برگزیده ها

مازندمجلس: اکنون نباید و نمی‌خواهیم برگردیم به آن شرایط و انتظارات را تاحدی بالا بریم که بگوییم روحانی به درد نمی‌خورد. خب بعد چه؟ گرفتار یک احمدی‌نژاد دیگر می‌شویم.

مازندمجلس: پایبندی یا عدم پایبندی به ائتلاف با روحانی و اعتدالیون دغدغه این روزهای اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبانی که شاهد هر روز دورتر شدن روحانی از خود و عملکرد ضعیف فهرستپایبندی یا عدم پایبندی به ائتلاف با روحانی و اعتدالیون دغدغه این روزهای اصلاح‌طلبان است.  به گزارش نامه نیوز امیدی‌ها در مجلس شورای شهر هستند؛ دلواپس شده‌اند که نکند شبه‌اصلاح‌طلبان موجب سرخوردگی بدنه رای آنها شده و کارشان را در انتخابات‌های آتی سخت‌تر کنند. از همین رو گروهی فکر می‌کند وقتی طرف ائتلاف در دولت و مجلس راه خود را می‌رود، دیگر دلیلی برای ادامه کار نیست و باید از حالا به فکر گزینه‌های صددرصد اصلاح‌طلب برای 98سال و 1400 بود. گروه دیگر اما اینقدر بدبین نبوده و ضعف‌های موجود را پای‌ شرایط می‌گذارند. این گروه تاکید دارند که در 92، 94 و 96 بهترین کاری که می‌توانستند را انجام داده‌اند. از نتیجه کار نسبتا راضی هستند و اصرار دارند که باید همان راه را ادامه داد زیرا غیر از آن بیراهه‌ای است که ما را به احمدی‌نژادی دیگر و مجلس هشتم و نهم دیگر می‌رساند. محسن رهامی، ‌عضو شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان یکی از همین افراد است.
 برخی از اصلاح‌طلبان اعتقاد دارند که آقای روحانی در حال فاصله گرفتن از این جریان است. نظر شما چیست؟
   من این را خیلی تایید نمی‌کنم، او باتوجه به شرایط کلی کشور و مطابق اقتضائات روز عمل می‌کند. او هیچ وقت اعلام نکرده که اصلاح‌طلب است و با این عنوان وارد صحنه انتخابات نشد، عقیده‌ خود را بیان کرد و ما نیز باتوجه به همین سبک و سیاق و مواضع او در طول 40-30 سال گذشته از او حمایت کردیم، نه اینکه مثلا بخواهیم او را جای آقای خاتمی بگذاریم؛ روحانی خودش است، با همین دیدگاه‌ها و مواضعی که درگذشته نیز داشته است. به همین خاطر تحلیل من این نیست که از اصلاح‌طلبان فاصله گرفته است.
وعده‌های انتخاباتی محقق نشده و تغییر در موضوع گیری‌ها باعث می‌شود که عده‌ای استدلال کنند او از اصلاح‌طلبان فاصله گرفته است. اگر فاصله‌ای نیست چرا به مطالبات بخش‌هایی از جامعه مثل دانشجویان و زنان کم‌توجهی می‌شود‌؟ نمونه‌اش معرفی وزیر علومی ‌بود که اصلاح‌طلبان خیلی از او استقبال نکردند.
   به هرحال او افراد متعددی را پیشنهاد داد‌ و فراهم نشد. درباره وزارت علوم مثلا از کاندیداهای متعددی صحبت شد و ما هم پیگیری کردیم که اکثرا نشد. آقای غلامی ‌که الان وزیر شده نیز از نیروهای اصلاح‌طلب دوره آقای خاتمی بوده. او از مجموعه انجمن مدرسان دانشگاه است. بله، اولویت‌های روحانی افراد دیگری بودند و ما در جریان بودیم که با چه سختی‌هایی معرفی آنها را پیگیری می‌کردند، ولی ‌به نتیجه نرسیدند. دوستانی که مدعی هستند روحانی بد عمل کرده‌ باید دلایل خود را بیان کنند. روحانی وعده‌هایی در خصوص گشایش مسائل اجتماعی، اقتصادی و... داشت. تحقق این وعده‌ها با سختی‌هایی مواجه است و دولت آن اندازه مختار نیست که بتواند کارها را انجام دهد. متاسفانه دوستان به شرایط حاکم در کشور‌ و محدودیت‌های زیادی که دولت آقای روحانی با آنها مواجه است، کمتر توجه می‌کنند.
