برگزیده ها
روایتی از نقش سپاه در تسخیر سفارت آمریکا/گلایه تند شهید چمران

مازندمجلس: سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - جواد منصوری گفت: در بحث سوءاستفاده از اسناد دو مورد مشکوک دارد. موسوی‌خوئینی‌ها به برخی اصرار کرد که «در این اسناد بگردید، ببینید چیزی علیه بهشتی پیدا می‌کنید؟» دوم زمانی که بحث صلاحیت بنی‌صدر در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، اسناد مربوط به بنی‌صدر افشاء نشد. م

مازندمجلس:امید کرمانی‌ها: تسخیر سفارت آمریکا از جمله موضوعاتی است که پرداختنبه آن با وجود گذشت ۳۸ سال مورد توجه نسل‌های مختلف جامعه است، مخصوصاً جوانان کههمواره در پی یافتن دلایل و چرایی وقوع این اتفاق هستند.

روز ۱۳ آبان ۵۸ دانشجویان پیرو خط امام که مرزخود را با جریانات سیاسی آن زمان اعم چپ‌های سوسیالیست، مجاهدین خلق و ملی‌گراهامشخص کرده بودند و نحله‌ای مستقل در حوزه دانشجویی محسوب می‌شدند، وقتی به تحرکاتآمریکایی‌ها بعد از پیروزی انقلاب در داخل کشور مشکوک شدند تصمیم گرفتند، بااقدامی اعتراضی پیام روشنی به مقامات کاخ سفید بدهند.

این دانشجویان در روش اظهار اعتراض به آمریکا بهگزینهٔ تسخیر سفارت رسیدند تا انعکاس جهانی داشته باشد. جواد منصوری فرمانده کلسپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۵۸ می گوید: ۸ روز قبل از تسخیر سفارت بهواسطهٔ نماینده امام در سپاه در جریان تصمیم دانشجویان قرار می‌گیرد اما تصور می‌کرد که این اقدام به اطلاع امام و شورای انقلاب رسیده است.

مشروح گفت‌وگو با جواد منصوری فرمانده کل سپاهپاسداران در سال ۵۸ را در ادامه بخوانید:

وقتی موضوع تسخیرسفارت آمریکا پیش آمد، بنا به اظهارات خیلی از مسئولان آن مقطع و خود دانشجویانکسی از این ماجرا خبر نداشت. شما در آن مقطع فرمانده سپاه پاسداران بودید. وقتی 10صبح متوجه شدید دانشجویان پیروخط امام وارد سفارت شدند، به شخصه از این اتفاق تعجبکردید یا نه؟

در مهرماه 1358 کلا فضای کشور ضد آمریکایی بود واین فضا به دلایل متعدد از جمله تهدیدات آمریکا، ملاقات مرحوم بازرگان نخست وزیر دولتموقت با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا، ورود شاه بهآمریکا و آغاز تحرکات عراق علیه ایران خیلی اوج گرفت و همه مسائل حکایت از این می کردکه آمریکا برنامه خاصی را در مقیاس گسترده ضد جمهوری اسلامی در حال اجرا دارد.

سئوال همین جاست چرا در زمان انتخابات ریاست جمهوری اسناد مربوط به بنی صدر را ندادند.یک سند کافی بود که او با آمریکایی ها تماس گرفته و قرار است که ماهی فلان قدر دریافت کند. آیا ملت ایران به او رای می دادند؟

بیشتر درباره برنامه ضد ایرانی آمریکا توضیح می دهید؟

آمریکا تبلیغات ضدایرانی را در مقیاس وسیع دردنیا شروع کرده بود. مقامات متعدد آمریکایی به منطقه رفت و آمد داشتند، بعضاخبرهایی درباره ملاقات آمریکایی ها با صدام می رسید. مجموعه این مسائل ما را بهاین نتیجه می رساند که گویا قرار است اتفاقات مهمی در منطقه بیفتد. بخصوص نقطه ایکه کمتر مورد توجه قرار گرفت، بحث تشکیل نیروی ضربتی بود که آمریکایی ها تحت عنوان«واکنش سریع» تشکیل دادند و آن نیرو را به خلیج فارس فرستادند. وقتی همه این مسائلرا کنار هم بگذاریم، جمع بندی آن می شود که قرار است آمریکایی ها علیه ایرانکارهایی بکنند. در حوزه داخلی بخشی از نیروهای انقلاب از عملکرد دولت به شدتناراضی و عصبانی بودند. حضرت امام هم علاقمند بودند که دولت موقت تا پایانساختارسازی نظام بماند یعنی انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و دولت جدید براساسقانون اساسی استقرار پیدا کند، بعد دولت موقت کار را تحویل دهد و برود چون ایشاننمی خواستند عزل کردن و برکنار رفتن مسئولان کشور به عنوان قدرت نمایی تلقی شود.

