برگزیده ها
عاشورا، لیلایی که جهانیان به دورش طواف می‌کنند

مازندمجلس: «عاشورا کائنات را همچون پرگاری تعریف می‌کند که به دور مبدا خود می‌چرخد. به مرکزیت لیلایی که جهانیان رقص‌کنان دورِ راس جدا از تنش طواف کرده و می‌سوزند.»

مازندمجلس: به گزارش هنرنیوز ، عاشورا صحنه نجات است، تجلی کمال آدمی و والاترین میزان قرب به درگاه حضرت پروردگار، آنقدر نزدیک و قریب است که پس از هزار سال توسل به آن درمان و یادش درد را بر جان بشر مستولی می‌سازد.

عاشورا اثری ماندگار، یک تراژدی جاودانه و حماسه‌ای بی‌نقص است که ١٤٠٠ سال بشر را در تحیر و عالم را بر سوگ نشانده است. عاشورا آغاز و پایان یک حماسه نیست، بلکه آغازی است که بر هر آغاز و پایان استوار است، طلوعی است که غروبش بر نیزه‌ها روشن‌تر از آفتابش است.

نه زمان در ظرف آن می‌گنجد نه مکان، امری جاری و تنها گذرگاه عالم امکان است. جوهره خلقت و مبدا روشنایی است. شاید تنها دلیل خلقت یا هدف آن باشد. نه بویی از زمین دارد و نه رنگی از آسمان بلکه این‌ها ظواهری است که عاشورا را در مقیاسی بسیار کوچکتر در نگاه آدمی جای می‌نهد. آنقدر واسع است که به هر موجود و وجودی سوار است. همچون دریا، آسمان، زمین و کوه‌ها می‌ماند یا تمام آنچه بشر به آن دست یافته و یا نیافته.

عاشورا گاهی آنقدر مرز واژگان را تغییر می‌دهد که توصیف آنچه در آن می‌گذرد را برای مقتل نویسان و مورخان دشوار می‌سازد، باورش اگرچه دردناک است اما باید گفت توصیف آنچه در گودال قتلگاه گذشت با توسل به واژگان، قلم و کاغذ همچون تعریفی است که یک نابینای مادر زاد از آسمان یا دریا دارد. حتی توصیف با توسل به چنین واژگانی محدود گاهی جان را از عارفان و عاشقان ستاده و درد را بر قلب آدمی استوار می‌سازد.

این محدودیت حکمت الهی است که توان حیات را برای بشر باقی گذارد. از ائمه طاهرین نقل است که برای درک عاشورا در این روز حجابی بر دل شیعیان و عاشقان استوار می‌شود تا این مصیبت را درک نکرده و توان حیات داشته باشند.

عاشورا راوی جریانی نیست که به سوی نجات و تکامل روان شود بلکه خود مبدا آن است، هر پرده از آن هزار طریقی است که به سعادت منتهی خواهد شد. همچون اثری فاخر از یک نقاش است که تنها چهار عنصر دارد، زمینی که از خون سیراب شده، برگ گل‌هایی که در خون خضاب شده، جهانی که در خود می‌لرزد و خواهری که جز زیبایی نمیبیند.

عاشورا در یک بعد مطرح نیست یعنی مصیبتی است که عالم امکان را بر سوگ نشاند، هر چه بود و هست حیوانات و جامدات و نباتات و انسان و ملائک و جنیان همه از این داغ به ستوه آمده و در غم این مصیبت داغدار شدند. عاشورا کائنات را همچون پرگاری تعریف می‌کند که به دور مبدا خود می‌چرخد. به مرکزیت لیلایی که جهانیان رقص کنان دور راس جدا از تنش طواف کرده و می‌سوزند.

باری این واقعیت بر هر عالمی آشکار است، عاشورا وسعت یک دریا یا آسمان نیست، آغاز یک حادثه نیست بلکه معنایی است که بشر از فهم و درک آن عاجز است. درکی که حجابش تنها بر اولیای خدا برداشته خواهد شد، عاشورا مبدا غمی است که توسل به آن تنها راه سعادت، فرح و رحمت است. باشد که سعادت و مرگ ما در این روز باشد.

امام صادق(ع) :

«انّ یوم الحسین(ع) اعظم مصیبةً من جمیع سایر الایّام»

براستی که روز شهادت امام حسین(ع) از همه روزها بزرگتر است.

ایسنا
عاشورا آسمان همچون استوار می‌سازد سعادت آنقدر توصیف مصیبت عاشقان امکان لیلایی جهانیان پایان واژگان