در حوزه زنان نیز از همکاری آنان استفاده کردند. اگر می‌شد که یکی، دو نفر از اعضای کابینه خانم یا از اهل سنت بودند، اتفاق بهتری بود اما امکانش فراهم نشد. ما خودمان پیگیر بودیم که بتوانیم یکی دو نفر از برادران و خواهران اهل سنت به‌عنوان وزیر در کابینه حضور داشته باشند یا بتوانند استاندار شوند ولی استفاده از پتانسیل آنها نهایتا خیلی محدود بود. به هر حال فشارهایی بر دولت ‌وجود دارد. دولت نیز می‌خواهد تنش‌ها را کم کند و مبنایش بر این نیست که کابینه از ابتدای کار با تنش، فشار و استهلاک انرژی مواجه شود. روحانی فکر می‌کرد این حرکت‌ها بیشتر به فرسایش و کاهش توان دولت منجر می‌شود، بنابراین وقتی یک پیشنهادی داشت و به نتیجه نمی‌رسید، عبور می‌کرد و سراغ پیشنهاد بعدی می‌رفت‌ تا کابینه سریع‌تر قوام بگیرد و کار را شروع کند.
سخنرانی‌های رسمی و موضع‌گیری‌های روحانی بعد از انتخابات نیز باعث نمی‌شود که گمان کنید او محافظه‌کارانه‌تر از دولت قبل عمل می‌کند؟
   تحلیل من این است که او فضا را ارزیابی می‌کند و فکر می‌کند حرکت تندتر ‌از این در فضای موجود به تنش و رودررویی کشیده می‌شود، زیر او رقبای جدی دارد. ما در گذشته و زمان آقای خاتمی نیز دیده‌ایم که رقبا چطور بحران ایجاد می‌کردند. این بحران‌ها شدیدا از توان دولت می‌کاهد.
به‌هرحال اکنون رویه آقای روحانی موجب ایجاد نارضایتی در جامعه شده ‌و ادامه این روند می‌تواند جامعه رای او را سرخورده کند. نگرانی اصلاح‌طلبان از این بابت است که روحانی به پشتوانه بدنه رای اصلاح‌طلبان رئیس‌جمهور شده است.
   طبیعی است که اگر انتظارات جامعه را بالا ببریم و این انتظارات برآورده نشود، سرخوردگی پیش می‌آید. اما اگر ما برای مردم شرایط کار روحانی و مشکلات پشت‌پرده را توضیح دهیم شاید بتواند انتظارات با شرایط و مقتضیات هماهنگ شود.
این دیگر به فضاسازی خود ما بستگی دارد. در این فضا‌سازی اگر مثلا کسی را جای آقای خاتمی قرار داده و انتظار داشته باشیم که کابینه‌ای با ترکیب کابینه خاتمی داشته باشد؛ شاهد برآورده نشدن انتظارات و سرخوردگی و ناامیدی احتمالی خواهیم بود. در حالی که باید توضیح دهیم روحانی هیچ وقت نگفته من اصلاح‌طلب هستم و به‌عنوان کاندیدای اصلاح‌طلب وارد میدان نشده است، بلکه اصلاح‌طلبان همچون مردم، مرحوم آقای‌ هاشمی، آقای ناطق و... از او حمایت کردند. اگرچه سهم حمایت اصلاح‌طلبان خیلی بیشتر از دیگران بوده است اما روحانی به‌عنوان کاندیدای اصلاح‌طلب و با شعارهای اصلاح‌طلبی وارد میدان نشده است. نه روحانی و نزدیکان او چنین ادعایی دارند و نه باید انتظار جامعه را از دولت او در حد انتظار از دولت  آقای خاتمی بالا ببریم.