نیروهایانقلاب در مقابل رویکرد دولت موقت انتظار داشتند کاری انجام شود اما شورای انقلاباساسا هیچ انگیزه ای برای این کار نداشت. جریان دیگری هم که رسما نمی توانست واردشود؛ نیروهای انقلابی از جمله سپاه پاسداران، کمیته انقلاب، دادگاه های انقلاب وحزب جمهوری اسلامی هم مطیع نظر امام بودند. حضرت امام هم تمایلی به برکناری دولتموقت نشان نمی دادند، حتی اگر قلبا هم اعتقاد داشتند، به زبان نمی آوردند به خاطرآنکه شاید تبعاتش را در نظر می گرفتند. در هر حال یک مجموعه ای از نیروهای انقلابجمع شدند با آقای موسوی خوئینی ها و به این نتیجه رسیدند که مستقلا دست به تصرفسفارت آمریکا بزنند. اگر این اقدام مورد تائید امام قرار گرفت، می مانند، اگر موردتائید قرار نگرفت، سفارت را تحویل می دهند و بیرون می آیند. شورای فرماندهی سپاهروز پنجم آبان در بیمارستان قلب به عیادت آقای لاهوتی نماینده امام در سپاه رفت. شخصیآمد و یک صحبت خصوصی با آقای لاهوتی کرد و ما متوجه نشدیم که چه صحبتی شد. آقایلاهوتی به ما گفت « شما از اتاق خارج شوید چرا که آقای موسوی‌خوئینی‌ها می‌خواهدنکته مهمی را خصوصی بگوید و بعد از رفتن ایشان شما بیایید».

از داخل اتاق به راهرو بیمارستان آمدیم. آقایموسوی خوئینی ها یک ربع ماند و بیرون آمد. من تا قبل از این دیداراصلا آقای موسوی‌خوئینی‌ها را ندیده بودم و تنها نام ایشان را شنیده بودم. بعد ازورود مجدد ما آقای لاهوتی برنامه آقای موسوی‌خوئینی‌ها را برای تسخیر سفارت داد واز ما خواست که با آنها همکاری کنیم. حقیقتا باید بگویم که ما اصلا فکر هم نمی‌کردیمکه چنین حرکتی بدون هماهنگی و اجازه حضرت امام قرار است انجام پذیرد، چرا که آقایلاهوتی به عنوان نماینده امام خیلی صریح و قاطع همکاری ما را جهت تسخیر سفارتخواستار شدند و ما همگی احساس کردیم که این دستور امام و حتی شورای انقلاب هم درجریان است. به هر حال جلسه شورای فرماندهان سپاه تشکیل شد و در آنجا آقای محسن رضاییکه مسوولیت اطلاعات سپاه را برعهده داشت به عنوان رابط سپاه با دانشجویان انتخاب وظاهرا بیشتر با آقای میردامادی مرتبط شد. به هرحال کار جلو رفت و سپاه به عنوان پشتیبان این کار قرار گرفت تا نیروی حفاظت واقلام مورد نیاز دانشجویان را تأمین کند.

سازماندهی اجرای کارهم برعهده سپاه بود؟

 واقعیتقضیه طراحی به عهده خود آن آقایان بود. سپاه فقط کمک در تامین وسایل مورد نیازداشت.

یعنی در شناسایی محوطهداخل سفارت سپاه نقشی نداشت؟

خیر، حتی خود آنها هم چنین شناسایی ای نکردهبودند.

برخی  افراد که بزرگتر از دانشجویان پیرو خط امام هم بودند پشیمان شدند. من آدم سراغ دارم پرونده ای دوهزار صفحه ای در ساواک داشت؛ مبارز بود، تبعید شد، زندان رفت ولی الان به خاطر اینکه پست نگرفته، تبدیل به ضدانقلاب شده اشت.

آقای نعیمی پور گفت «دانشجویانبرای شناسایی محوطه سفارت بالای ساختمان اسکاچ برایت رفتند یا سوار اتوبوس هایدوطبقه ای شدند که در آن مسیر تردد داشتند.

محوطه غیر از داخل ساختمان است. آنچه مهم استمسئله داخل ساختمان هاست. یعنی کسی نمی دانست چه طور وارد ساختمان ها شوند یاوضعیت اتاق ها و سیستم ارتباطی سفارت چگونه است.

حفاظت از سفارتبا سپاه نبود؟

 به محض اینکه سفارت تصرف شد، سپاه بهحفاظت از سفارت پرداخت تا دیگران سوءاستفاده نکنند و به داخل سفارت نریزند یااتفاقات سویی نیفتد. این موضوع از نظر تاریخی خیلی مهم است که یک چنین کار بسیارحساس و مهمی بدون شلیک یک گلوله و بدون اینکه خونی از دماغ کسی بیاید، انجام شد.آن روزی که این اتفاق افتاد من به عنوان فرمانده سپاه در دفتر کارم بودم و لحظه بهلحظه با تلفن کم و بیش در جریان ماجرا قرار می گرفتم. من هر لحظه احتمال می دادم، بگویندتیراندازی شروع شد، تعداد مجروحان و کشته شدگان این تعداد است و درخواست آمبولانسو اعزام به بیمارستان کنند. واقعا این انتطار را داشتم که خیلی هم عادی بود. بعداز حدود یک ساعت از شروع تا پایان، وقتی که گفتند دانشجویان همه ساختمان ها راگرفتند و کارکنان سفارت را جمع کردند، واقعا آرام گرفتم و خیلی خدا را شکر کردم.بلافاصله از نخست وزیری با من تماس گرفتند.

