باشد، ترسیدند.از اینکه یا رو به پیش می گذارید و به آینده می نگرید یا به عقب برمیگردید. درواقعیک چنین دوگانگی بوجود آورد و طبعا عده ای را برانگیخت که به او رای دهند که بهآینده می نگرند و نه برگشت به گذشته و از اینکه گفت اگر اینها روی کار بیایند، بینزن و مرد در خیابانها دیوار خواهند کشید، به نظرم سیاه نمایی برای رقیب خودش کرد ورقیب خودش را تخریب کرد. طبعا یک عده ای مایل نیستند. 

من یک نوه دختری هفت ساله دارمکه سال اول دبستان است و از مدرسه آمده و به مادرش می گفت که می گویند اگر آقایرئیسی بیاید باید دامن مانتوی ما تا پایین پایمان برسد و روسری مان باید جلوتربیاید! ببینید به بچه های کم سن و سال اینچینی چنین القاء و تلقینی شده بود. اینیک نمونه است از فهمی که با توجه به تبلیغاتی که ایجاد شد، پیدا کردند. پس دیو ودلبر ساخته شد. به نظرم بخشی از این آراء را نمی توان آراء منزه و پاک تلقی کرد.آرایی تلقی کند که این آراء از روی صداقت و روی سلامت داده شده. فضایی که ایجادشد، فضای سفید و سیاه بود. این در شأن آقای روحانی نبود. در شأن لباس ایشان نبود.در شأن سابقه ایشان نبود. یک جوری مطرح شد که متاسفانه اخلاق در این مناظرات هم بهکنار رفت. مردم به یک اجماع رسیدند و آن اجماع این است که هر دو دزدند اما کدام یککمتر دزدند؟! هر دو دروغگو هستند، کدام یک کمتر دروغگو هستند؟! اینها خیلی بد بود.


روحانی اینکه اصولگرایان برجام رئیسی حمایت جمهور اصولگرایی البته توانست روحانیت جامعه اصلاح سرمایه خارجی انتظار گذاری اینها تحلیل جریان طلبان مجموعه انتخابات قالیباف بگویم خواهم یکسال سیاسی مبارز عنوان تواند پالسی معرفی مهدوی استفاده مستقر گذشته مسائل برانگیزد بیشتری کردید نیستند داخلی ندارم واقعا ظرفیت ببینید صدایشان احتمالا ایجاد همچنان مصباحی بالاخره بتواند افتاد شخصیت خصوصا مواضع مسئله موقعیت بزرگتر ابتدا نداشت کردیم سخنگوی برگردد نیستم مرکزی پایداری ابوترابی اتفاقا دروغگو گویند بینید خواهند رهبری رسایی برداشت حامیان نادیده تفسیر رفتار دومرتبه فضایی دوستان رسیدند ملاقات جمهوری توکلی حرفهایی میلیونی گرایش اقلیت اجماع خرداد فراهم موقعیتی اتفاقی رسانه شناخته آقایان دنبال برانگیخت دادید احتمال مناظره کننده بگیرد ادامه بیشتر متوجه زمانی هستید اصولگرا بودید اشتباه اشتغال وسرمایه فناوری نتیجه ایرانی استخدام کارخانه بیاید انتظاری عملکرد مدنظر آقایروحانی واقعیت برگشت اشاره دریافت تاریخ خودرو