برگزیده ها
عطریانفر: اصولگرایان تندرو به دنبال احمدی‌نژادی دیگرند

مازندمجلس: سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - عضو حزب کارگزاران سازندگی می‌گوید: ذهنیت تندروهای اصولگرا به این نقطه بر می‌گردد که سال 1400 با همان دست فرمانی که احمدی‎نژاد را به پیروزی رساندند، پیروز انتخابات شوند؛ ولو اینکه برای مردم خسارت داشته باشد.

مازندمجلس:امید کرمانی‌ها: نواصولگراها بعد از انتخابات ریاست جمهوری می‌خواهندغلیان درونی خود را پنهان کنند، گویی انتخاباتی در 29 اردیبهشت 96 برگزار نشده است. درواقع نواصولگراها با سرو صدا و هیاهو و بازی نقش‌های مختلف قصد دارند دولت آنها راپیگیری کننده مطالبات مردم تلقی کند. حال آنکه حنای این سلیقه سیاسی، حتی پیش هم‌جناحی‌هايشان هم رنگی ندارد چه رسد به دولت.

محمد عطریانفر عضو شورایمرکزی حزب کارگزاران سازندگی، پیروزی روحانی را برای تندروهای اصولگرا اتفاقی خیلیسنگین، سخت و شگفت‌انگیز توصیف می کند و معتقد است: همه ذهنیت تندروهای اصولگرا به این نقطه بر می گردد که سال 1400 با همان دستفرمانی که احمدی نژاد را به پیروزی رساندند، پیروز انتخابات شوند ولو اینکه برایمردم خسارت داشته باشد. بر همین اساس با روحانی مخالفت می کنند تا چهره ای منفی ازاو در ذهن مردم به تصویر بکشند.

توقع جمنا از سهم داشتن در کابینه آینده وپیشنهاد آتش بس یکطرفه زاکانی که بلافاصله پس گرفته شد، از دیگر موضوعاتی بود کهعطریانفر نسبت به آنها واکنش نشان داد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

40 روز از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم میگذرد. در هفته‌های اخیر شاهد افزایش تخریب ها نسبت به آقای روحانی هستیم، به نظرشما چرا با وجود اعلام و تأیید نتایج انتخابات همچنان برخی جریانات در فضای رقابتخود را حس می کنند و بنا هم ندارند رفاقت را جایگزین رقابت کنند؟

پیروزی آقای روحانی برای تندروهای اصولگرا یکاتفاق خیلی سنگین، سخت، شگفت انگیز و غیرقابل پذیرش بود. چون این جماعت تصور میکردند که در یک اتفاقی که پیش از برگزاری انتخابات رخ داد، جبهه مردمی نیروهایانقلاب اسلامی شکل گرفت و توانست به صورت فراگیر همه را زیر چتر وحدت سیاسی اصولگراییجمع کند و هیچ نیرویی خارج از این خیمه نماند. آنها فکر مي‎کردند می توانند بر جریان اصلاح طلبی و آقایروحانی در انتخابات پيروز شوند اما انتخابات برگزار و نتیجه کاملا خلاف انتظارآنها شد.
ریشه داستان هم به این بر می گشت که آقای روحانی اگرچه از اردوگاه اعتدالو با پایه و قاعده اصولگرایی در سال 92 به عرصه قدرت راه پیدا کرد، اما از آنجا کهاو سیاستمدار پرتجربه و با ریشه های اصیل انقلابی است، همه ظرفیت خودش را در مسیرمصالح ملی و اراده اصلاح طلبی به کار بست. این کار خلاف توقع، باور و تصور حضرات بود. چون آنها نمی توانستند چنین وضعیتی را تحمل کنند. پس این موقعیت را علیه او تدارکدیدند. به هر حال این اتفاق رخ داد و آقای روحانی پیروز شد؛ این پیروزی بر حضراتسنگین آمد.
آقای رئیسی چهره میان سالی بود که تندروهای اصولگرا همه امید وآرمان خود را در چهره او به تصویر کشيده بودند. آقای قالیباف هم با یک رفتار خشنو به دور از منطق و اخلاق سیاسی، وارد رقابت با آقای روحانی شد. اما با این اتفاقنیز معادلات صحنه انتخابات را به نفع حضرات تغییر نداد.

