اصلاحاتی که شاید یک معنای آن عبور از جامعیتن باشد.غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در این مورد با خبرآنلاین به گفتوگونشست هرچند ترجیح داد در مورد نواصولگرایی سکوت کند اما بازخوانی در ساختاراصولگرایی را لازم دانست. او در مورد عملکرد جمنا نیز گفت: ما از سال 1376 تا 1396هیچگاه شاهد رسیدن به فرد واحد نبودهایم اما این دفعه به دلیل فعالیت جمنا اصولگرایانتوانستند به یک فرد واحد برسند؛
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
****
آقای مصباحی مقدم! اصولگرایان نتوانستند در این دوره ازانتخابات موفق ظاهر شوند، دلیل این ناکامی از نگاه شما چیست و عملکرد هم طیفانتان را چطور ارزیابی می کنید؟
با توجه به تجربه داخلی و جهانی یک دلیلروشن میتواند این باشد که دولت مستقر موقعیت برتر در تبلیغات و امکانات را دارد بنابراینبسیار طبیعی است که دولت مستقر بار دیگر سکان قوه مجریه را به دست بگیرد و علت آن واضحاست چراکه هم چهار سال کارکرده و به مسائل اشراف دارد و هم در این حین تبلیغاتی راانجام داده است که این تبلیغات یا آشکار بوده و یا ضمنی ؛ لذا قدرت در دست اوست و دیگرارگانها اگر رسمی وارد رقابت تبلیغاتی نشوند غیرمستقیم حتما حضور دارند کما اینکهاین کار را کردند و انکارپذیر هم نیست درحالیکه رقیب از چنین جایگاهی برخوردار نبوده. نه چهار سال کار کرده و نه رسانهای قابلتوجه در اختیار دارد برای مثال آقای رئیسیچهل روز قبل از انتخابات کار خود را شروع کرد و زمان کافی در اختیار نداشت البته علاوهبر این او میتوانست از ظرفیتی که وجود داشت استفاده کند و بخواهد به کمکش بیایند کهخودش نخواست یا آنها نخواستند و این کمک صورت نگرفت. بهطور عمده آقای رئیسی با تکیهبه توانایی خودش توانست 16 میلیون رای بدست بیاورد.
منظور شما از ظرفیتی که میتوانست کمک کندو اینکار را نکرد چیست؟
منظورم این است که یک مجموعه بزرگی را بهکمک بگیرد.
چه مجموعه ای ؟
مشخصا منظور جریان اصولگرا و احزاب و شخصیتهااست. برای مثال در سفرهای استانی میتوانست یک تیم بزرگ ر ا به همراه داشته باشد وزمانی که خودش در مرکز استان با مردم دیدار میکند تیم همراه را به شهرهای اطراف اعزامکند تا آنها نیز در شهرستانها با مردم دیدار کنند. در هر صورت یا این موقعیت وجود نداشت یا او استفاده نکرد اما به نظر میرسید این اقداممیتوانست بسیار مفید باشد.
البته عملکرد جمنا نیز با علامت سوالهایگوناگونی روبهرو است برخی انتقاداتی را متوجه این جبهه میدانند شما عملکرد آن راچگونه میبینید؟
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یا جمناچند ماه مانده به انتخابات شروع به کار کرد و فرض آنها این بود که ما برای یک کار بلندمدتآمدهایم و انتخابات سال 96 یک دستگرمی بود و انتظار پیروزی صددرصدی نداشتند. طبعا تلاش خوبی کردند و توانستند نیروهایمردمی را از کل کشور جمع کنند و نشستهای خوبی را برگزار کردند. ما از سال 1376 تا1396 هیچگاه شاهد رسیدن به فرد واحد نبودهایم اما این دفعه به دلیل فعالیت جمنا اصولگرایانتوانستند به یک فرد واحد برسند پس این یک اقدام موفق بوده است و مجموعه افرادی که درسال 76 به آقای ناطق نوری کاندیدای جناح اصولگرا رای دادند هفت میلیون نفر بودند اماامروز کاندیدای جبهه اصولگرا 16 میلیون رای میآورد این یک رشد بسیار خوبی است لذابه نظر میرسد ایراد جدی متوجه آن نباشد البته نمیتوان گفت هیچ ایرادی ندارد قطعانواقصی وجود دارد که در حال بررسی است تا در انتخابات آینده مرتفع شود.