چه کسی؟

آقای مصطفی چمران که آن زمان معاون نخست وزیربود، با من تماس گرفت و خیلی تند و تیز و اهانت آمیز ناراحتی آقای بازرگان راانتقال داد و گله از اینکه «چرا این کار را کردید؟ مملکت را دارید بهم می زنید.شما فکر نمی کنید چه می شود؟» من به او گفتم «شما شهربانی و ارتش را در اختیار دارید.دستور دهید که داخل سفارت بروند و دانشجویان را بیرون بریزند». به من گفت «تو کهمی دانی آنها این کار را نمی کنند». گفتم «تو می گویی آنها این کار را نمی کنندآنوقت من به پاسدارها بگویم که بیرون بیایند؟». گفت «اصلا خودت این کار را کردی وما می دانیم». خلاصه برخورد خیلی تندی کرد. با عصبانیت تلفن ما قطع و تمام شد.آقای صدر حاج سیدجوادی وزیر دادگستری بلافاصله با آقای لاهوتی تماس گرفت. آقای لاهوتیتلویحا گفت «این کار را ما کردیم، شما کاری به این موضوع نداشته باشید و به شماربطی ندارد. برای شما مشکلی پیش نمی آید و از این صحبتها». در واقع قریب به اینمضمون که مسئله حل می شود و شما خیلی ناراحت نباشید. ولی آقای سیدجوادی گفت «خیر،حتما سفارت آمریکا باید از تصرف کنندگان تخلیه شود» و آقای لاهوتی نیز گفت«باشد، قضیه را حل می کنم».

آقای چمران عملا بهشما گفت « همکار و همدست دانشجویان هستید».

بله به صراحت گفت که ما که می دانیم «شما هم دراین کار بودید و هستید».

نهضت آزادی ها به  قانون اساسی  رژیم پهلوی اعتقاد داشتند، البته آقای بازرگان آبان 57 به پاریس رفت تا امام را قانع کند، رضایت دهد شاه سلطنت کند اما قانون اساسی رژیم شاه اجرا شود در غیر این صورت شوروی ایران را می گیرد و چنین و چنان می شود. آقای بازرگان در آنجا به امام اصرار می کند «مردم خسته شدند و دیگر نمی توانند شهید بدهند». امام می گویند «خیر مردم خسته نشدند و من از مردم خبر دارم».

آقای نعیمی پور از دانشجویان پیرو خط امام در مصاحبه ای که با او داشتیم گفت «آقایچمران تا آخرین روز حیاتش هم معتقد بود روسها این کار را کردند».

البته نهضت آزادی ها به طور معمول همه مسائلدنیا را بین آمریکا و شوروی تقسیم می کردند.

مگر شهید چمران نهضتآزادی بود؟

بله، شهید چمران  عضو نهضت آزادی بود.

آیا از شهید چمراننیز سندی در سفارت آمریکا پیدا شد؟

من هیچ گونه سندی یا نامی از شهید چمران دراسناد سفارت آمریکا ندیدم.

پاسخ شما به کسانی که می گویند تسخیرسفارت متأثر از مواضع شوروی بود،چیست؟

خیر، ربطی به این موضوع نداشت، البته اگرچه بعضیاز ضدانقلاب نیز می گویند «آقای موسوی خوئینی‌ها تحصیلکرده دانشکده پاتریس لومومبایشوروی بود و برای اینکه قضیه را جا بیندازند می گویند «آیت الله خامنه ای همتحصیلکرده دانشگاه پاتریس لومومبای شوروی بود، بر همین استدلال هم کتاب «رفیق آیتالله» را می نویسند. حتی می گفتند «آمریکایی ها بدشان نمی آمد در ایران یک انقلاببشود».

به نظر شما نهضتآزادی تا چه حد به انقلاب اعتقاد داشت؟

نهضت آزادی ها به  قانون اساسی رژیم پهلوی اعتقاد داشتند،البته آقای بازرگان آبان 57 به پاریس رفت تا امام را قانع کند، رضایت دهد شاهسلطنت کند اما قانون اساسی رژیم شاه اجرا شود در غیر این صورت شوروی ایران را میگیرد و چنین و چنان می شود. آقای بازرگان در آنجا به امام اصرار می کند «مردم خستهشدند و دیگر نمی توانند شهید بدهند». امام می گویند «خیر مردم خسته نشدند و من ازمردم خبر دارم». نقل داستان صحبتهای امام با بازرگان به تواتر رسیده است. این تفکرآنها را نشان می دهد. اصلا توجیه ملاقاتشان با برژینسکی چه بود؟ می گویند «خطرشوروی احساس می شد و برای اینکه مثل افغانستان، ایران را اشغال نکند، ما می خواستیمبا آمریکایی ها کار کنیم».

می گویند دیداربرژینسکی و بازرگان در الجزایر این موضوع را تداعی کرد که دولت آقای بازرگان درصددهمکاری با امریکا برای بازگرداندن شاه به کشور و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است.آیا این طور بود؟

ابدا، امریکا شاه را به ایران برنمی گرداند. اصلاکارتر به طور جدی نمی خواست شاه برای معالجه به امریکا برود. کسینجر و راکفلر مُصربودند و او را مجبور به پذیرش این موضوع کردند.

