برگزیده ها
در مازندران زنانی توانمندی هستند که می‌توانند استاندار یا وزیر شوند

اختصاصی مازندمجلس: استاندار در انتصاب مدیران بسیار سنتی، یکجانبه نگر، عافیت طلبانه و مردسالارنه و غیر مستقل برخورد کردند. به عنوان مثال، تعدادی از مدیران ناهمسو یا ابقا شدند و یا توسط ایشان انتصاب شدند/ اصلاح طلبان باید با شفافیت و قاطعیت و منطقی خواسته های خود را در خصوص چینش مدیران استانی با رئیس جمهور در میان بگذارند. وقتی رای بالایی از آرای دکتر روحانی را آرای اصلاح طلبان به خود اختصاص می دهد، پس باید در چینش مدیران نقش اول را داشته باشند.

اختصاصی مازندمجلس: پس از انتخاب مجدد رئیس جمهور روحانی استان مازندران مانند بسیاری از استان های کشور در انتظار تغییرات کلان در استان می‌باشد. به همین بهانه با خانم دکتر خدیجه گلین مقدم ، پژوهشگر، دارای دکترای تخصصی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، همسر شهید، با ۲۵ سال سابقه کار آموزشی- اجرایی و مدیریتی، رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان گیلان، مدیر یکی از حوزه های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان کشور، فعال در عرصه های سیاسی، اجتماعی، مدنی زنان، فعال محیط زیست و مدیر کمپینِ موفقِ مخالفین انتقال آب خزر به کویر" به گفت و گو پرداختیم که در ادامه از نظرتان می گذرد.

 

به عنوان سئوال نخست،  عملکرد ربیع فلاح را در چهار سالی که گذشت چگونه ارزیابی می کنید؟

لازم است ابتدا متذکر شوم که هیچ مدیری مطلق نیست. اما مدیران مدبر می توانند با استفاده از ظرفیت مشاوران ممتاز و متخصصین، عملکردِ مثبت خود را بالا برده و رضایتمندیِ بیشتری را در سطح عموم ایحاد کنند. بررسی های میدانی نشان می دهد که استاندارِ فعلی مازندران در حوزه های مختلف چندان موفق نبوده است. از علل مهم عدم موفقیت ایشان در حوزه های گوناگون می توان به نوع نگاه ایشان به چینش مدیران استان اشاره کرد. ایشان در انتصاب مدیران بسیار سنتی، یکجانبه نگر، عافیت طلبانه و مردسالارنه و غیر مستقل برخورد کردند. به عنوان مثال، تعدادی از مدیران ناهمسو یا ابقا شدند و یا توسط ایشان انتصاب شدند. در خبر دیروز خواندم هنوز هم ایشان اقدام به نصب مدیران ناهمسو و دفع مدیران همسو می نمایند. همچنین در سرتاسر استان پهناوری چون مازندران که بیش از یک میلیون جمعیت آن را زنان تشکیل می دهند، تقریبا هیچ یک از مدیریت های سطح کلان و میانی، به زنان سپرده نشده است. این در حالی ست که تعداد زنانی که بخواهند در استان، مدیریت های مهم را به عهده بگیرند، کم نیست. ایشان حتی جسارت انتصاب یک زنِ فرماندار یا بخشدار را در سرتاسر حوزه تحت مدیریت خود در این چهار سال را نداشته اند. در حالی که استاندار محروم ترین استان کشور یعنی سیستان و بلوچستان چنان جسارتی از خود نشان داد که در بسیاری از حوزه ها از مدیران زن استفاده کرد که عملکرد موفقی نیز ارائه داده اند. عدم اعتمادِ ایشان به زنان در مدیریت ها از سوی جامعه آگاهِ مازندران به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست.