پس فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان با تطبیق دادن انتظارات جامعه و واقعیت‌های موجود می‌توانند شرایط را مدیریت کرده و مانع از سرخوردگی شوند.
   بله، ما باید مردم را به تغییرات تدریجی امیدوار کنیم. باید توضیح دهیم که با چه شرایطی وارد این بحران شدیم‌؛ بحرانی پس از بحران دیگر. بعد از بحران هشت ساله افراد ارادیکال، به شرایط موجود رسیده‌ایم و آن بحران‌ها هنوز تمام نشده است. بسیاری از آثار بحران‌های آن هشت سال؛ دوره تحریم و دوره عملکرد بسیار نامناسب دولت قبلی نهم و دهم هنوز باقی است و تا سال‌های سال بر دولت‌های بعدی نیز سایه خواهد افکند. نه‌‌تنها دولت روحانی نمی‌تواند از پس مشکلاتی مثل تامین یارانه‌ها و بسته شدن حساب‌های ارزی و...‌ برآید بلکه به نظر من دولت‌های بعدی نیز نخواهند توانست به راحتی ارگان‌ها را جمع کرده و اوضاع کشور را سروسامان دهند. روحانی در حدی که توانایی داشت خصوصا در حوزه  سیاست خارجی موفق عمل‌کرد. توجه داشته باشید که ما با خطر شدید تحریم که چه‌بسا ممکن بود به جنگ منتهی شود، مواجه بودیم.
شاید بدنه رای اصلاح‌طلبان را با توضیحات مورد اشاره شما بتوان در مورد عملکرد دولت روحانی قانع کرد اما نارضایتی موجود به همین جا ختم نمی‌شود. بدنه مردمی‌ اصلاح‌طلبان از عملکرد آقای عارف و فراکسیون امید در مجلس یا شورا و شهرداری تهران نیز نارضایتی‌هایی دارند. اصلاح‌طلبان برای این بخش از سرخوردگی چه نسخه‌ای دارند؟
   ‌این بخش که ارتباطی به دولت ندارد، اصلاح‌طلبان باید خودشان شرایط را مدیریت کنند. اگر همه را به حساب دولت بگذاریم یا انتظاراتی که از دولت، مجلس و... برآورده نشده را یک جا جمع ‌‌کنیم؛ باعث می‌شود که انتظارات جامعه را بسیار بالا برده و اینطور القا کنیم که قرار است در این سه، چهار سال ‌اتفاق خیلی مهمی ‌برای اصلاح‌طلبان بیفتد. در حالی که چنین چیزی واقع نخواهد شد. در مورد عملکرد مجلس نیز باید به واقعیت‌های موجود توجه داشت. در شرایط رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان، بسیاری از نامزدهای ما در تهران و شهرستان‌ها با سابقه طولانی مدیریت و حضور در مجلس و دولت، رد صلاحیت شدند. قطعا با حضور آنها می‌توانست بسیاری از مشکلات و معضلات‌ را حل کرد اما آنها رد صلاحیت شده و مجلس از یک سرمایه بسیار بزرگ انسانی محروم شد. با تفسیری که از نظارات به عمل آمد و برخوردی که با نیروهای اصلاح‌طلب شد، قابل پیش‌بینی بود که نتیجه کنار گذاشتن نیروهای باتوان و تجربه بالا چه خواهد بود. وقتی نیمی ‌از بدنه مدیریتی کشور از حضور در صحنه سیاسی و اداره امور باز می‌مانند، این آسیب‌ها قابل پیش‌بینی است.