اما دلیل اصلی برایتسخیر سفارت نگرانی از تکرار کودتا در ایران بود

بله این درست است ولی کودتا نه با شاه که پروندهاش بسته شده بود بلکه با بختیار. در ابتدای صحبت گفتم تمام قرائن نشان می داد قراراست اتفاق بزرگی بیفتد. منتها نه اینکه شاه را بیاورند بلکه صحبت سر این بود که بختیاررا بیاورند و جمهوری اسلامی به جمهوری ایرانی تبدیل شود. بر همین اساس بعدا کودتاینقاب یا نوژه را طراحی کردند. ما در تحقیقی که راجع به کودتای نوژه کردیم، دیدیمکه تقریبا از اردیبهشت 58 کودتا کلید خورد و در تیرماه 59 لو رفت.

اما دانشجویان پیروخط امام می گویند ما از تکرار کودتای 28 مرداد 32 نگران بودیم چنین شبیه سازی یعنیاینکه آمریکا درصدد بازگردادن شاه بود.

خیر، مسئله شاه تمام شده بود. شاه واقعا در حالمردن بود و آمریکایی ها هم می فهمیدند. 6 ماه بعد از تسخیر سفارت نیز شاه مُرد. البتهبحث کودتا جدی بود ولی هدف کودتا استقرار جمهوری بود نه سلطنت. مانند شیلی کهسالوادور را ساقط کردند و پینوشه را آوردند، حکومت پینوشه سلطنت نبود.

مصطفی چمران که آن زمان معاون نخست وزیر بود، با من تماس گرفت و خیلی تند و تیز و اهانت آمیز ناراحتی آقای بازرگان را انتقال داد و گله از اینکه «چرا این کار را کردید؟ مملکت را دارید بهم می زنید. شما فکر نمی کنید چه می شود؟» من به او گفتم «شما شهربانی و ارتش را در اختیار دارید. دستور دهید که داخل سفارت بروند و دانشجویان را بیرون بریزند». به من گفت «تو که می دانی آنها این کار را نمی کنند». گفتم «تو می گویی آنها این کار را نمی کنند آنوقت من به پاسدارها بگویم که بیرون بیایند؟». گفت «اصلا خودت این کار را کردی و ما می دانیم».

بعد از تسخیر سفارتآمریکا  مذاکره ای با امام نداشتید؟

واقعیت قضیه این است که ما نه به عنوان سپاه ونه به عنوان فرد هیچکدام هیچ صحبتی با امام نکردیم. کسانی هم که طراحی تصرف سفارترا داشتند علی الظاهر در حد یک تلفن و تماس با امام صحبت کردند و گفتند «ما اینکار را کردیم و دولت هم چنین نظری دارد، شما چه می فرمایید؟»

یعنی آقای لاهوتی همنزد امام نرفت؟

خیر. ساعت یک و نیم بعداز ظهر روز چهاردهم آبانآقای یزدی به عنوان وزیر خارجه با امام تماس می گیرد و خیلی جدی تبعات منفی تسخیرسفارت را بازگو می کند، مصراً می خواهد، امام دستور دهند، سفارت تخلیه شود و وضعیتبه حالت قبل برگردد. حدود 10 دقیقه مانده به ساعت 2 بعد از ظهر این مکالمه تلفنیبا خداحافظی تمام می شود. راس ساعت 2 که اخبار شروع می شود، اولین جمله امام ایناست که «یک عده ای از شیاطین می گویند سفارت را تخلیه کنیم. خیر، نباید تخلیه شود».در واقع امام تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان را تائید کرد. بعدها در ضمنصحبتهای شان گفتند «مگر نمی بینید مردم چقدر از این حرکت حمایت کردند و چه شوری درمردم ایجاد شد و گویا انقلاب دومی شده است». لذا دولت موقت ساعت 8 شب همان روزاعلام استعفا می کند.

نیروهای سپاهبه داخل سفارت هم وارد شدند؟

نه، ما پاسداران را در اطراف سفارت برای جلوگیریاز ورود افراد گذاشتیم تا احیانا کسی از دیوارهای سفارت بالا نرود و حمله نکند چونمطرح می شود احتمالا توده ای ها یا سازمان مجاهدین خلق بخواهند این کار را انجامدهند تا به نوعی بگویند آنها هم در این قضیه شریک بودند. این موضوع در هفته اولخیلی پررنگ بود و وقتی نتوانستند این کار را بکنند به سفارت انگلیس حمله کردند.

سازمان مجاهدین خلق؟

بله، به سفارت انگلیس حمله کردند که البته در آنجابلافاصله جلویشان گرفته شد.

وارد سفارت هم شدند؟

نه، نگذاشتند وارد شوند.

سپاه نگذاشت یاشهربانی؟

نیروهای شهربانی بودند چون بعد از تصرف سفارتآمریکا این احتمال داده می شد که به سفارتخانه های دیگر حمله شود لذا نیروهایزیادی آنجا چیده شد. فلذا آنها حمله کردند ولی نتوانستند کاری کنند. البته امام همپیامی دادند و گفتند «عده ای با شرارت به سفارتخانه ها حمله می کنند» در واقعاقدامات روزهای بعد تسخیر سفارت آمریکا را محکوم کردند و دستور دادند «نگذارید اینکار را کنند».

