برگزیده ها

مازندمجلس: خودسرها با انرژی زیادی که ناشی از همان میدانداری دهه 80 بود، وارد دهه 90 شدند. با پیروزی حسن روحانی در سال 92 دوره جدید فعالیت خودسرها آغاز شد، چنان‌که یک سال بعد به علی مطهری هجمه بردند.

مازندمجلس:  درها همه بسته است؛ سال‌هاست که به هر دری می‌زنند، گشایشی نیست، اما ناامید نمی‌شوند. سال 77 سعید امامی، سال 78 سعید عسگر و... فارغ از دهه 70 باید به 8 سال تجربه‌ای که از مدیریت اجرایی خود برای مردم به یادگار گذاشتند، رسید؛ همان سال‌هایی که سبب شد در سال 92 «نه» بزرگی به تداوم حضور آنها داده شود و پس از آن هم مجبور به سپردن کلید خانه ملت به آنانی شدند که به‌راستی امید در کوله‌بارشان بود و سال 96 هم قطار آنها چنان از ریل منحرف شد که دو شکست را در یک روز پذیرا شدند، چنان‌که برای 4سال دیگر به‌طور قطعی کلید پاستور را نخواهند دید و از بهشت هم رانده شدند. اکنون شاید این سوال مطرح شود که دلواپسان پس از این شکست‌ها چه کردند؛ پاسخ به این سوال ساده است. برخی از آنها نشان دادند که به‌دنبال یافتن مسیر واقعی برای بازگشت به قدرت نیستند، چنان‌که اگر بودند، با سازماندهی بهتر و پالایش درون‌تشکیلاتی خود را برای رقابت در 4 سال آینده آماده می‌کردند، چنان‌که اصلاح‌طلبان همین مسیر را طی کرده و در سال 92 به این نتیجه رسیدند که با حمایت از حسن روحانی که کاندیدای طیف میانه‌رو بود، می‌توانند به اهداف خود برسند که همان تحقق خواست ملت است. یکی از مشکلات اصولگرایان این است که تابع نظر جمع نیستند و تبعیت از بزرگان درون‌اردوگاهی را به‌معنای تحقیر می‌دانند، چنان‌که اگر آنها با اظهارات و رفتارهای خود موجبات دوری امثال ناطق نوری را فراهم نمی‌کردند، امروز می‌توانستند به اعتبار و ارزش اردوگاه خود افتخار کنند، اما مسیر دیگری را طی کردند.
 
حجاریان، قربانی خودسرها در دهه 70
 
مسیری که دلواپسان برای ادامه راه انتخاب کردند، بازگشت به دهه 70 بود؛ همان دهه‌ای که پیروزی جناح چپ را برنتابیدند و از هر مسیری برای تخریب استفاده کردند؛ از شعار در مراسم‌های عمومی و پخش شبنامه تا ضرب و شتم حامیان دولت وقت! سعید حجاریان در سال 78 قربانی ترور همین خودسرها شد؛ البته او به‌خوبی می‌دانست نباید انگشت اتهام را به سمت سعید عسگر گرفت، چرا که به‌اعتقاد او «سعید عسگر در جریان ترور من کاره‌ای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آنهایی که ماشه را کشیدند مهم هستند.» حجاریان به تشکیلاتی اشاره دارد که هدفش نه از میان برداشتن شخص، بلکه حذف یک مسیر است؛ مسیری که تناسب و اشتراکی با اموری نداشت که دلخواه جریان خودسر بود. البته نباید آغاز فعالیت خودسرها را در دهه 70 جست‌و‌جو کرد، چنان‌که حجاریان چنین به بازخوانی تاریخ فعالیت گروه‌های خودسر می‌پردازد:«تشکیل گروه‌های «خودسر» در ایران به سال‌های قبل از انقلاب باز می‌گردد. افرادی مانند شعبان بی‌مخ، ملکه اعتضادی، برادران رشیدیان که در کودتای 28مرداد سال 32 نیز فعال بودند، برای اقدامات «خودسر»انه دم دست شاه بودند. حتی احزابی مانند کبود و گروه سوسکا برای عملیات دارای گروه ضربت بودند.» البته نباید فراموش کرد عسگر یکی از متهمان حمله به خوابگاه دانشگاه علامه طباطبایی هم بود.
 