 ما این را در جلسات متعدد خدمت بزرگان و مسئولان ارشد کشور گفتیم و در مورد این خطر برای آینده کشور هشدار دادیم. به هرحال در چنان فضایی لیست بسته شد و بنده نیز سهمی ‌در این خدمت داشتم. اکنون نیز فکر می‌کنم که مجلس آرام‌آرام کار می‌کند و باید کمک‌شان کنیم، مشاوره دهیم و به انتظارات دامن نزنیم. به اعتقاد ما با انتقاد از مجلس و دامن زدن به انتقادات به نتیجه نمی‌رسیم، خصوصا که سال 98 دوباره انتخابات مجلس را در پیش داریم.
بهتر است رصد کنیم و ببینیم کسانی که به مجلس رفتند چگونه عمل می‌کنند‌؛ یا شرایطی فراهم می‌شود تا نیروهای قوی‌تر را به مجلس ببریم یا باید از همین‌ها حمایت کنیم. من فکر می‌کنم واقعیت‌هایی که خارج از اقتدار و توانایی اصلاح‌طلبان است را باید درک کنیم. بسیاری از امور خارج از توان تصمیم‌گیری مدیریت اصلاح‌طلبان است و شرایط به آنها تحمیل می‌شود. اصلاح‌طلبان نیز چون نمی‌خواهند که کشور به تنش و بحران کشیده شود، با نجابت و حفظ حرمت از این شرایط عبور می‌کنند.
ولی برخی از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب قائل به وجود پدیده‌ای به‌عنوان شبه‌اصلاح‌طلبی هستند. یعنی کسانی که از شرایط اصلاح‌طلبان سوءاستفاده کرده و به مجلس یا... رفتند و بعد از رسیدن به منزل راه خود را می‌روند.
   من اسم آن را سوءاستفاده نمی‌گذارم. به هرحال ما در تهران و شهرستان‌ها  سراغ آنها رفتیم و افراد را در لیست قرار دادیم. در مورد روحانی نیز همین کار را کردیم. باتوجه به شرایط از او حمایت کردیم. این مشکل به فقدان تحزب در کشور برمی‌گردد. اگر ما احزابی داشته باشیم که نیروهای خود را تربیت و برای حضور در مجلس و شورا آماده کنند وضع فرق می‌کند. تعهد آنها نیز تعهد حزبی خواهد بود و حزب می‌تواند نیروهای خود را مدیریت کند. بحران فعلی ناشی از بحران احزاب است. تعداد زیادی از نمایندگان مجلس پیش از ورود به مجلس یک بار نیز همدیگر را ندیده بودند. این درحالی است که باید خارج از مجلس و طی سالیان سال با هم همفکری و کار کرده باشند. هیچ جای دنیا این‌گونه لیست بسته نمی‌شود که شب انتخابات فراخوان داده از داخل فراخوان نمره دهند و افراد را انتخاب کنند. در هیچ نظام دموکراتیک و توسعه‌یافته‌ای از این روش استفاده نمی‌شود. در ایران متاسفانه حرکت حزبی روز اول آسیب دید و اجازه ندادند احزاب فعال شوند.
در حال حاضر نیز روش‌های زیرسبیلی اجازه نمی‌دهد که احزاب تقویت شود. نتیجه فقدان حزب نیز همین است که اکنون مشاهده می‌کنیم. به اضافه اینکه اگر همین مقدار تلاش و آن جلسات پیگیری‌هایی که خیلی از دوستان در قم و تهران و از طریق رهبری و شورای نگهبان انجام دادند؛ حتما مجلس دهم نیز مجلسی در حد و اندازه مجلس هشتم و نهم بود. در واقع به مجلس دهم در قیاس با مجلس قبلی باید نمره دهیم، نه در قیاس با شرایط ایده‌آل. منظورم این است که یک نگاه واقع‌بینانه‌تری از شرایط کشور به مردم ارائه دهیم.
