عارف که تا امروز کمتر اظهار نظر میکرد بعد از انتقاداتی که در لفافه نسبت بهحرف و حدیث های درون جناحی و اتفاقات بیرونی مطرح کرد، از پایان ائتلاف اصلاحطلباننیز سخن به میان آورد. او گفت: اصلاح طلبان در سال 98 لیست ائتلافی نمی دهند (اینجا) موضوعی که هرچند از جایگاه نظر شخصی مطرح شد اماچون او ریاست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و ریاستفراکسیون امید را نيز بر عهده دارد، به نظر نمی رسد این صحبت بدون عقبه و تنها بیان یک احساسباشد.
حق با عارف است
فقط عهد شکنیها نیست که امروز جریان اصلاح طلبی را به خود مشغول کرده، بلکه عاملاصلی ظهور و بروز این پدیده است که آتشی در اردوگاه اصلاحات به پا کرده؛ موضوع برسر لباسی است که ظاهر اصلاح طلبی دارد اما باطنش هرچه باشد چندان با مشی جناح چپ سازگارنیست. به تعبیر مصطفی کواکبیان ظهور افرادی که عکس یادگاریشان را با اصلاح طلبان میگیرندو رایشان را به سبد دیگری میریزند و یا به قول مصطفی معین(وزیر علوم دولتاصلاحات) در زمره اصلاح طلبان بدلی قرار می گیرند.
این پدیده نوظهور که این روزها محل نقد قرار گرفته است، نطفهاش در سال 94 بستهشد یعنی سالی که اصلاح طلبان با حامیان دولت به وحدت رسیدند و یک لیست مشترکدادند اما بعد از ورود به ساختمان بهارستان، خط و مشی ها از یکدیگر تفکیک شد و هرروز که گذشت، این شکاف عمیقتر و علنی تر شد. حالا هرچه صحبت از پیمان شکنی به میانمیآید مقصود افرادی هستند که اسفند 94 تابلو اصلاح طلبی بلند کردند و یک سال بعددر میدان جناح راست بازی کردند.
با این نگاه وقتی عارف می گوید در انتخابات 98 رويکردمان را اصلاح ميکنيم یا پایانائتلاف را اعلام می کنيم، دیگر اصلاحطلبان، نیز هرچند این صحبت را یک نگاه شخصیمعرفی می کنند و تصمیم گرفتن برای دو سال دیگر را خیلی زود می دانند؛ اما معتقدندحق با عارف است. محمد عطریانفر از زمره این افراد است. او می گوید: دوستانی کهمتکی بر یک گفتمان سیاسی که مسئولیت و مقبولیتهایی را در عرصه انتخاباتی به دستمی آورند باید به رفتارهای سیاسی و کردارهای درست تشکیلاتی پايبند باشند وگفتوگوهایخود را سامان يافته و همگرا مطرح کنند. او ادامه می دهد: من گلایه های آقای عارفرا معطوف به این نکته می دانم. اما همانطور که خود آقای عارف اشاره کرده اند، اینگونه اظهار نظرها، اظهار نظرهای فردی و گمانه زنی شخصى است.(اینجا)
شیش و بش اصلاح در اصلاحات
سال 98 در راه است و تا آن زمان هرچند فرصت زیادی باقی مانده اما نتیجه ائتلاف گذشتهو پیش بینی های آینده، دو راهی را بر سر راهاصلاح طلبان قرار داده است که از یک سو آنها را به سمت وحدت و ائتلاف می کشاند واز سوی دیگر چراغ قرمز را روشن می کند.
مشخص نبودن فضای رقابت های مجلس در سال98 یکی از موضوعاتی است که جریان اصلاحات را برای ائتلاف با اما و اگر مواجه کردهاست؛ محسن رهامی عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان همه این تردیدها را متوجهعملکرد برخی نمایندگان مجلس می داند که بعد از انتخابات تغییر رویکرد دادند. البتهاو با اینکه معتقد است باید تصمیمات بر اساس شرایط باشد و از امروز نمی توان برایدو سال دیگر تصمیم قطعی گرفت؛ به اصلاح در لیست نیز باور دارد و می گوید: ما سال 92 با اعتدالیون و آقای روحانی ائتلاف کردیم و آن ائتلاف را در سال 94تکرار کردیم و امروز از آنچه انجام دادیم پشیمان نیستیم؛ اما اين روند ضعفهایی دارد کهباید آن ضعف ها برطرف شود. رهامیراهکار برطرف کردن این نقطه ضعف را رصد نمایندگان می داند.(اینجا)
قاسم میرزایی نیکو از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم و عضو شورای مرکزیفراکسیون امید نیز از جمله افرادی است که به اصلاح معتقد است؛ اما اینکه چه اصلاحیباید در دستور کار قرار بگیرد را موکول می کند به ایام نزدیک به انتخابات و در نظرگرفتن شرایط زمان و مکان. او عمده مشکلات امروز را ناشی از نبود احزاب معرفی میکند و اعتقاد دارد تا حزب نباشد همین آش و همین کاسه است. (اینجا)
نو اصلاحطلبی یا حرکت از نو
سال 92 و 94 یک تغییر تاکتیک توانست اصلاح طلبان را با یک جهش بلند از سد رقیبعبور دهد؛ آنها بعد از در اختیار گرفتن کرسی ریاست جمهوری، در قالب ائتلاف اکثرکرسی های مجلس را نیز به دست آوردند؛ هرچند نواقص این ائتلاف با پایان یک سالگی عمر مجلس دهم بیشتر عیان شد؛ اما این اصل را نیز به اثبات رساند که همیشه یک روش و یکتاکتیک نمی تواند راهگشا باشد، موضوعی که عباس عبدی از فعالان سیاسی اصلاح طلب برلزوم آن مهر تائید می زند و عدم نوآوری در میان احزاب اصلاح طلب را یک مشکل معرفیمی کند. عباس عبدی معتقد است:"نهتنها اصولگرایان، بلکه اصلاحطلباننیز در وضعیت نامتعادل سیاسی هستند. وجود برخی از تناقضات در راهبردهای آنان و نیزناهماهنگی میان راهبردها و تاکتیکهای آنان، بهعلاوه اقتضایی بودن خطمشیهایاجرایی آنان جملگی سبب میشود که درک روشنی از رفتارهای آنان شکل نگیرد."
عبدی با بیان اینکه احزاب جدید اصلاحطلب فاقد هرگونهنوآوری هستند، ادامه می دهد: آنان در اندیشه و تحلیل و راهبرد خود تغییر قابل توجهیرا بیان نکردهاند و نگفتهاند که احزاب پیش از آنان چگونه فکر میکردهاند و اکنوناین گروه چگونه میاندیشند و چرا اندیشه و تحلیل آنان با توجه به شرایط بر قبلیهاترجیح دارد. همچنین ساختار تشکیلاتی و حتی عضوگیری آنان با پیشینیان نیز تفاوت قابلتوجهی که مشاهده شود ندارد. و از این دو جالبتر اینکه اکثریت افراد آنان نیز هماننیروهای قبلی هستند. فقط اسم تشکیلات آنان فرق کرده است.(اینجا)
بنابراین به نظر می رسد آنچه امروز جریان چپ به آن نیاز دارد تقویتاحزاب با رویکردهای اصلاح طلبی است مسئله ای که شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبانبه عنوان مهمترین اتاق فکر این جریان باید برای آن ساز و کاری تعیین کند تا حتیاگر قرار است بی نیازی خود را از ائتلاف اعلام کند خلاء نیرو، آنها را به زمیندیگران نکشاند.
27216