در بخش محیط زیست نیز ایشان بسیار منفعلانه برخورد کرده اند. به طوری که تغییر کاربری اراضی و از دسترس خارج شدن زمین های حاصل خیز در پهنه استان در سطحی وسیع هم چنان ادامه دارد، عدم آزاد سازی سواحل از جمله مواردی است که در خصوص آن هیچ اقدام موثری نشده است، نابودی درختان هیرکانی با تیغ قانون و غیر قانونی هم چنان ادامه دارد و ایشان به عنوان مدیر ارشد استان سکوت کرده اند. همچنین فاضلاب های خانگی و پساب های بیمارستانی و صنعتی هم چون گذشته بدون هیچگونه تصفیه ای وارد دریا می شود. در خصوص امحاء و دفع یا دفن زباله های خانگی و بیمارستانی نیز در سراسر استان کار خاصی انجام نشده است. به عنوان مثال در دو نقطه غرب مازندران یعنی جنگل های دالخانی و عباس آباد حمل زباله های خانگی و بیمارستانی فاجعه آفریده است. در این دو منطقه در سطح وسیعی، جنگل ها نابود و هر آن امکان آتش سوزی بر اثر آزاد شدن گازهای آتش زای حاصل از واکنش های شیمیایی می رود. در حوزه اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفع بیکاری و موارد دیگر نیاز است که با زبان آمار سخن گفته شود که در این گفتار کوتاه امکانش نیست. همچنین ارتباط ضعیف ایشان با احزاب و گروه های اثرگذار سیاسی و سازمان های مردم نهاد از دیگر مواردی است که موجب شده است، که عملکردِ ایشان درخشان به نظر نرسد. انتظار می رفت که مدیر ارشد استان به صورت کلیشه ای عمل نکند و از استقلال بیشتری در برخورد با تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها از خود نشان دهد، اما اینگونه نبود. نفوذ برخی شخصیت ها و برخی نمایندگان مجلس در تصمیم گیری های نهایی ایشان موجب شد تا گزینش مدیران استانی به نحو مطلوبی پیش نرود و شایستگانِ کمتری بر صدر بنشینند؛ که در پایین آوردن عملکرد مثبت ایشان نقش مهمی داشته است. هم چنین جدا بودن مهمترین مرکز تصمیم گیری استان از بدنه مردم، عدم رضایتمندیِ اقشار مختلف جامعه را به همراه داشته است. بنابراین طبیعی است که اگر مردم از عملکرد مدیر ارشد استان و مدیرانش در سطح حوزه مدیریت ایشان راضی نباشند، تاثیراتش را پای صندوق های رای نشان داده خواهد داد. از این رو با آنکه انتظار می رفت استان مازندران در انتخابات ریاست جمهوری جزو استان ها برتر کشور در رای به روحانی باشد اما عملا این اتفاق نیفتاد که نشان می دهد مردم از عملکرد مدیران در سطح استان و شهرستان رضایت چندانی نداشتند.

 

عملکرد ستاد روحانی را چطور ارزیابی می کنید؟

عملکرد ستاد روحانی در شهرهای مختلف متفاوت بوده، در برخی از حوزه ها عملکرد ستادها خوب و در برخی دیگر شاهد عملکرد مناسبی نبودیم. آنچه بنده در بررسی ها بدست آورده ام این بوده که ستاد های غرب مازندران قدری موفق تر از حوزه های دیگر عمل کرده اند. در مجموع ستادها به اندازه تلاشی که کرده اند نتوانستند به نتیجه دلخواه دست بیابند.

البته من انتظار داشتم استان مازندران جزو سه استان برتری باشند که به دکتر روحانی رای می دهند. اما آمارها نشان می دهد که کردستان، سیستان و بلوچستان و تهران به ترتیب اول تا سوم بودند و گیلان با آنکه همجوار مازندران بوده دارای رتبه چهارم بوده است. با این حال بی تردید همه مسئولین محترم و اعضاء ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در استان و در سراسر کشور صادقانه و با تمام توان زحمت کشیدند تا انتخابات با سلامت بهتری برگذار شود که باید قدردان فعالیت ستادها بود. در این میان نقش زنان و جوانان بی بدیل بوده و این انتظار را ایجاد کرده است که کابینه دولت دوازدهم سهم ممتازی را به زنان و جوانان اختصاص دهد که اگر این مهم محقق شود جریان توسعه ای در ایران راه خود را پیدا خواهد و در غیر اینصورت نمی توان آن قدرها به توسعه ی کشور امیدوار بود.

 

پیام رای مردم به روحانی در مازندران را چطور ارزیابی می کنید؟

نه تنها مردم مازندران بلکه مردم ایران از دکتر روحانی انتظار دارند که چون گذشته با تمام توان فعالیت کند و به وعده هایش عمل کند. همچنین کارها را با زیرکی، شجاعت و شفافیت پیش ببرد و چیزی را از مردم پنهان نکند. دکتر روحانی باید با مردم گفتگو کند. باید قدر رای مردمی که ایشان را انتخاب کرده اند را بداند. در مورد مشکلاتی که برای ایشان ایجاد می کنند با مردم صحبت کنند. ایشان باید ابتکار عمل را چینش کابینه به دست بگیرند. در چینش وزیران نگاه فراجنسیتی را مد نظر قرار دهد و از زنان توانمند به عنوان وزیر در چندین حوزه استفاده کنند. هم چنین از جوانان برومند در راس مدیریت ها به کارگیری کند تا کشور به تعادل مدیریتی رسیده و گام های موثرتری جهت رفع مشکلات مردم برداشته شود. به عبارتی دکتر روحانی باید پیام انتخابات را درک و آن را در چگونگی چینش کابینه جاری کند.