در بحث سوءاستفاده از اسناد دو مورد مشکوک وجود دارد. آقای موسوی خوئینی ها به برخی افراد اصرار کرد و گفت «در این اسناد بگردید، ببینید چیزی علیه بهشتی پیدا می کنید؟» دوم زمانی که بحث صلاحیت بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، اسناد مربوط به بنی صدر افشاء نشد.

دانشجویان ظاهرابرای دو روز تسخیر سفارت آمریکا برنامه ریزی داشتند و برای شام و ناهار هم نان وخرما برده بودند اما وقتی برنامه تغییر کرد، نگهداری داخل سفارت همچنان با دانشجویانبود؟

بله، برنامه ریزی اولیه تصرف 24 ساعت تا 48 ساعتسفارت بود تا اطلاعیه هایی که آماده کرده اند به عنوان مواضع ملت و دفاع از انقلاببخوانند و در رسانه های دنیا منعکس شود، بعد سفارت را تحویل دهند و بروند اما بعد حوادثپیش بینی نشده یکی یکی اتفاق افتاد. دولت موقت استعفا داد. عکس العمل عجیب و غریبو کاملا غیرمعمولی از آمریکایی ها شاهد بودیم. از طرفی مردم شدیدا استقبال کردند.تمام اینها باعث شد که این قضیه ادامه پیدا کند. حالا تا یک هفته و یک ماه ولیصحبتی از 444 روز نبود. صحبت از این بود که آمریکایی ها سفیری می فرستند ومذاکراتی انجام می دهند و مسئله به توافقی می انجامد. ولی دیدیم که نه آمریکایی هابه حرفشان عمل می کنند، نه حرف منطقی را می پذیرند و نه حقوق ملت ایران را بهرسمیت می شناسند. حتی حاضر نشدند از ملت ایران به خاطر کودتای 28 مرداد یکعذرخواهی کنند.

یعنی عذرخواهیآمریکایی ها به خاطر کودتای 28 مرداد شرط تحویل سفارت به آنها بود؟

ما می گفتیم «این عذرخواهی را انجام دهید وانقلاب را به رسمیت بشناسید و قول دهید دیگر علیه ما کار نکنید» اما آمریکایی هارفتند در کنگره علیه ما قطعنامه صادر و در دنیا ضد ایران تبلیغات کردند. ما مدارکبدست آوردیم که آمریکایی ها با تجزیه طلبان در کردستان و خوزستان ارتباطات داشتند.ما می گفتیم «شما تعهد دهید که علیه ما کاری نمی کنید» اما چنین قولی نمی دادند.

در طور 444 روزتسخیر سفارت، سپاه بیرون سفارت مراقبت می کرد که کسی وارد نشود. آیا خودتان اصلادر این دوره زمانی بعد از تسخیر وارد سفارت شدید؟

دو بار با فاصله های 10، 15 روزه وارد سفارت شدماما در جریان اطلاعیه دادن ها و مذاکرات نبودم.

می گویند  منافقین تصمیم به  نفوذ در سفارت  داشتند تا دو نفر از گروگان ها رااعدام کند.

بعید نیست. ما در حفاظت از سفارت خیلی کوشیدیم وچندین اقدام مشکوک را خنثی کردیم. حتی حزب توده خیلی اصرار داشت که ساماندهی اسنادرا در اختیار بگیرد یا از اسناد کپی کند اما اجازه به آنها داده نشد یا مجاهدینخلق می خواستند به عنوان این که موافق این حرکت و طرفدار آن هستند وارد سفارت شوندو خیلی اصرار کردند ولی کسی راهشان نداد.

در محافظت از ایناسناد دقت شد؟

خیر، انصافا هم نمی توانم بگویم یا اینکه بگویمآیا واقعا تمام اسناد بدون سانسور منتشر شد؟ انصافا نمی دانم. در سال 58، فقط خدامی داند ما چقدر کار داشتیم. آبان 58 در 5 جبهه تجزیه طلبی گُنبد، کردستان،خوزستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان مشغول نبرد بودیم. کردستان و آذربایجان دوجریان کاملا متفاوت اما هر دو خطرناک بودند. یکی با آیت الله شریعتمداری مرجعتقلید، خوزستان به صدام و بلوچستان به شوروی وصل بود.

بعضی ها گفتند افشایتلویزیونی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا اشتباه بود چون سوءاستفاده هایی ازاین قضیه شد. نظر شما چیست؟

حالا در بحث سوءاستفاده از اسناد دو مورد مشکوکدارد. آقای موسوی خوئینی ها به برخی افراد اصرار کرد و گفت «در این اسناد بگردید،ببینید چیزی علیه بهشتی پیدا می کنید؟» دوم زمانی که بحث صلاحیت بنی صدر درانتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، اسناد مربوط به بنی صدر افشاء نشد.

اما در طرح عدمکفایتش اسناد مربوط به بنی صدر را تحویل مجلس شورای اسلامی دادند.