این نواقص را تشریح می کنید؟
ازجمله ایرادات جمنا این بود که از ظرفیتاحزاب استفاده نکردند و تنها به ظرفیت افراد خاص اتکا کردند و نوعی عدم به بازی گرفتن احزاب در دستور کار بودکه احزاب هم یک ظرفیت داشتند و چهبسا اگر از ظرفیت آنها استفاده میشد نتیجه بهتریمیگرفتند.
منظور شما حزب موتلفه و پایداری است؟
من بهطور خاص اسم کسی را نمیبرم منظورمن کل احزاب اصولگرا است که حدود بیستوچند حزب است.
برخی چهرههای اصولگرا مانند آقای پورمختار، مصری و ... انتقادات دیگری را متوجه انتخابات جمنا میدانستند و میگفتند دراین انتخابات استانی که برگزار شد، مهندسی صورت گرفت یا حتی آقای حاجی بابایی میگفتند اشتباهات جمنا درشکست انتخابات موثر بود ایا این نقد وارد بود؟
من در مورد اظهارنظر دیگران اظهارنظری ندارم.
اساسا اعتقاد دارید انتخابات درونی جمنا چه آن رای گیری استانی چه رسیدن به کاندیدای واحد ایرادداشته است؟
من این ایراد را ندیدم.
در جریان انتخابات 96 به نظر می رسید برخی احزاب که تفاوتقابلتوجهی با جریان اصولگرای سنتی دارند مانند جبهه پایداری،رهپویان و ... به دنبال عبور از جامعتین بودند، خود شما فکر میکنید جریان اصولگرایی از محوریت جامعتین فاصلهگرفته است؟
در این دوره از انتخابات ما شاهد استفادهاز ظرفیت جامعه روحانیت مبارز بودیم و مسائلشان را با دبیر کل مطرح کردند در جامعهروحانیت هم مطرح شد اما مسئله عبور مطرح نبود.
همین جمعیت رهپویان که اشاره کردید و درجمنا هم نقش موثری داشت، مبنا را بر عبور از جامعه روحانیت و جامعه مدرسین قرار ندادهبود.
این موضوع در مورد جبهه پایداری همصدق میکند؟
جبهه پایداری اصلا به جمنا ورود نکرد کهبخواهیم بگوییم چه موضعی نسبت به جامعتین داشت. لذا وقتی ورود نکرده است دیگر پرداختنبه آن موضوعیت پیدا نمیکند.
بههرحال پایداری در چارچوب اصولگرایی شناخته می شود، سوال من از این منظر است که احزاب درون اصولگرا آیا چنین موضعی دارند یا ...
درست است که آنها به جمنا ورود نکردند امانتیجه را پذیرفتند و گفته بودند که اگر خروجی موردقبول ما باشد از آن حمایت میکنیمنهایتا آنچه اتفاق رخ داد وفاق همه شخصیتها و احزاب اصولگرا در مورد آقای رئیسی بود.
با ظهور و بروز جمنا قرار است لیدریاصولگرایان از جامعتین به جمنا منتقل شود؟
خیر جامعتین جایگاه خود را دارند و هموارهاین جایگاه در مجموعه اصولگرایی جایگاه پدری بوده است؛ یعنی همواره طرف مشورت قرارمیگرفتند و امروز هم این جایگاه را دارند.
در حال حاضر صحبت از اصلاح در ساختار و سازوکار جمنا مطرح استاین اصلاح از چه نظر است؟ از جلسات جمنا خبری دارید؟
بله جمنا همچنان جلسات خود را برگزار میکند.
به نظرتان چه اصلاحی باید صورت بگیرد؟
پیشبینی من این است که هیچ نوع اصلاحیدر مبانی صورت نخواهد گرفت و اگر قرار باشد اصلاحی صورت بگیرد در رویکردها، شعارهاو بهکارگیری ساختاری است که بتواند هم نیروهای مردمی را جذب و هم توجه احزاب را جلبکند.
مثلا فرض کنید اگر قرار باشد یک شخص رهبری جریان اصولگراییرا به عهده بگیرد این رهبری به آقای ناطق نوری سپرده خواهد شد یا ابراهیم رئیسی؟
جریان اصولگرا هیچگاه و هرگز دنبال یکلیدر نبوده است ، بلکه همواره به دنبال تشکلهایی بوده است که آنها نقشآفرینی کنند، بهعبارتدیگر اعتبار را به فرد نمیدهند بلکه اعتبار را به تشکیلات میدهند و دراین رابطه حتی آیتالله مهدوی کنی که شخصیت کمنظیری بودند اعتقاد به لیدری نداشتندو تنها خود را صاحب یک رای میدانستند بر این اساس چنانچه رای گیری صورت میگرفت ونظر ايشان رای نمیآورد کاملا به نتیجه پایبند بودند. این رفتار یک معنا دارد و معنایآن این است که جریان رقیب به دنبال یک لیدر کاریزماست ، اما ما چنین چیزی را دنبال نمیکنیم و به دنبال نقشجمعی هستیم و نه نقش فردی.