مرخصی خودسرها در دهه 80
 
خودسرها از نیمه دهه 80 برگه مرخصی دریافت کردند، چرا که دیدگاه‌های خود را نزدیک به جریانی ارزیابی می‌کردند که در قدرت اجرایی حضور داشتند. خودسرها در این دهه احساس کردند زیر چتر حمایتی قرار دارند و برای آنها خط قرمزی ترسیم نشده است؛ بنابراین در ابتدا سعی کردند مخالفان خود را ساکت کنند و در این مسیر به‌واسطه اطمینان از فضای امنی که داشتند، از هیچ اقدام ناسنجیده‌ای دریغ نکردند و با هجمه‌های متوالی به اصلاح‌طلبان سعی در برتر نشان دادن تفکر بی‌ریشه خود کردند. هر چند در نیمه مسیر پی به واقعیتی بردند که برایشان تلخ بود و آن هم مصنوعی بودن چتر حمایتی بود.
 
دهه 90 ، دهه عقده‌گشایی
 
خودسرها با انرژی زیادی که ناشی از همان میدانداری دهه 80 بود، وارد دهه 90 شدند. با پیروزی حسن روحانی در سال 92 دوره جدید فعالیت خودسرها آغاز شد، چنان‌که یک سال بعد به علی مطهری هجمه بردند. پس از آن هم با ایجاد موانعی سعی در ایجاد حس ناامیدی در جامعه نسبت به رأی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری کردند. اما مهم‌ترین تلاش مخالفان دولت در پروژه برجام تعریف شد. آنها به اندازه‌ای بی‌تاب موفقیت دولت روحانی در موضوع هسته‌ای بودند که فراموششان شد توافقنامه هسته‌ای یا برجام با تایید بالاترین رکن کشور به امضا رسیده است و مخالفت با آن معنای قابل پذیرشی ندارد. خودسرها با رأی 24میلیونی مردم در سال 96 به روحانی بیش از همیشه خود را منزوی یافتند، بنابراین در اتاق فکر تخریب خود راهکار دیگری را به تصویب رساندند و آن هم بی‌احترامی به رئیس‌جمهور و تنزل اقداماتی بود که از سوی دولت برای رفاه جامعه انجام می‌شود. آنها تصمیم داشتند با توجه به فاصله کوتاهی که میان روز قدس و عید فطر است، از هر دو مناسبت عبادی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند، چنان‌که در روز قدس با پخش شبنامه‌هایی علیه رئیس‌جمهور و سر دادن شعارهای بی‌ارتباط با ماهیت این روز تلاش کردند تا چهره دولت را مخدوش کنند و مرحله دوم این برنامه را در عید فطر علیه دولت ادامه دادند.
 
چاره کار
 
در این میان برخی هم بودند که فضا را برای مطرح کردن خود مناسب دیدند، مانند «حامدطالبی» که سه‌شنبه خبر بازداشتش در رسانه‌های مجازی دلواپسان منتشر شد، اما این روایت برخلاف واقعیت بود. کانال تلگرامی روزنامه ایران نوشت: «رسانه‌های خاص بعد از خبر احضار دبیر خبرگزاری فارس به اتهام مشارکت در اهانت سازمان‌یافته علیه رئیس‌جمهور در روز قدس موجی از تبلیغات علیه دولت را به راه انداختند، اما منابع مطلع گفتند که وی بعد از نیم روز بازجویی آزاد شده است. خبرگزاری‌ها و سایت‌های مخالف دولت بعد از این احضار در سطح گسترده با هشتگ و توئیت پیام‌های مختلف تلاش کردند احضار او در پرونده اهانت خیابانی به رئیس‌جمهور را برخورد دولت با منتقدان وانمود کنند.» که همین رفتار نشان می‌دهد آنها بیش از تصور از گسترش اعتدال و دیدگاه‌های رئیس‌جمهور که مورد پسند اکثریت ملت است، احساس نگرانی دارند. برای برخی برجام برابر با پایان کاسبی به‌واسطه تحریم بود، بنابراین هدایت آنها در جریان اعتراض به توافق هسته‌ای را بر عهده گرفتند و اکنون هم عیان است برنامه‌های روحانی برای ارتباط با جهان و صلح برای کاسبان انزوا، زنگ خطر است و می‌خواهند به هر طریقی این صدا را خاموش کنند. در نهایت اینکه این گروه همیشه بوده و خواهند بود، اما آگاهی مردم و شجاعت مسئولان است که می‌تواند صدای آنها را خاموش کند که روحانی تا به امروز در این مسیر موفق عمل کرده است.

خودسرها چنان‌که روحانی رئیس‌جمهور خودسر برجام جریان نباید حجاریان بنابراین البته فعالیت دلواپسان داشتند اکنون مانند احضار هسته‌ای حمایتی احساس بردند همیشه رسانه‌های اهانت خاموش جامعه ایجاد مخالفان به‌واسطه دیدگاه‌های دارند اتهام می‌کردند اصلاح‌طلبان اهداف نیستند بازگشت اجرایی کردند؛ دادند امروز دیگری تخریب استفاده گروه‌های مسیری پیروزی قربانی ادامه  خودسرها