برگزیده ها

مازندمجلس: با وجود نیاز و ضرورت ملی به اندیشه های اصلاح طلبانه به عنوان کم‌هزینه و کاربردی ترین مسیر توسعه ملی،آن‌گونه كه باید هماهنگی و انسجام لازم میان افراد و گروهایی که خود را حامیان اندیشه‌ها و راهکارهای اصلاح طلبانه می پندارند، وجود ندارد.

مازندمجلس: بنابراين سوالي پيش مي‌آيد كه چرا با وجود اذعان به پذیرش اندیشه ها و راهکارهای اصلاح طلبی، اصلاح طلبان نمی توانند انسجام لازم و ضروری به منظور منعکس و تحقق انتظارات و خواسته های شهروندان در فرآیند تصمیم سازی، تصمیم گیری و شکل دادن به سیاست های کلان را میان خود ایجاد کنند؟
لزوم تفكيك اصلاح‌طلب حقيقي و تقلبي به با ور نگارنده یکی از عوامل اصلی ناهماهنگی درون جبهه اصلاح‌طلبی، فقدان تعریفی مدون و شفاف از چیستی و چرایی مفاهیم کاربردی اصلاحات است كه برای همه آن‌هایی که«صادقانه» به اندیشه ها و راهکارهای اصلاح طلبی به عنوان کم هزینه و کاربردی‌ترین روش توسعه و ساماندهی امور و چالش های گوناگون کشور معتقد هستند، به عنوان مبنای راهبرد مشترک عملیاتی اصلاحات محسوب مي‌شود.
 از این‌رو، به منظور آشتی، هماهنگی، انسجام و کارآمد تر شدن همه آن‌هایی که صادقانه به اصلاحات ایمان دارند، ضروری است تا تعاریفی شفاف، کاربردی و مدون از مفاهیم اصلا‌حات و اصلاح طلب، اهداف، روش ها و... از طریق هم‌اندیشی و تفاهم میان همه افرادی که خود را اصلاح طلب می پندارند ( ونه فقط بر اساس نظرات یا تجربیات یک یا چند فعال با سابقه)، تدوین و به بازار سیاسی عرضه شود. تجمیع و سامان دادن نیروهای صادق حامی اندیشه ها و راهکارهای اصلاح طلبی، مهم ترین وظیفه معتمدان و شخصیت های باتجربه، صادق، دلسوز و آگاه به امور کشور که خود را حامی اندیشه های اصلاح طلبی می‌پندارند، به حساب مي‌آيد.
عمده تفاوت جهان سوم با دنياي پيشرفتهبه اين نكته بايد توجه داشت كه شاخص های متفاوتی برای تعیین جهان اولی، دومی و سومی وجود دارد، اما شاید مهم‌ترین شاخص جهان اولی یا سومی بودن، نحوه مدیریت سیاسی یک کشور باشد. مهم ترین شاخص مدیریت کارآمد کشورهای توسعه یافته در جهان معاصر، وجود سازوکاری است که به مدیریت سیاسی نظم می بخشد. اینکه بیشتر نخبگان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و... به این سازوکار پایبند و معتقد هستند، شاید رایج ترین صورت سازوکار نظم دهنده به مدیریت سیاسی در کشورهای توسعه یافته وجود احزاب کارآمد باشد.
وجه مشترك چپ و راستگفتني است در ايران اصلاح طلبان از یک نقشه راه مدون واحد پیروی نمی کنند، بلکه محور فعالیت‌های اصلاح طلبی برخی افراد خوش سابقه و معتمد مردم هستند . تفاسیر متعدد و متناقضی از چیستی و چرایی اصلاحات در عرصه سیاسی وجود دارد. پیروی از یک نقشه راه واحد، مستلزم فعالیت سازمان یافته در قالب یک حزب واحد است. انشقاق میان اصلاح طلبان کمتر از اصولگراها نیست. دليل اين معضل چيست و چه باید کرد؟ صداقت در اندیشه ها و اولویت منافع ملی نه فقط در بیان بلکه در اندیشه ها کارآمد ترین معیار سنجش به منظور آشتی و انسجام اصلاح‌طلبان در یک حزب فراگیر است.
شعار مردمي و عملكردي خلاف آندر جبهه اصلاح طلبان همانند اصولگراها، واژه مردم یا شهروند بسیار به گوش می رسد. به اين معنی که اصلاح طلبان خود را نماینده خواسته‌ها، نیازها و انتظارات مردم یا شهروندان می پندارنداما شرایط و عملکرد ناهماهنگ اصلاح طلبان منعکس کننده دیدگاه ها، نیازها و خواسته‌های شهروندان و اوضاع و احوال کلان کشور نیست. مردم در ساحت های گوناگون شرایط سخت، طاقت فرسا و در برخی موارد اسفناکی دارند. تکلیف مشخص است؛ آن‌هایی که صادقانه خود را نماینده مردم می‌پندارند، باید تنها هدف‌شان کاستن درد و رنج شهروندان باشند. بنابراین هر فرد یا گروه یا جناحی که ادعای نمایندگی مردم را دارد باید زیر چتر یک حزب، رفتار و اهداف خود را برای حل و فصل درد و رنج مردم سازماندهی و عملیاتی کند.
زخم‌هاي سربازمنافع ملی که همانا منافع شهروندان دردمند و نیازمند است، تعاریف گوناگونی ندارد. زندگی ملموس و عینی شهروندان روایاتی در مورد وقایع تاریخی یا متافیزیکی نیست که نیازمند تفاسیر گوناگون و تحصیلات عالی، پیچیده، انتزاعی، غیر ملموس و غیر قابل فهم داشته باشد. تنها تفسیر عینی زندگی بخش قابل توجه از شهروندان ایران زمین این است.جوانان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیکار برای رهای از فشار غیر قابل وصف بایدشغل داشته باشند. آن‌هایی که نه درآمد و نه مسکن دارند، باید درآمد و مسکن داشته باشند. شهروندانی که به علت فقر و مستضعف بودن مجبور به فروش کلیه یا دیگر اعضای بدن می شوند، باید استطاعت مالی داشته باشند.شهروندان ایران زمین که غذا و لباس ندارند، بایدغذا و لباس داشته باشند و بایدهای بسیار دیگري كه در جامعه ما چندان به آن توجهي نمي‌شود.
اصلاح‌طلبان خانه‌تكاني كنندناهماهنگی میان اصلاح طلبان منعکس کننده اعتماد و نیاز عمومی به این جریان سیاسی نیست. شاید اطلاح طلبان قبل از پرداختن و حل و فصل مشکلات جامعه باید در درون خانه خود خانه تکانی اساسی کنند. تنها سنگ محک کارآمدی و صداقت همه سیاست ورزان انتصابی و انتخابی و متنفذان بی منصب در هر سطحی و با هر گرایش فکری، شرایط عینی، ملموس و روزمره زیست شهروندان است. 