اما این واقعیت وجود دارد که در کشور ما به دلیل نبود احزاب قویو حزبی نبودن جامعه بحث ریشسفیدی و رهبریبه معنای شخص نقش قابلتوجهی را ایفا میکند.
بله اما این نقش کمککننده است نه تعینکننده.
بنابراین چه کسی میتواند این نقش کمککنندهرا در اصولگرایی ایفا کند؟
همین نقش کمککننده را جریان اصولگراییبهجای آنکه به فرد بدهد به تشکیلات داده است برای مثال گفته شد جامعه روحانیت حرفآخر را بزند و رهبری را به عهده بگیرد.
واقعا همچنان حرف آخر را جامعه روحانیت میزند؟
تا امروز اینطور بوده است انشالله بعداز این هم همین خواهد بود.
اخیرا بحثی با عنوان نواصولگرایی مطرح شدهاست...
من مایل نیستم در این رابطه صحبت کنم.
یعنی بازخوانی و باسازی اصولگرایی را قبول ندارید؟
من پیش از این هم اشاره کردم و گفتم اگراین بازخوانی در مبانی باشد معنی ندارد و مبانی ما بسیار قرص و محکم است ، اما اگراین بازخوانی در روش ها و ساختارها باشد مانعی ندارد.
چقدر این بازخوانی را لازم میدانید ؟
ببینید اگر منظور از این بازخوانی این باشدکه شیوه ای به کار گرفته شود تا جاذبه بیشتری ایجاد شود به نظرم ضرورت دارد این بازخوانیصورت بگیرد تا اینکه صرفا از روش های سنتی استفاده شود از روش هایی استفاده شود کهجامعه جوان امروز از آن استقبال میکند باید استفاده شود.
می شود به صورت مصداقی صحبت کنید؟
ببینید مثلا بحث شبکه مجازی فضایی است کهمردم ما و جوانان به شدت در آن فعال هستندلذا استفاده از این شبکه بسیار موثر است هم در یارگیری و هم در تبلیغات انتخاباتی اینیک مثال است اما استفاده از ابزار نباید با آن اصولی که قبلا پذیرفته اند در تضاد باشد.
چقدر اصلاح نگاه اصولگرایان به زنان، جامعه مدنی واقلیت های مذهبی میتواند موثر باشد؟
این ها همه از مواردی است که موجب جذب بیشترهواداران خواهد شد.
فکر نمی کنید دیدارهایی که کاندیداهای اصولگرا با خوانندهزیرزمینی یا برخی سینماگران داشتند جزئی از این تغییرروش برای جذب ارای بیشتر بود؟
این یک اتفاق کوچک و حاشیه ای بود که بهعمد در حال بزرگ شدن است. نباید به حواشی آنچنان پرداخت که تبدیل به متن شود و متن را به حاشیه راند.
پس می توان یک دلیل عقب افتادن از رقیبرا موضوع گفتمانی دانست؟
در اين دوره ما چیزی عقب نیفتادیم ، بلکهقدرتی که دست ما نبود همچنان در دست رقیب باقی ماند. یک موقع هست می گوییم قدرت رانتوانستیم تصاحب کنیم ، بله نتوانستیم و طبیعی هم هست که سه دور ما مجلس را به عهدهداشتیم حال یک دور رقیب ما مجلس را در اختیار بگیرد که آن هم ندارد؛ یا ریاست جمهوریدو دوره در دست رقیب بود دو دوره ما گرفتیم و حال دوباره در دستان رقیب است و این رویکردمردم طبیعی است چرا که مردم با هیچ جناح و حزبی خویشاوندی دائمی ندارند و به عملکردهانگاه می کنند.