سئوال همین جاست چرا در زمان انتخابات ریاستجمهوری اسناد مربوط به بنی صدر را ندادند.

آیا واقعا تمام اسناد بدون سانسور منتشر شد؟ انصافا نمی دانم. در سال 58، فقط خدا می داند ما چقدر کار داشتیم. آبان 58 در 5 جبهه تجزیه طلبی گُند، کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان مشغول نبرد بودیم.

یعنی اگر همان موضوعپول گرفتن بنی صدر از مامور سیا را افشا می کردند، برای انتخابات ریاست جمهوریتائید صلاحیت نمی شد؟

فکر می کنید ملت ایران می پذیرفت؟ یک سند کافیبود که او با آمریکایی ها تماس گرفته و قرار است که ماهی فلان قدر دریافت کند. آیاملت ایران به او رای می دادند؟ در مجموع این دو تا مسئله خیلی مهم است و تقریبا هماین دو را تاحالا نتوانستند جواب دهند که چرا دنبال سند برای شهید بهشتی بودید ودوم چرا سند مربوط به بنی صدر را مخفی کردند؟

 

گفته می شود کهتسخیر سفارت آمریکا بر روی شروع جنگ تاثیر داشت. یعنی صدام مشاهده کرد با این اتفاقآمریکا دیگر از ایران پشتیبانی نمی کند چون مستشاران آمریکایی ارتش ایران را آموزشداده بودند بنابراین وقتی نباشند ارتش ایران فلج می شود. نظر شما چیست؟

تصرف سفارت آمریکا قطعا در اشکال مختلف اقداماتدولت آمریکا اعم از گسترش تبلیغات، تهدیدهای نظامی، برنامه ریزی کودتا، بسیجامکانات منطقه علیه ما نقش داشت و شکی در این نیست. خود انقلاب هم همین اثر راداشت. تصرف سفارت آمریکا قطعا این قضیه را تشدید کرد زیرا که آمریکا در این قضیهبسیار تحقیر شد و ابهت امریکا در دنیا شکست. این خیلی موضوع مهمی است و آمریکا هیچوقت از یاد نمی برد، حتی تا صد سال دیگر نه از انقلاب اسلامی دفاع خواهد کرد و نه باانقلاب اسلامی کنار خواهد آمد.

پس تسخیر سفارتآمریکا در شروع جنگ تحمیلی موثر بود؟

صد درصد. دو نکته از طرف صدام و کارتر برایتان بگویم؛در شهریورماه 58، آقای یزدی به عنوان وزیرخارجه برای شرکت در اجلاس سران کشورهایغیرمتعهد به کوبا سفر و در حاشیه اجلاس با صدام گفتگو می کند. آقای یزدی در ایندیدار به صدام می گوید «ما علاقمندیم مشکلات فی ما بین را حل کنیم، کاری با شماکاری نداریم و به هر حال انقلاب علیه شما نیست»، صدام هم برای حل اختلافات اظهار آمادگیمی کند و همچنین ابراز خوشحالی از اینکه در ایران چنین اتفاقی افتاده است. جلسهتمام می شود، آجودان صدام به می گوید «جلسه خوبی بود و فکر می کنم که بتوانیممسائل‌مان را با ایرانی ها حل کنیم». صدام خیلی تند و تمسخرآمیز می گوید «تو هنوزاز سیاست چیزی سرت نمی شود. من بلایی سر ایرانیان می آورم که فارسی حرف زدن را ازیاد ببرند». همین آجودان صدام در سال 63 از عراق فرار کرد و به سوریه پناهنده شد. اودر گزارشاتی که به دولت سوریه می دهد جریان این ملاقات را فاش می کند. شخص آقایحافظ اسد به آقای ولایتی و همراهانش عین این ماجرا را سال 64 گزارش می کند کهآجودان صدام در آن تاریخ چه گفت و چه شنید. یعنی می خواهم بگویم که طرح حمله صدام بهایران زودتر از تصرف سفارت آمریکا بود ولی تصرف سفارت اجرای آن را تسریع کرد. یکیدیگر از دلایل انتخاب زمان آغاز جنگ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در 15آبان 59 بود. کارتر این برنامه را آغاز کرد تا ظرف یکی، دو هفته جمهوری اسلامیساقط شود و از این اتفاق به عنوان برگ برنده در انتخابات استفاده کند. فلذا صدامدر 27 شهریور 59 در حضور خبرنگاران خارجی و داخلی مقیم عراق معاهده الجزایر راپاره کرد. یکی از خبرنگاران به صدام می گوید «جواب ایران را با کاری که کردید، چه طورمی دهید؟» صدام می گوید «یک هفته دیگر به تهران بیایید تا جوابتان را بگیرید».بنابراین آغاز جنگ تحمیلی کار سازماندهی شده، تدارک دیده شده و هماهنگ شده بود.

بویژه بعد از شکستآمریکایی ها در صحرای طبس.

و کودتای نوژه. در مجموع تصرف سفارت آمریکا نهتنها در قضیه جنگ، حتی تا صحبتهای امروز ترامپ نقش دارد. یکی از مسائل ترامپ هنوزهمین است یعنی روزی نیست که علیه ایران حرفی نزند. البته او دارد ما را بزرگ میکند.

