برگزیده ها
مازندمجلس: «حسین قدیانی» در روزنامه «وطن امروز» نوشت: به نام خدا که متن امروز، باید هم با نام مقدس «خدا» آغاز شود! از جمله آفریده‌های خدا، همین دیروز و امروز و فرداست و همین روزهای هفته! چه کسی شنبه را آفریده؟! خدا! یکشنبه؟! خدا! همین امروز؟! خدا! البته امروز من با امروز شما فرق دارد و حتی این فرق جالب را هم حکایت «کل شیء» خدا آفریده! امروز برای من روز سه‌شنبه است لیکن برای شما روز چهارشنبه! امروز سه‌شنبه که دارم این متن را می‌نویسم و امروز چهارشنبه که شما دارید این متن را می‌خوانید، هر دو  را خداوند منان آفریده! هیچ آیا خدا را بابت 7 روز هفته، شکر می‌کنیم؟! چند روز پیش میلاد حضرت فاطمه معصومه بود و 2 روز بعد، میلاد سلطان جان و جهان، امام علی‌بن موسی‌الرضاست! هیچ آیا خدا را شکر می‌کنیم بابت تنفس در دهه‌ای چنین نورانی؟! هیچ آیا خدا را شکر می‌کنیم بابت همین ماه زیبای ذی‌القعده؟! واقعیت آن است که ما در غفلت به سر می‌بریم! و از همه غافل‌تر و کاهل‌تر و گنه‌کارتر، خود من! مع‌الاسف، آنقدر بار گناه بر گردن دارم که عجیب دل‌بسته‌ام به این نماز یکشنبه‌های ذی‌القعده! بلکه خداوند، بنا به آنچه از پیامبر گرامی اسلام نقل است، به یمن این نماز، آلودگی‌ها را از این تن رنجور پاک کند! برای امثال من، این نماز مثل راهی میان‌بر است برای جبران مافات! کیستیم ما؟! همان خسارت‌دیده‌های نگون‌بختی که «رمضان» آمد و رفت و «لیالی منور قدر» را با خود آورد و برد، ما اما غفلت کردیم از مواهب آن! کیستیم ما؟! جامانده‌های ماه خدا! فراری‌ترین بندگان خدا! از سویی خود را «بنده» می‌خوانیم و از سویی سر تا پا غرق در گناهیم! گمانم نماز یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده، از آنجا که معبری برای توبه است، بیشتر نماز گناهکاران باشد تا خوبان روزگار! اما خوشا به حال خوبان روزگار! خوش به حال عرفای قله بازی‌دراز! خوش به حال نمازشب‌خوان‌های ارتفاعات الله‌اکبر! خوش به حال رزمنده‌های میدان سیم‌خاردار نفس! خوش به حال آن بسیجی که شب‌ها بلند می‌شد و بنا می‌کرد پنهانی، پوتین همسنگران خود را واکس بزند و بعد هم بایستد برای نمازشب! من این را در وصف شهدا زیاد شنیده‌ام که هر شب اعمال‌شان را محاسبه می‌کردند و بعضا حتی گناهان خود را در برگه‌ای می‌نوشتند! بخوانید! این گناه یک شهید است: «یادم باشد فردا، پوتین‌ها را ببرم کمی دورتر! فکر کنم چند تایی از رفقا فهمیدند!» راستی! چه گنه‌کاران خوبی بودند شهدا! و چه گناهکاران بدی هستیم ما! آنقدر بد که حتی اگر بخواهیم «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا» را هم رعایت کنیم، بعید است روی‌مان بشود از ذکر گناهان خود در برگه کاغذ! آری! وضع ما خراب است؛ آنقدر خراب که جا دارد چشم طمع بدوزیم به نماز یکشنبه‌های ذی‌القعده! حالا می‌فهمم چرا اینقدر معلمان ما اصرار داشتند قدر روزگار بچگی و نوجوانی خود را بیشتر بدانیم! در بزرگ شدن، خطر بزرگی هست به نام آلودگی! آلودگی و البته غفلت! آلودگی و غفلت و صدالبته بی‌برنامگی! یادش بخیر ایامی که برای روزهای خود برنامه داشتیم! شنبه: علوم، ریاضی، پرورشی! یکشنبه: دینی، انشا، ورزش! این برنامه‌ها، استعاره از آن بود که آدمی باید برای زندگی خود و بندگی خود، برنامه داشته باشد! شگفتا! برنامه می‌چینیم برای گناه! خدا اما باز هم هوای مخلوق را دارد، ولو آنکه مخلوق، آلوده سراپاتقصیری چون حقیر باشد! نماز یکشنبه‌های