آقای مصباحی مقدم! معمولا در زمان انتخابات شاهد رفتارهاییپوپولیستی هستیم که از سوی کاندیداها و جریان های وابسته به آنها صورت می گیرد جایگاهاعتماد به این رفتارها و وعده در شرایط امروز جامعه ما کجاست؟
همواره عده ای در جامعه ما هستند که تحتتاثیر اقدامات پوپولیستی قرار می گیرند ، منتها شاید روند تحولات سیاسی به گونه ایپیش برود که اثر گذاری اقدامات پوپولیستی کاهش پیدا کرده باشد. به نظر من اقدامات پوپولیستی را می توان نوعیفریب کاری افکار عمومی تلقی کرد و فریبکاری افکار عمومی تا یک جایی میتواندمردم راتحت تاثیر قرار دهد اما کم کم مردم متوجه می شوند این ها فریب است و متعاقبا تاثیرپذیری آنها کاهش پیدا میکند.فراموش نکنیم امروز با مردمی سروکار داریم که هوشیار هستندو فهم سیاسی آنها نسبت به گذشته بسیار رشد کرده است.
مشخصا آقای رئیسی در زمان انتخابات موادغذایی را بین محرومین و در مناطق محروم تقسیم می کردند آیا می توان این رفتار را ازرفتارهای پوپولیستی دانست؟
این کاری که شما می گویید سالها قبل ازطریق آستان قدس انجام می گرفت و اساسا ربطی به انتخابات نداشت. یعنی آستان قدس با وجودموقوفه ها منابعی در اختیار دارد که باید از این طریق به خانواده های کم درآمد کمککند. آقای رئیسی پیش از اینکه تمایل خود را به حضوردرانتخابات اعلام کند ، به صورتجدی کاندیداتوری خود را نفی می کرد و این جریان توزیع مواد غذایی قبل از کاندیداتوریایشان وجود داشت و بعد از آن هم ادامه خواهد داشت.
یعنی قبل از انتخابات هم مرسوم بوده استکه اسم رئیس آستان قدس در بسته ها قرار داده شود؟
این حرف ها دروغ و دروغ سازی است.
در ارزیابی های انتخاباتی گفته می شود اگربجای اینکه آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار کشید آقای رئیسی به نفع آقای قالیبافکنار می کشید احتمال رای اوری کاندیدای اصولگرا بیشتر میشد چراکه با کناره گیری قالیبافبخشی از رای او به سبد روحانی ریخته شد چقدر این تحلیل قابل قبول است؟
مساله را در جریان انتخابات کاملا دقیقبررسی کردیم و دیدیم بخشی از آرای آقای رئیسی بهطور یقینی به سبد اقای قالیباف نخواهدرفت و ارزیابی ها نشان می داد اگر هر دو بمانند هیچ کدام نمیتوانند اکثریت نسبی رابه دست بیاورند، پیش بینی ما این بود که حتی انتخابات به دور دوم هم نمی رود و در دور اول این موضوعبه نتیجه میرسید. این انتظار و امید بود که با کنار رفتن آقای قالیباف بخش قابلتوجهیاز آرای او به سبد رئیسی برود و البته پیش بینی میشد که بخشی از آرا نیز متوجه رقیبشود اما آنقدر نبود که بخواهد تعیین کننده باشد درواقع بدون آن آرا هم روحانی برندهانتخابات میشد ، لذا به فالیباف توصیه شد شما کنار بروید 60 درصد آرا شما به آرایآقای رئیسی اضافه خواهد شد و همین اتفاق نیز رخ داد.
به گفته شما نهایت هرکدام از دو کاندیداکنار می رفتند بخشی از آرای آنها به سبد رقیب ریخته میشد فکر چرا چنین اتفاقی رخ می دهد؟
مسئله سلیقه است. عده ای آقای قالیباف رابه عنوان مدیر اجرایی باتجربه قبول دارند و طبیعتا این تجربه را برای آقای رئیسی قائلنیستند و عده ای هم آقای رئیسی را از جهات مختلف قبول دارند و درمقابل این مقبولیترا برای آقای قالیباف قائل نیستند طبعا آرای آنها تقسیم می شود.
حضور آقای میرسلیم در انتخابات را چطور ارزیابی کردید؟
نقش مثبت و منفی نداشت و حضورشان خیلی مهمنبود.
آیا صحبتی شد که آقای میرسلیم کناره گیریکند و تنها یک کاندیدا باقی بماند؟
چندصد هزار رایی که آقای میرسلیم آورد چندانموثر نبود.