این مجموعه حوادث تندروهایاصولگرا را به سمت نوعی مقاومت و مخالفت پس از انتخابات سوق داد. البته آقایروحانی بلافاصله بعد از پیروزی انتخابات پیام صلح ارائه کرد و گفت «بیاییم دست بهدست هم دهیم و مشکلات کشور را مرتفع کنیم». معتقدم آقای روحانی 4 سال دیگر مدیریتکشور را به عهده دارد و مدیریت قابل دفاعی هم خواهد داشت. لکن تندروهای اصولگراتلاش می کنند یک تصویر منفی و بد از آقای روحانی به جا بگذارند و اجازه ندهند، اودر مسیر خود موفق شود، تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 بتوانند به یک دستاوردبزرگ دست پیدا کنند و پیروز میدان رقابت لقب گیرند.
آقای باهنر نیز اخیر گفت «مانتوانستیم چهره قابل اعتباری برای انتخابات ریاست جمهوری عرضه کنیم». طبعا درچنین وضعیتی اصولگرایان نمی توانستند پیروز شوند. در مجموع هدفی که اصولگرایانتندرو دارند، برای سال 1400 است. چون خاطرات سال 84 و پیروزی آقای احمدینژاد خیلی برای آنها شیرین و جذاب بود. هر چند یک خسارت ملی و تلخ کامی بزرگی برایمردم به همراه داشت. همه ذهنیت تندروهای اصولگرا به این نقطه بر می گردد که سال1400 با همان دست فرمانی که احمدی نژاد را به پیروزی رساندند، پیروز انتخابات شوندولو اینکه برای مردم خسارت داشته باشد. بر همین اساس با آقای روحانی مخالفت میکنند.

آقای روحانی در جلسه ای که مسئولان و مدیران بلند پایه کشور با مقام معظم رهبری داشتند،نزدیک یک ساعت با بهترین بلاغت و فصاحت سخن گفت. او از گذشته تصویر دقیقی ارائهکرد و توانست از دستاورد و عملکرد دولت یازدهم خوب دفاع کند و در پایان صحبت خودشهم به تصویر کشيد که چه راه سخت و دشواری پیش رو است و همه باید دست به دست هم دهندتا کار بزرگی انجام شود ولی متأسفانه رقبای آقای روحانی هیچ علامت مثبتی را به دعوتاو نشان ندادند.

آقای زاکانی اخيرا از «آتش بس» یکطرفه با دولت صحبت کرد. بهنظر شما این حرف را از ته قلب گفت؟ چون در کمتر از 48 ساعت حرف خودش را به «آتش بهاختیار» درباره یک قرارداد نفتی تغییر داد و اعلام کرد آتش بس یکطرفه جایز نیست؟

در صحبت آقای زاکانی یک کج‌تابی وجود دارد. اینپیام می خواهد دلالت کند به اینکه طرف مقابلی در برابر آقای روحانی وجود دارد کهحقش است سخن بگوید. در حاليکه این حرف درستی نیست. آقایان یک کار بسیار زشتیرا علیه رئیس جمهور مستقر و کسی که با رأی مردم به پیروزی رسید، شروع کردند. مفهومآنکه «آتش بس» بدهیم، یعنی آنکه دو طرف یک تخاصمی میانشان وجود دارد و هر کدام حقیدارند. اما به هیچ عنوان این طور نیست. جریانی که علیه آقای روحانی اظهار مخالفت وتوهین می کند و تئوری های بنی‌صدر سازی را پیش رو قرار دادند، باید مورد پیگرد وتعقیب قضايي واقع شوند.

در محتوا و فحوای سخن آقای زاکانی نوعی توهین دوباره ديده مي شود. به این معناکه او به زبان بی زبانی، مخالفان و توهین کنندگان به آقای روحانی را تطهیر می کند.اساسا این حرف منطق ندارد، اگر صحبت آقای زاکانی معطوف به چهره هایی مثل خودش استکه یک منطق روشنی برای مخالفت با دولت دارند، قابل دفاع است. حتي اگر به کسانی بر میگردد که از منطق قانون در مخالفت پیروی می کنند، این هم قابل دفاع است. اما اگر صحبتآقای زاکانی معطوف به تطهیر توهین کنندگان و تحقیرکنندگان و پنجه افکنان به صورترئیس جمهور مستقر است، طبیعتا این صحبت قابل پذیرش نیست.