ذی‌القعده، یعنی برنامه خدا برای بازگرداندن امثال من به سوی خودش! «خدا» را تنها معشوقی می‌دانم که دوست دارد از همه، حتی از گناهکاران هم «عاشق» بسازد! و چه عشقی مصفاتر از عشق به خدا؟! همان خدایی که در تاریکی مطلق گناه هم غوطه‌ور باشی، باز روزنه‌ای و مجرای نوری و پنجره امیدی برایت می‌گشاید! و نماز یکشنبه‌های این ماه حرام را جلویت می‌گذارد! دستت را می‌گیرد! کمکت می‌کند! و نجاتت می‌دهد! تا بفهمی تنها نیستی! و تا بفهمی، اگر چه آلوده‌ترینی اما باز هم خدا، تو را می‌خواند! و تو را صدا می‌زند! و تو را می‌خواهد! الحمدلله که باب توبه باز است! چه بسیار رفتار و گفتار ما، که خالق ما را از ما ناراضی کرده است لیکن خداوند، آنقدر بخشنده و مهربان هست که خودش راهی برای رضایت باز کند! آن هم در چه ماه ماهی! ماهی که در آن میلاد امام رضا علیه‌السلام قرار دارد! ماه رضا! شهرالرضا! حقا لطف بزرگی کرده خدا به من و توی ایرانی که «علی‌بن موسی‌الرضا» را راهی سرزمین‌مان کرده! حیف نیست «رضا»ی اهل بیت در دیار ما باشد و آن‌وقت ما با کوله‌باری از گناه، دور از «رضای اهل‌بیت» و جدا از «رضایت اهل‌بیت» باشیم؟! پس وعده ما، یکشنبه‌های ذی‌ا‌لقعده، سر سجاده‌های آشتی! که این مُهر و مِهر، زیباترین «تقاطع وصال» است! بیاییم برگردیم به دوران برنامه! به روزگاری که برای هر روز «برنامه» داشتیم! آن برنامه‌های تحصیل، استعاره از «برنامه تهذیب» بود! و نه عجب، که برای هر روزی، ذکری و عبادتی و زیارتی هست! غافل اگر نباشیم، هر روز هفته را «یوم‌الله» می‌بینیم! و خداوند، گاه هست که با روزهای خود، سخن با ما می‌گوید!

الساعه که من پای این متن نشسته‌ام روز «سه‌شنبه» است و تا ساعاتی دیگر این بیت حقیقتا ناب، متجلی خواهد شد که «مستی، نه از پیاله، نه از خم شروع شد/ از جاده سه‌شنبه شب قم شروع شد»! امشب، خوشا به حال مسافران جمکران! ما اما اول خود را و بعد دیگران را دعوت به خدا می‌کنیم! و به ترس از خدا! و به آشتی با خدا! و کفی بالله حسیبا! کجا خرمشهر آزاد شده بود، اگر خداوند منان، اراده نمی‌کرد؟! اصلا و اساسا کجا «انقلاب اسلامی» یارای پیروزی داشت، اگر کمک خدا نبود؟! آن همه که «خمینی» و این همه که «خامنه‌ای» خدا را نشان داده و می‌دهند، در وهله اول برای تذکر این مهم است که مبادا از خدا و دیدن خدا، غفلت کنیم! به یمن جمعه پیش رو یعنی «میلادالرضا» باشد که خداوند، از همه ما راضی باشد! امشب اما چند خط بالاتر نوشتم؛ خوشا به حال مسافران جمکران! خوش به حال چشم‌هایی که گنبد و گلدسته و محراب را می‌بینند! خوش به حال اصحاب «ایاک نعبد و ایاک نستعین»! خوش به حال دیده‌های بارانی! الهی العفو! خدایا! ‌ای «بخشنده‌ترین» که هیچ بخشنده‌ای را با تو قیاس نتوان کرد! و‌ ای «مهربان‌ترین» که هیچ مهربانی را با تو قیاس نتوان کرد! تا «بقیه..‌‌الله» را نفرستی، گویی هیچ توبه‌ای را از هیچ گناهکاری نپذیرفته‌ای! که این، خلاصه تمام گناهان اولاد آدم است؛ «با وجود غیبت «مهدی فاطمه» هم می‌توان زندگی کرد!» یا عزیز! یا غفار! اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات، فانه لایغفر الذنوب الا انت...


 
امروز یکشنبه‌های برنامه خداوند ذی‌القعده سه‌شنبه آنقدر آلودگی گناهان گناهکاران روزگار می‌کنیم روزهای میلاد جمکران استعاره نتوان رضایت مسافران زندگی مخلوق اهل‌بیت داشتیم بفهمی بیشتر چهارشنبه آفریده البته فاطمه علی‌بن خوبان کیستیم امثال بزرگی