طی چند هفته اخیر شاهد کناره گیری آقای ناطق نوری از برخی مسئولیت های سیاسی شان یا استعفای تعدادی از امام جمعههایی با گرایش اعتدالی هستیم، تحلیل شما از این روند اتفاقات چیست؟
کناره گیری آقای ناطق نوری به این علت بودکه بتوانند راحت تر برای آقای روحانی کار کنند، به نظرم موضوع دیگری نیست. استعفاهایامام جمعه ها هم هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد.
اما این تصور وجود دارد که شاید اصولگرایانمعتدل در حال کنار گذاشته شدن هستند؟
چنین اراده ای وجود ندارد.
نقش اصولگرایان معتدل را در فضای سیاسی فعلی چطور میبینید؟
اصولگرایان اساسا معتدل هستند، در این میاناندکی غیر معتدل هم هستند. درواقع جریان اصلاح طلب به خوبی توانسته است از نظر مفاهیمسیاسی رقیبش را مساوی کند با تندروها و طبقهبندي جناح ها از نظر اصلاح طلبان اين گونه است : اصولگرایان،اصلاح طلبان و معتدلین؛این یعنی اصولگرایان معتدل نیستند درحالیکه اصل اعتدال مال اصولگرایان است و اصل افراطگرایی و تندروی در جريان اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان در مجلس ششم نشان دادند چقدرتندرو هستند، طی دوره ریاست جمهوری هفتم و هشتم نشان دادند چقدر تندرو هستند و نشاندادند خط قرمز های نظام را پشت سر می گذارند ، نشان دادند که چالش داخلی در نظام ایجادمی کنند و به جای اینکه چالش بین نظام و ضد نظام باشد چالش بین این جبهه و آن جبههبود، با قوه قضائیه، شورای نگهبان و صدا و سیما به چالش پرداختند ،افراط آن طرف استو این طرف ما شاهد معتدلین هستیم. بنابراین اعتدال جزو ذات اصولگرایی است. ما تند رویرا کج روی می دانیم چه در این جناح باشد چه در جناح مقابل، غلبه اعتدال با ماست وآقای روحانی که شعار اعتدال داد اصلاح طلب نبود.
ولی مواردی که شما نام بردید از چالش با قوایدیگر و عبور از خط قرمز ها را در دولت نهم و دهم بیشتر دیدیم تا دولت هفتم و هشتم؟
مردم گذشته ها را فراموش نمى كنند ، تندروىهاى مجلس ششم و دولت اصلاحات قابل مقايسه با جريان انحرافى نبود، آن هم تلاش اصلاح طلبانبود که بگویند دولت نهم و دهم وابسته به اصولگرایان است ، آقای احمدی نژاد اصولگرانبود و با حمایت اصولگرایان هم روی کار نیامد.
اما شما گفتید دو دولت دست اصلاح طلبانبود، دو دولت دست اصولگرایان و دوباره این دولت به دست رقیب افتاد؟
احمدی نژاد خود را ابندا اصولگرا می دانستاما درواقع اصولگرا نبود و شما دیدید این مجلس اصولگرا بود که از آقای احمدی نژاد سوالکرد وتا نزديك استيضاح او پيش رفت .
به نظر میرسد طیف تندرودر هردو جریان به حاشیه رفته اند این به حاشیه رفتن نتیجه چیست؟
ذات تندروی اقتضا میکند به حاشیه برودچراکه مردم هیچ گاه با تندروی همراه نمی شوند ، بنابراین هرگاه شاهد تندروی بودند واکنشمنفی نشان دادند مجلس ششم نتیجه اش این شد که مردم از اصلاح طلبان بهطور کامل رویگردانشدند و همینطور در نتیجه شورای اول این شد که شورا بهطور کامل به دست اصولگرایان سپردهشد و این مصداق شعر "رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن ست که آهسته و پیوسته رود" است. بنابراینچنین منشی مبنای رفتار اعتدالی و پایداری آن است.
پس باتوجه به حرف شما ما در دولت احمدینژاد، مجلس و شورای شهر شاهد تندروی بودیم که باعث شد مردم به کاندیدای رقیب رو بیاورند؟
در مورد احمدی نژاد بله تندروی باعث شدمردم به روحانی رای دهند ، اما در مورد مجلس و شورای شهر این قدرت و ابتکار اصلاح طلبانبود که توانست نوعی همزادپنداری را برای احمدی نژاد و جریان اصولگرا به مردم القا کندو موفق شد در این جنگ روانی مردم را تحت تاثیر قرار دهد و همان تصوری را که از احمدینژاد داشتند آن تصور را غلبه داد بر کل جریان اصولگرایی و این شد که مجلس را از دستیک عده معتدل، مدیر و توانا خالی کرد و افرادی را آورد که مردم از آنها شناخت ندارندو توانایی زیادی هم ندارند و نمیتوانند به حق مردم را نمایندگی کنند و این اثر تبلیغاتو جنگ روانی است.