 فکر می‌کنید تاکید بر واقع‌بینی و توضیح شرایط موجب حفظ بدنه رای می‌شود؟
   بله، می‌شود با همین شیب جلو برویم. مشکلات را آرام‌آرام شناسایی و اصلاح کنیم. شیب و تغییرات در ایران بسیار کند است و شرایط حاکم اجازه نمی‌دهد که تغییرات صحیح انجام شود. دوره‌هایی که اصلاح‌طلبان در گذشته زمینه مساعدی پیدا کرده و به میدان آمده‌اند متاسفانه با حرکت افراطی برخی از اصلاح‌طلبان ضربه خورد. افراطیون در اصلاح‌طلبی بیشتر از مخالفت جریان مقابل و جریان اصولگرا به این جریان ضربه زد. دوستان اصلاح‌طلبی که با تئوری اصلاح‌طلبی شروع کردند به حرکت‌های افراطی، حمله علیه آقای هاشمی و اعتدال با بالابردن انتظارات کار را به مجلس ششم رساندند و برخوردهایی که بعد از آن با اصلاح‌طلبان شد، زمینه برای حضور اصلاح‌طلبان را کم کرد. برخی از برخوردهای شدید ناشی از افراط و تفریط جریان‌های منتسب به اصلاح‌‌طلبان است، یعنی تا میدان مهیا می‌شود جناح‌های تند، انتظارات و سرعت قطار را بالا می‌برند. همان‌طور که دیدیم شعار عبور از خاتمی را مطرح کردند. وقتی انتظارات را تا حدی بالا برده که بگوییم خاتمی هم دیگر به درد ما نمی‌خورد باید جلوتر از او برویم؛ گرفتار آقای احمدی‌نژاد شدیم. در سال 1384 این مشکلات پیش آمد. بنابراین اکنون نباید و نمی‌خواهیم برگردیم به آن شرایط و انتظارات را تاحدی بالا بریم که بگوییم روحانی به درد نمی‌خورد. خب بعد چه؟ گرفتار یک احمدی‌نژاد دیگر می‌شویم.
این اتفاق اکنون افتاده و گروهی که می‌گویند روحانی فاصله گرفته معتقد هستند که در شرایط موجود نیازی به ادامه ائتلاف نیست.
   من نگران هستم که این نوع حرکت‌های ناشی از تفرقه، بالا بردن انتظارات و طرح مسائلی که با واقعیت عینی و خارجی جامعه سازگار نیست، خدای ناکرده ما را دوباره گرفتار یک احمدی‌‌نژاد دیگر کند.
‌پس شما می‌گویید خوشبین بوده‌‌ سعی کنیم با توضیح شرایط موجود، انتظارات جامعه را تعدیل کنیم.
   اسمش را خوش‌بینی نمی‌گذارم، می‌گویم واقع‌بینی. دانستن واقعیت عینی جامعه و داشتن اطلاعات بیشتر از قضایای پشت پرده افراد را از تحلیل‌های افراطی باز می‌دارد. این خوش‌بینی نیست. ما به انتظارات نیز توجه داریم و فکر می‌کنیم که باید کار بیشتری صورت گیرد ولی نمی‌توانیم دیگر. پیش از این ما تمام تلاش‌مان را کردیم، استان به استان و شهر به شهر رفتیم و محصول شد این مجلس. اگر احزاب قوی‌تری داشتیم، بهتر از این می‌شد. در این وضعیت باید به مجلس فعلی کمک کرد و در جلسات درون گروهی برای رفع مشکلات کوشید. با همه این‌ها مجلس بعدی نهایتا می‌تواند 10 یا 15 درصد بهتر از مجلس فعلی باشد. تصور  غلطی است اگر بگوییم که این مجلس را برداشته و یک مجلس کاملا قوی می‌آوریم. منبع : هفته نامه مثلث

محسن رهامی: پشت‌پرده‌ها را به مردم بگوییم/ نمی توانیم روحانی را جای خاتمی بگذاریم/ اصلاح طلبانی که به هاشمی حمله می کردند این وضعیت را برای اصلاح طلبان پیدید آوردند/ اگر بگوییم روحانی به درد نمی خورد گرفتار یک احمدی نژاد دیگر می شویم