مازندمجلس: با اظهارات مثبتی که دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در جریان رقابتها و تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نسبت به یکدیگر داشتند، برخی تصور میکردند پس از شروع ریاستجمهوری دونالد ترامپ، روابط دو کاخ کرملین و سفید در مسیر بهبود و تعمیق قرار خواهد گرفت.
پس از ردوبدلشدن تصویب تحریمهای جدید از سوی کنگره آمریکا علیه روسیه و اخراج چند دیپلمات آمریکایی توسط روسیه از این کشور، با بستن سرکنسولگری روسیه در سانفرانسیسکو و بازرسی آن پس از تخلیه، گل دیگری توسط واشنگتن به دروازه مسکو شلیک شد. این درحالی بود که با توافق اخیر ترامپ و پوتین در حاشیه اجلاس گروه بیست در هامبورگ آلمان مبنیبر توافق روی آتشبس در مناطقی در سوریه، تصور افزایش احتمال بهبود مناسبات دو کشور مجددا تقویت شده بود. حوادث اخیر مسیر تحولات را به گونه دیگری رقم زد تا منجر به بروز سردی بیشتری در روابط این دو کشور شود.
بااینحال، سیالبودن تحولات و ضرورتهای موجود در روابط آمریکا و روسیه و متفاوت و متوازن نبودن توان و ابزارهای قدرت دو کشور و دیکتهشدن تصمیمات کلان براساس منافع، مانع از آن میشود که این مناسبات به سوی تخریب و تعطیلی سوق پیدا کند. از همین رهگذر اعلام موافقت پوتین با حضور صلحبانان سازمان ملل متحد در شرق اوکراین، در صورت به سرانجام رسیدن، میتواند بهعنوان گامی در راستای عدم مقابلهبهمثل مسکو با واشنگتن پس از تعطیلی اجباری مراکز دیپلماتیک روسیه در سانفرانسیسکو، واشنگتن و نیویورک محسوب شود. باتوجه به تأثیر رویکرد اروپا در مواضع و رفتارهای آمریکا، میتوان به ایفای نقش کاتالیزوری اروپا در بهبود روابط آمریکا و روسیه نیز نیمنگاهی افکند و موضع آلمان در رابطه با تصمیم اخیر پوتین را که تغییری در سیاستهای روسیه ارزیابی کرده، بهعنوان فاکتوری مؤثر در جهت ایجاد آرامش در فضای ملتهب کنونی ارزیابی کرد.
گفتنی است که پوتین در ساعات پایانی 14 شهریور، در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای چینی خود، پیشنهادی به شورای امنیت سازمان ملل مبنیبر اعزام شماری از صلحبانان سازمان ملل با جنگافزارهای سبک به شرق اوکراین، منطقه بحرانزدهای که محل درگیریها میان نیروهای دولتی اوکراین و جداییطلبان هوادار روسیه است، ارائه کرد و ساعتی بعد، وزارت امورخارجه آلمان از این موضع و طرح ارائهشده استقبال کرد.
زیگمار گابریل، وزیر امورخارجه آلمان، گفت: اظهارات پوتین «شگفتیآور» بود ولی او «از دریافت این پیام اولیه، بسیار خوشحال» شده است. گابریل افزود: توافق برای اعزام کلاهآبیهای سازمان ملل که پیشتر روسیه با آن مخالفت کرده بود، موضوع خوشحالکنندهای است؛ مهمتر از آن، این است که پیشنهاد اعزام مأموران ملل متحد به شرق اوکراین، نشاندهنده تغییراتی در سیاستهای روسیه است و ما فرصت ناشی از آن را نباید تباه کنیم.
اوکراین در واکنش به این پیشنهاد پوتین، هیأت دیپلماتیک خود در مقر سازمان ملل را برای رایزنی و گفتوگو با شورای امنیت مأمور کرده و گفته که آماده همکاریها در این زمینه است. قرار است پترو پوروشنکو، رئیسجمهوری اوکراین، در جریان سخنرانی خود در 20 سپتامبر در نشست سران ملل متحد در نیویورک، به این موضوع اشاره کند. با این همه اعزام کلاهآبیها با مخالفتهایی نیز در اوکراین روبهرو شده است. ایرنا هراشچنکو، نایبرئیس پارلمان اوکراین ضمن ابراز مخالفت، با اشاره به نبردها در شرق اوکراین گفت خط نبرد به خاطر خشونتهای روسیه است که شکل گرفته است.
این نماینده ارشد پارلمان اوکراین افزود:صلحبانان باید در سراسر اوکراین مستقر شوند و نهفقط در منطقهای که درحالحاضر کنترل آن در دست نیروهای دولتی اوکراین است. این گفتهها بیان نگرانیهای اوکراین در این مورد است که حضور صلحبانان در خط حائل میان طرفهای درگیر، به تقویت جداییطلبان در بخشهای تحت کنترل خود میانجامد و به روسیه برای ارسال نیرو و جنگافزار به جداییطلبان روستبار اوکراین که از سوی مسکو حمایت میشوند، دست بازتری میدهد.
لازم به ذکر است که اوایل مرداد ، برلین، پاریس مسکو و کییف بر سر شماری از «اقدامات فوری» برای ایجاد آتشبس در شرق اوکراین در پیوند با تعهدات مربوط به مذاکرات مینسک در بهمن 1393 توافق کرده بودند. اعلام موافقت مسکو با حضور صلحبانان سازمان ملل در مناطق حائل جداییطلبان و ارتش اوکراین در شرق این کشور درحالی صورت میگیرد که طی سه ماه اخیر مایک پنس، معاون ترامپ در سفرهای خود به اوکراین، لهستان، جمهوریهای بالتیک (لیتوانی، لتونی استونی) و گرجستان بر ضرورت حمایت آمریکا از این کشورها و متحدان اروپایی این کشور در برابر روسیه تأکید کرده بود.