روزی که سفارت تسخیر شد. من به عنوان فرمانده سپاه در دفتر کارم بودم و لحظه به لحظه با تلفن کم و بیش در جریان ماجرا قرار می گرفتم. من هر لحظه احتمال می دادم، بگویند تیراندازی شروع شد، تعداد مجروحان و کشته شدگان این تعداد است و درخواست آمبولانس و اعزام به بیمارستان کنند. واقعا این انتطار را داشتم که خیلی هم عادی بود. بعد از حدود یک ساعت از شروع تا پایان، وقتی که گفتند دانشجویان همه ساختمان ها را گرفتند و کارکنان سفارت را جمع کردند، واقعا آرام گرفتم و خیلی خدا را شکر کردم.

به نظر شما یکسریدانشجوی 18 تا 23 ساله می توانستند تصمیم بگیرند یک عملیات اعتراضی به این بزرگی رادر سطح 300، 400 نفر ساماندهی کنند و به اجرا برسانند؟

بله، باز تکرار می کنم که بخش اطلاعات سپاه اصلادر این زمینه نقش نداشت ولی بعد از حل موضوع گروگان ها، تعدادی از همان دانشجویانرا به سپاه آوردیم. این نکته را هم بگویم که از ابتدا تا آخر قضیه را صرفنظر از عرفسیاسی، که شاید حرف من را درست ندانند اما عنایت خدا می دانم که این کار به اینبزرگی آن طور انجام گرفت والا قرائن نشان می دهد که امکان عملیاتی شدنش به این شکلنبود ولی اتفاق افتاد.

به نظر شمادانشجویان پیرو خط امام که دست به تسخیر سفارت آمریکا زدند قهرمان ملی بودند ؟

نکته ای که خیلی مهم است اینکه اتفاقات را بایددر زمان خودش تجزیه و تحلیل کنید. باید به آبان 58 رفت و شرایط را آن موقع را دید.آیا در آن شرایط چنین اقدامی یک اقدام ملی بود؟

به نظر شما بود؟

بله، صددرصد.

پس قهرمان ملیبودند.

به نوعی قهرمان یا سرباز ملی یا نیروی انقلاب یاهر اسم دیگری که بگذاریم. اما نکته اینجاست که ما در تاریخ کم نداشتیم و الان هم نداریمو بعد از این هم خواهیم داشت که آدم ها عوض می شوند.

بله چون الان عده ایاز همان دانشجویان پیرو خط امام از تسخیر سفارت آمریکا پشیمان شدند.

بله، خیلی زیاد. ما قبل از انقلاب داشتیم، بعداز انقلاب هم داشتیم و بعد از این هم خواهیم داشت همانطور که در تاریخ اسلامداشتیم و در تاریخ همه دنیا هم بوده است. مگر بنی اسرائیل نبود که گوساله پرست شد؟مگر طلحه و زیبرهای سیف الاسلام نبودند اما بعد آنطور مقابل امیرالمومنینایستادند. مگر شمر و ابن سعد چه کسانی بودند؟ شمر روز عاشورا می گوید «برویم کارحسین را زودتر تمام کنیم به نماز اول وقت مان برسیم».

پس طبیعی است که عدهای دانشجویان پیرو خط امام امروز از تسخیر سفارت آمریکا پشیمان شده باشند؟

خیر، افرادخیلی بزرگتر از اینها  هم پشیمان شدند. من آدمسراغ دارم پرونده ای دوهزار صفحه ای در ساواک داشت؛ مبارز بود، تبعید شد، زندان رفتولی الان به خاطر اینکه پست نگرفت، تبدیل به ضدانقلاب شده اشت. اشتباه است که خیالکنیم اگر کسی یک روز کاری کرد، دیگر تا آخر همان است.

آقای لاهوتی به عنوان نماینده امام خیلی صریح و قاطع همکاری ما را جهت تسخیر سفارت خواستار شدند و ما همگی احساس کردیم که این دستور امام و حتی شورای انقلاب هم در جریان است. به هر حال جلسه شورای فرماندهان سپاه تشکیل شد و در آنجا آقای محسن رضایی که مسوولیت اطلاعات سپاه را برعهده داشت به عنوان رابط سپاه با دانشجویان انتخاب و ظاهرا بیشتر با آقای میردامادی مرتبط شد.حقیقتا باید بگویم که ما اصلا فکر هم نمی‌کردیم که چنین حرکتی بدون هماهنگی و اجازه حضرت امام قرار است انجام پذیرد.