آقای روحانی و آقای ناطق نوری از اعضایجامعه روحانیت مبارز بودند رابطه آنها امروز با این تشکل چگونه است آیا جلسات را شرکتمی کنند؟
آنها جلسات را شرکت نمىكنند ،اما هیچ گاههم خواستار استعفا نشدند.
آیا صحبتی با آنها داشتید؟
بله ما در وقت خود مکررا با آنها صحبت کردیم.
این صحبت با هر دو شخص بود؟
با آقای روحانی جدیدا صحبتی نکردیم و اینصحبت مربوط به یکی دوسال قبل است.
امروز عمده مباحث حول محور کابینه می چرخدنظر شما در مورد کابینه دوازدهم و نحوه چینش آن چیست؟
اگر اقای روحانی بخواهد دور دوم ریاست جمهوریاش دورانی باشد که انشاالله ختم به خیر شود و سرنوشت روسای جمهور گذشته را پیدا نکندباید از نگاه سیاسی به کابینه پرهیز کند و یک کابینه کار تشکیل دهد. خدا رحمت کند آقایهاشمی رفسنجانی را. ایشان به وزرا گفته بود هیچ کدام کار سیاسی نکنید من خودم به اندازهکافی سیاست ورزی می کنم وظیفه شما کار کردن است. کابینه آقای هاشمی یک کابینه موفقبود و دو دور ریاست جمهوری ایشان خیلی از مشکلات ما را حل کرد و ما را از خرابی هایبعد از جنگ خارج کرد و ما را به جایی رساند که رونق اقتصادی رخ داد و زیرساخت ها بازسازیشد و صنعت به چرخش درآمد.
من معتقدم آقای روحانی مشی آقای هاشمی رفسنجانی را دنبالکند انشالله موفق خواهد بود و کابینه ای را انتخاب کند که از صلاحیت لازم و کافی برخوارداراست. بهترین ها را از نظر مبانی فکرى و قدرت اجرایی برگزیند و به گرایش سیاسی آنهانگاه نکند، درواقع باید با نگاهی فراجناحی کابینه خود را بچیند. اگر آقای روحانی لیستوزرای خود را با رهبری چک کرده باشد جای تقدیر دارد ،این همان مشی مرحوم هاشمی رفسنجانیبنا به گفته خود ان مرحوم است ،این مسئله هماهنگی میان رئیس جمهور و رهبری را افزایشمی دهد و در نتیجه همکاری در کل نظام را تقویت میکند.
چقدر لازم است با مجلس مشورت شود؟
اقدام خوبی است ، اما غیر از ادوار نخستینمجلس و دولت ما دیگر شاهد چنین اتفاقی نبودیم.
گفته می شود از فراکسیون های سیاسی مجلسلیست هایی گرفته شده است؟
این اقدام خوبی است و قدرت انتخاب رئیسجمهور را بالا می برد و همین که این لیست ها را گرفته اند نوعی احترام گذاشتن به نمایندگانمجلس است ، اما طبعا نگفته اند که این لیست ها مبنا قرار داده می شود و همه وزرا ازمیان این لیست ها انتخاب می شوند.
اما این لیست ها توقع ایجاد نمیکند؟
قطعا توقع ایجاد میکند ، اما آنچه مهماست این است که مجلس باید وظیفه خود را درست انجام دهد یعنی با معرفی وزرا مجلس بایدبا اعمال دیدگاه کارشناسی به بررسی آنها بپردازد. درواقع توصیه به شایسته سالاری تنهاشامل دولت نمی شود ، بلکه مجلس نیز باید این رویه را در دستور کار خود قرار دهد.
سهم خواهی ها چقدر میتواند بر کابینه تاثیربگذارد؟
سهم خواهی ها مشکل آفرین و نوعی معاملهاست که باعث می شود کابینه ای ناهمگون شکل بگیرد و اگر کابینه ای منبعث از سهم خواهیها شکل بگیرد رئيس جمهور طلب کار خواهد بود ، یعنی خواهد گفت اگر ضعف در نقطه یا دستگاهیوجود دارد برای این است که متصدی آن به من تحمیل شد لذا این سهم خواهی ها بی معنا است.
29216