برخی اعضای جمنا می گویند رئیس جمهور در چینشکابینه 16 میلیون رأی نامزدهای اصولگرا را نیز در نظر بگیرد، نظر شما چیست؟ آیا میخواهند سهمی از کابینه بگیرند که چنین سخن می گویند؟

این سخن ریشه در دولت اصلاحات دارد. وقتی آقایخاتمی با رأی 20 میلیونی به پیروزی رسید، سخن از این بود که آقای ناطق هم رأی 7میلیونی دارد بنابراین تعدادی از کسانی که در کابینه قرار می گیرند، بهتر است ازطیف نامزد مغلوب باشند و این اتفاق افتاد. چند نفر از وزرا کسانی بودند که میلبه اصولگرایی داشتند. از این حیث این یک سنت زیبایی بود که آقای خاتمی گذاشت. امابعد از آقای خاتمی ادامه این مسیر را هیچ گاه ملاحظه نکردیم. یعنی ندیدیم آقایاحمدی نژاد از نیروهای رقیب خودش در کابینه استفاده کند، به هیچ وجه این اتفاق رخنداد. اما چرا امروز این مسئله مطرح می شود؟ فارغ از آنکه چه کسی مطرح کرده باشد؛صحبت از آن است که وقتی دولتی تشکیل می شود، رئیس جمهور همه ملت ایران است. خواهموافقش باشند خواه مخالف.

معتقدم اشکالی ندارد چهره های معقول و منطقی از جریاناصولگرایی هم برای حضور در کابینه دعوت به کار شوند. تصور می کنم نفس اين پیشنهاد اگرپشتش برنامه و ترفندی وجود نداشته باشد، قابل احترام است؛ بخصوص اینکه بر این باورمچون آقای روحانی با پایه اصولگرایی رفتارهای سیاسی پیشینی خودش را تعریف می کند واز درون آن جبهه برخواسته، خود به خود رویکردش به سمت نیروهایی است که متعلق به هردو جریان سیاسی کشور (هم اصولگرا و هم اصلاح طلب) به حساب می آیند. به خصوص کهاصلاح طلبان قبل از سال 92 در آستانه برگزاری انتخابات، پیامشان به آقای روحانی اینبود: «به هیچ عنوان هیچ توقعی از شما نداریم. شما درس سیاست را می دانید،طراحی های مدیریتی خود را داشته باشید. ما هیچ انتظاری نداریم ولو اینکه به طور کامل ازشما دفاع کنیم». این دوره نیز همه اصلاح طلبان چه در سطوح چهره های عالی و شاخص وچه نیروهای بدنه، همواره سخنشان این بود که «هیچ عامل فشار و تحمیلی برای آقایروحانی قائل نیستیم».

وقتی این روحیه از ناحیه اصلاح طلبان وجود دارد طبیعتا آقایروحانی به سمت انتخاب نیروهایی می رود که خود او بپسندد. پسند آقای روحانینیروهای معتدل اصولگرا و اصلاح طلب است. لذا کسانی که از ناحیه جمنا این پیام رابرای آقای روحانی صادر می کنند، این پیامشان تحصیل حاصل است. خیلی نگران این جنبهنباشند. آقای روحانی نیروهایی را در کابینه خودش به کار می گیرد که طبیعتا برخی‌شانتصویر و سبقه اصولگرایی دارند و البته نیروهای معتدلی هستند و حتما تأمین کنندهخواست کل کشور خواهد بود.

27214

روحانی انتخابات پیروزی اصولگرا کابینه زاکانی مخالفت اصلاح تندروهای تصویر پیروز اینکه سیاسی کسانی جمهور آقایروحانی جمهوری دارند اصولگرایی ریاست اتفاق رقابت یکطرفه توهین طبیعتا خسارت نیروهایی نیروهای طلبان ندارد نداریم مستقر داشتند گیرند بزرگی ناحیه پیامشان عنوان خاتمی باشند معطوف تطهیر کنندگان معتقدم برگزاری احمدی رساندند برایمردم بلافاصله ذهنیت اتفاقی اصولگرایان نواصولگراها برگزار ادامه اعلام توانستند وضعیتی تغییر حضرات جریان پذیرش عطریانفر توانست البته