به عبارتی کیفیت زندگی شهروندان شفاف‌ترین آینه کارآمدی و صداقت سیاست ورزان است. به گواه شواهد بی شمار از زیست طاقت فرسای بسیاری از شهروندان، اندیشه ها، راهکارها، اهداف، باورهای حاکم بر عرصه سیاسی کشور باید تحول، تغییر و تکامل یابند. حل و فصل چالش های اقتصادی، سیاسی، دفاعی، روابط خارجه، فرهنگی و... نیازمند افق های دید جدید و کاربردی است.بزرگان، با تجربه ها و افراد توانای اصلاح طلب با هر اسم و پیشه ای باید کار آموزشی، تربیتی و سازماندهی کنند ، نه به دنبال کار اجرایی باشند. صحنه گردانی هنر به حساب مي‌آيد ، وسط صحنه بودن هنر نيست. زيرا مدیران جهانی و جهادی نيز می توانند وسط صحنه باشد. به منظور تقویت و کاربردی‌کردن اندیشه ها و نیرو های اصلاح طلب و بهبود اوضواع و احول در موارد اسفناک شهروندان ،ضروری و الزامی است تا نسل اولی و برخی نسل دومی های انقلاب خارج از عرصه اجرایی و پشت صحنه باشند و فقط به کار نظری، رهنمودی، هدایت و سازماندهی نیروهای فعال و جوان‌تر که فارغ از تعصبات و باورهای تاریخ گذشته هستند، بپردازند.
نياز جدي به يك حزب راستينتا زمانی که دیدگاه ها، تمایلات و راهکارهای ناهماهنگ در امور گوناگون موجب عدم انسجام اردوگاه اصلاح طلبان می شود، بحث پیرامون آشتی، انسجام و همدلی ملی بی مصداق و فاقد موضوعیت است. انسجام، آشتی، همدلی و وحدت برآیند اقتدار اندیشه است. اقتدار اندیشه در تحلیل‌ها، اظهارات و عملکرد نیرو هایی که صادقانه منافع و امنیت ملی را مقدم بر منافع فردی یا جناحی می پندارند، نمود می یابد. 
اینکه برآیند اقتدار اندیشه و تحلیل واقع بینانه امور موجب انسجام همه یا بیشتر نیروهایی که صادقانه به اندیشه ها و راهکارهای اصلاح طلبی به عنوان کم هزینه و عملی‌ترین مسیر توسعه کشور باور دارند، در قالب یک حزب خواهد بود. بدون سامان یافتن در یک حزب که نمود اقتدار نظری، اولویت منافع ملی و صداقت است، اصلاح‌طلبان نه قادر خواهند بود نیازها و خواسته های شهروندان را در تصمیمات کلان منعکس کنند و نه می توانند( نه فقط از آقای روحانی بلکه از هیچ دولت دیگری) مطالباتی داشته باشند. پاسخ این پرسش که چرا توان تاثیر گذاری اصلاح طلبان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری بسیار ضعیف به نظر مي‌رسد، در درون اصلاح طلبان است و نبايد آن را در عملکرد یا در اختیار بودن نهادهای قدرت توسط اصولگراها قلمداد كرد.
اصلاح شهروندان اندیشه طلبان سیاسی باشند انسجام صادقانه اصلاحات منافع راهکارهای گوناگون آن‌هایی کارآمد صداقت دارند مدیریت توسعه اقتدار منظور تصمیم منعکس یافته عملکرد ضروری سیاست نیازمند شرایط نیازها اصلاح‌طلبان مي‌آيد توانند اصولگراها زندگی سازماندهی بسیار کاربردی عنوان ملموس اهداف جامعه همدلی کارآمدی درآمد نماینده کننده ورزان باورهای جناحی برآیند موارد اجرایی دیدگاه ناهماهنگ می‌پندارند هزینه معتقد عملیاتی پندارند مفاهیم چرایی انتظارات خواسته فرآیند چیستی سابقه سامان سازوکار پیروی افراد تفاسیر اقتصادی فرهنگی نیروهای تکانی کشورهای بیشتر اولویت