برخی دانشجویان پیرو خطامام بعد از 38 سال الان حدود 60 سال سن دارند، ناراحت هستند و می گویند «آن موقعاز ما به عنوان قهرمان ملی نام می بردند و مورد احترام مردم بودیم». اما الان اگرصفحه اینستاگرام خود را در سالروز تسخیر سفارت باز کنیم، خیلی ها به ویژه جوانانکامنت های توهین آمیز برای ما می گذارند. چرا اینطوری شده است؟

درهمه حوادث دنیا نظرات تغییر می کند و تعجبیندارد. مگر در مورد خود انقلاب چنین اتفاقی نیفتاد؟ الان خیلی از آدم ها هستند کهمی گویند بیخودی انقلاب کردیم. یعنی نقد عملکرد که جای خودش ولی در مورد وقوعانقلاب، افرادی هستند که صریحا عنوان می کنند «ما اگر انقلاب نکرده بودیم، الانکشوری پیشرفته و آرام بودیم و مشکلی نداشتیم و داشتیم زندگی مان را می کردیم. ضمنآنکه امروز 23 هزار مگابایت برق هسته ای داشتیم در حالیکه الان هزارمگابایت هم برقهسته ای نداریم». این قضیه به صورت خیلی جدی در بین برخی دانشجویان و روشنفکرانمطرح است. خوب است آدم حداقل یک مثقال صداقت، دین و ایمان داشته باشد و بیخودی بهمردم تهمت نزند. آخر این آقایان آمدند و یکباره به آن طرف افتادند.

نکته اینجاست کهتعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در جبهه ها به شهادت رسیدند، تعدادی هم جدا شدندو به زندگی عادی شان برگشتند. عده ای هم جذب جناح چپ و راست سیاسی شدند. آنها کهدر جناح چپ سیاسی قرار گرفتند مخصوصا کسانی که هسته اصلی تسخیر سفارت بودند،روزنامه سلام را راه انداختند روزنامه توقیف شد. به مجلس ششم رفتند اما چهار سالبعد برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شدند. حزب مشارکت را در جریان اصلاحات راهانداختند که منحل شد. در واقع می توان گفت دانشجویان پیرو خط امام بعد از تسخیرلانه جاسوسی همین رویکرد اعتراضی خود را حفظ کردند، همیشه معترض و همیشه ناراضیبودند. چرا بعدها در حوزه سیاسی عاقبت به خیر نشدند؟

اینها یک نوع اشتباهات تحلیلی است که باید دقیقشکافته شود. انسان از منهای بی نهایت تا بعلاوه بی نهایت در نوسان است. دائم میتواند برود و برگردد. 

29214

سفارت آمریکا دانشجویان تسخیر انقلاب عنوان آمریکایی اسناد اینکه جمهوری گویند بازرگان داشتند موضوع شورای انتخابات برنامه کردیم اسلامی جریان واقعا اتفاق گفتند لاهوتی داشتیم البته بیرون بودیم بگویم دستور ساختمان اصرار شوروی دادند کودتا مربوط ریاست چمران نیروهای فرمانده تحویل گرفتند کودتای اساسی سوءاستفاده دارید خوزستان تعداد گرفتم تصمیم افراد سیاسی بیمارستان قهرمان خوئینی موسوی تاریخ اعتقاد پشیمان کردستان تشکیل تجزیه قانون اقدام صلاحیت نماینده پاسداران آزادی کسانی نداشت ماجرا امریکا مسئله تخلیه شناسایی طراحی چیست؟ حفاظت تکرار احساس اجازه اطلاعات برعهده امروز نشدند مرداد زمانی انصافا بلوچستان بعداز شهربانی اختیار دانیم احتمال سلطنت آذربایجان بهشتی ضدانقلاب بروند افتاد نتوانستند تبدیل مشکوک اعتراضی ایرانی مجاهدین بیشتر تبلیغات منطقه نیروی رسیدند بدهند تسخیرسفارت دلایل بودید مسائل همکاری کارتر گرفته موسوی‌خوئینی‌ها ملاقات متعدد سفارتآمریکا انگلیس بزرگی بگویند قرائن سفارتخانه مواضع رسیده کنید؟ ادامه بگردید ببینید شدند؟ دولتموقت منصوری مسئولان الجزایر تقریبا بیاورند متوجه پینوشه اینکار پیروخط پاتریس صحبتهای بعدها برگردد استعفا اینها خبرنگاران ترامپ تعدادی زودتر سوریه نداریم اتفاقی آجودان مختلف شرایط روزنامه همیشه نهایت زندگی بیخودی اینجاست نداشتیم خواهیم اجلاس تحمیلی آوردیم اظهار اصلادر گفتیم برژینسکی تغییر اطلاعیه کاملا گروگان ساماندهی اشتباه مجموع بنابراین مشغول سیستان مقامات سانسور منتشر افشاء سئوال مبارز تبعید زندان داشت؛ ساواک آوردند پرونده دوهزار دیگری رویکرد استقرار عملکرد داخلی رفتند خواستند مقابل نعیمی محوطه بزرگتر تائید فرماندهان مسوولیت آقایلاهوتی بیایید خواست حرکتی هماهنگی پذیرد صحبتی میردامادی نگرفت آقایان مانند اجرای سازماندهی مرتبط خصوصی بکنند بگذاریم مشکلی ناراحت درباره سیدجوادی دهید؟ بریزند پاسدارها بیایند؟ هستید دادند؟ حقیقتا توانند مقیاس ندادند رضایت پهلوی دریافت پاریس مجموعه نتیجه داشتم بیفتد پایان انتطار اعزام مجروحان شدگان درخواست اتفاقات کارکنان ناراحتی کردید؟ مملکت اهانت معاون بلافاصله مصطفی نهضتآزادی