 

با توجه به نقش اثرگذار اصلاح طلبان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، پیش بینی شما از نقش آفرینی انان در چینش مدیران استانی چیست؟

اصلاح طلبان باید با شفافیت و قاطعیت و منطقی خواسته های خود را در خصوص چینش مدیران استانی با رئیس جمهور در میان بگذارند. وقتی رای بالایی از آرای دکتر روحانی را آرای اصلاح طلبان به خود اختصاص می دهد، پس باید در چینش مدیران نقش اول را داشته باشند. به عبارتی در این دوره آزمون و خطا نباید صورت بگیرد. پساانتخابات دوره حساسی است. به نظر من جای مدیران ناهمسو در دولت دوازدهم نیست. مدیر ناهمسو یعنی مدیر ناکارامد. یعنی حتی ممکن است ظاهرا اصلاح طلب باشد اما توانایی، تخصص و کارایی لازم را ندارد و می تواند بر وجهه ی دولت ضربه بزند. پس باید دقت شود افرادی توانمند، متدین، خوشفکر، دلسوز، پاکدست را در راس امور قرار دهند. کسانی که پایبند به اصول و ارزش های  نظام و راه شهدا هستند. تا کشور به سوی آرامش بیشتری پیش برود.

 

 راهکار شما برای اجماع نظر نخبگان و اصلاح طلبان چیست؟

 نشست ها و گفتگوها راهگشاست.

 

می توانید متصور شوید یک زن استاندار مازندران شود؟

چرا که نه؟

در مازندران کیفیت ساختار اجتماعی طوری است که زنان توانمند زیادی را در خود پرورش داده است. به عبارتی در مازندران زنان توانمندی هستند که می توانند نه تنها سکان استانداری را بدست بگیرند و به خوبی آن را هدایت کنند، بلکه توانایی آن را دارند که در سطح وزیر و رئیس جمهور ایفای نقش کنند. نکته ای که به آن باید دقت شود آین است که توانایی جنسبت نمی شناسد. توانمندی موضوعی است ذاتی و ربطی به جنسیت ندارد. از این رو در یک جامعه دانایی محور، علاوه بر مسئله ذاتی بودن توانمندی برای مدیریت کردن، تفکر، خلاقیت، تکنولوژی، رسانه و آموزش برای موفقیت یک مدیر تعیین کننده است نه جنسیت. در واقع امروزه اندیشه است که تعیین می کند نه زورِ بازو. این اندیشه را یک زن یا یک مرد (هر دو) می توانند داشته باشند. یعنی شایسته سالاری و تخصص گرایی جایگزین جنسیت سالاری می شود. چه خوب می شود که برای اولین بار در کشور یک زن سکان استانداری مازندران را در دستان پرتوان خود بگیرد و با مدیریت همه جانبه نگر استان را از حالت رخوتی که اکنون دارد نجات دهد. جای بسی افتخار است برای جامعه شهید پرور، دلیر، شکیبا و روشنفکر مازندران که یک زن در راس مدیریت ارشد استان قرار بگیرد. می دانید که از لحاظ علمی و تجربی به کَرات ثابت شده است که زنان از نظر مدیریتی بسیار توانا هستند.

ایرانِ اکنون را ببنید، اگر طی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی همان طور که میدان مدیریت برای مردان باز بود، برای زنان هم باز می بود و شایستگان بر صدر می نشستند، قطعا اکنون شاهد فروپاشی کشور در عرصه های اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی نبودیم و شاهدِ کشوری بسیار توسعه یافته تر و مدنی تر می بودیم. بنابراین در بحث مدیریت های کلان جامعه باید نگاهِ معطوف به جنسیتِ مردانه حذف شود. همانطور که نباید معطوف به جنس زن با نگاه تک جنسیتی باشد. در یک جامعه مدنی به زنان و مردان جامعه فرصت برابر داده می شود‌ تا هم خود شکوفا شوند و هم جامعه را شکوفا کنند.