**کلام آخردر شرایطی که واشنگتن و مسکو بر سر مسائل مهمی چون سلاحهای هستهای، گسترش ناتو به سوی شرق و پیرامون روسیه، سوریه، اوکراین، ایران، کره شمالی، دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تحریمهای روسیه توسط آمریکا با یکدیگر اختلافات زیادی دارند، تمایل مسکو به حضور صلحبانان بینالمللی در اوکراین، میتواند گامی واقعبینانه برای همکاری با جامعه جهانی و بازگشت آرامش و ثبات به اوکراین شود، هرچند اگر چنین رویکردی از سوی مسکو در رابطه با قفقاز جنوبی و مولداوی صورت نگیرد، نمیتواند منجر به برقراری صلح و امنیت در منطقه شود؛ هرچند احتمال همکاری روسیه با آمریکا در سوریه افزایش یافته است که درصورت فراگیر شدن با حضور سایر بازیگران صحنه سوریه میتواند منجر به دفع کامل داعش و تروریسم از این کشور شود.
اگر پوتین این تصور را که روسیه میتواند نقش شوروی را ایفا کند یا اینکه یک شبهشوروی میتواند راهاندازی کند و بازیهای شبهجنگ سردی میتواند از خود نشان دهد را به کناری بگذارد و واقعیت را بپذیرد که دوران دوقطبی و جنگ سردی پایان یافته و روسیه هم شوروی نیست، با اقدامات ایجابی و دوری از تلاشهای سلبی و بحرانزایی میتواند سیاست خارجی روسیه را در مسیر واقعبینانهتری قرار دهد و از هزینههای گزاف بکاهد و سود روابط خارجی را افزایش دهد؛ البته مشروط به آنکه اجازه نفس کشیدن به دموکراسی را در داخل فدراسیون روسیه به ملت این کشور بدهد.
مسکو درحال حاضر با همه کارتهایش دربرابر واشنگتن و غرب بازی میکند اما فقط هزینههایش را افزایش میدهد و استمرار این شرایط با توجه به کاهش قیمت نفت، کاهش ارزش واحد پول ملی، افزایش فقر در روسیه، کاهش سرمایهگذاری خارجی، افزایش نارضایتیهای داخلی، مشکلات ناشی از بحران امنیتی قفقاز شمالی و... برای این کشور و شخص پوتین، مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد.
روسیه با این اوضاع نخواهد توانست در آینده همه هزینهها را از محل فروش تسلیحات، معادن، نفت، گاز و انرژی هستهای تأمین کند و با توجه به مشکلاتی که در مسیر توسعه همهجانبه بهویژه در عرصه سرمایهگذاری و تکنولوژیهای برتر دارد، از جهان پیشرفته عقب خواهد ماند. لذا پوتین با چراغ سبزی که برای رفع بحران اوکراین از طریق حضور صلحبانان بینالمللی نشان داده است، شاید بتوان آن را اقدامی برای عقبنشینی مسکو دربرابر غرب با هدف فرار از زیر تیغ تیز تحریمها (و اعتراف به اینکه درصورت همهجانبهشدن این تحریمها، روسیه با مصائب زیادی در داخل و خارج مواجه خواهد شد) تلقی کرد.
سخن پایانی اینکه برای بازیگری مؤثر و جهانی، همه مؤلفههای ثابت و متغیر قدرت ملی باید به میزان زیادی فراهم باشد و در کنار موقعیت ژئوپولیتیک، دیپلماسی، جمعیت، معادن و قدرت نظامی، توان اقتصادی بیشترین سهم را دراینراستا به خود اختصاص میدهد و روسیه امروز به موازات محدودیتهای دموکراتیک با ضعف اقتصادی مواجه است؛ بهگونهای که کل بودجه یک سال این کشور فقط با بودجه نظامی آمریکا برابری میکند و در دیگر عنصرهای اقتصادی از آمریکا عقبتر است و امیدی هم به اتحاد با چین و استفاده از کارتهایی چون کرهشمالی و کشورهای پیرامونش نیست زیرا چین در پی اقتصاد و تکنولوژی و جلو زدن از آمریکا میدود و هیچ قصد برخورد نظامی با هیچ کشوری را هم ندارد؛ مگر اینکه در معرض تهدید جدی قرار گیرد.
بازی با کارتهای دیگر هم صرفا هزینههای روسیه را افزایش میدهد و روند تضعیفش را فرسایشی میکند و دستاوردی جدید برای این کشور نخواهد داشت؛ البته این به آن معنی نیست که آمریکا در عرصه جهانی فعال مایشاء بوده و همه مقدرات جهان در ید قدرت او است زیرا در جهان متکثر و بینظمی تک و چندقطبی و وابستگی متقابل موجود همه کشورها براساس میزان بهرمندی از پارامترهای اقتدار ملی که پیشتر به اختصار برشمردم، ایفای نقش میکنند و بر همین اساس میزان سهمها متفاوت است و همه کشورها ازجمله قدرتهای بزرگ با چالشهایی در درون و برون مواجهند که مجبور به مدیریت آنها هستند.