از علل عقب ماندگی کشور ما نبود فرصت برابر بین زنان و مردان برای دستیابی به مدیریت هاست که آسیب های زیادی را متوجه کشور کرده است. در کشور ما برای آنکه زنان را از مدیریت ساقط کنند انواع مشکلات را جلوی پای آنان می گذارند تا زنان نتوانند مدیریت را در دست بگیرند. نتیجه اش همین است که الان می‌بینید. خود بهتر می دانید که زنان در مقایسه با مردان در مدیریت خلاق تر، پاک دست تر، قانونگراتر،، مدبرتر، دقیق تر و متعهدترند. محور تفکر در مدیریتی زنانه به دلیل زایا بودن وجودی شان غیرمنفعت طلبانه است و منافع عمومی و ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح می دهند. بررسی ها نشان می دهد کشورهایی که به صورت دوگانه و برابر (نسبی) از پتانسیل مدیریت (زن و مرد) استفاده می کنند جزو کشورهای اول دنیا هستند و کشورهای عقب مانده به جای شایسته سالاری از جنسیت سالاری استفاده می‌کنند که عقب ماندگی آنها در تمام جهات قابل مشاهده است. در ایران نیز باید ساختار مدیریتی از حالت تک جنسیتی به مدیریت تلفیقی تغییر پیدا کند تا فروپاشی های که طی چهار دهه به دلیل نگاه تک بعدی به مدیریت اتفاق افتاده است کم و کشور ساماندهی شود.

 

پس می توان امیدوار بود شاهد حضور زنان در سطوح مدیریت میانی بود؟

این نقد به استاندار کنونی مازندران وارد است که چرا این قدر در به کارگیری زنان توانمند به عنوان فرماندار، بخشدار، مدیران کل، روسای دانشگاه ها تعلل و کوتاهی کرده است. ایشان باید برای مردم مازندران توضیح دهند که چرا ۵۰ درصد جمعیت را در به کارگیری مدیریت ها نادیده گرفته است؟

برای تحقق این مهم قرار شده است که ۳۰ درصد مدیریت های ارشد کشور و استان ها به زنان سپرده شود. البته برای به بار نشستن این مهم باید بیشتر تلاش کرد تا این اتفاق مبارک بیفتد. قطعا اگر بخشی از مدیریت های کل و فرمانداری ها، بخشداری ها، روسای دانشگاه ها و ...  استان تحت مدیریت زنان قرار بگیرد اتفاقات خوبی برای جامعه تلاشگر و جوان جامعه خواهد افتاد.

 

 آیا این زنان هستند که در حین توزیع پست ها و مناصب پا پس می کشند؟

 خیر. اینها  شایعاتی است مردان پست دوست و قدرت طلب علیه زنان می کنند تا خود جای زنان بنشینند. به عبارتی این که زنان به هنگام پیشنهاد پست عقب نشینی می کنند و نمی پذیرند شایعاتی است که همان طیفی که همواره مدیریت ها را به نفع خود (نه جامعه)، بلعیده است می کنند، تا افکار عمومی را نسبت به زنان و مسئولیت پذیری آنان خدشه دار و تیره کنند. آنچه موجب می شود تا زنان در پست های مدیریتی دیده نشوند خدعه، حرص و ولع مردان (البته نه همه) است که اجازه ورود نمی دهد.

 زنان ایران به خصوص زنان خطه مازندران بسیار توانمندند، چهل سال است که یک "حلقه مدیریتی بسته رفیق باز" و ناکارامد در کشور درحال مدیریت هستند. این حلقه در مازندران هم عجیب چنگ انداخته است. اینها با استفاده از قدرتی که طی سالیان دراز به دست آورده اند و با لابی هایی که در سطوح بالا دارند اجازه ورود به هیچ کس جز خودشان را نمی دهند. این حلقه بسته مدیریتی به دلیل تکرار شدن در مدیریت ها، خلاقیتشان را از دست داده اند. و اکنون هر چه پیشتر می روند بیشتر آسیب می زنند.

با توجه به رویکردی که دولت دکتر روحانی در خصوص حضور حداکثری زنان در پست های مدیریتی دنبال می کند به نظر می‌رسد که وقت آن رسیده که این حلقه به کنار برود تا جا برای زنان و جوانان باز کشود و ساماندهی شود.

یادآوری می کنم چنانچه دولت روحانی از وزرای زن در کابینه استفاده نکند علاوه بر اینکه جامعه را نسبت به خویش بی اعتماد می‌کند همچنین خسران بزرگی را متوجه کشور می کند.

مصاحبه: محمد حسن زاده

خدیجه گلین مقدم چینش مدیران اصلاح طلبان غرب مازندران گلین مقدم