برگزیده ها

مازندمجلس: روزنامه ابتکار نوشت:در روزهای گذشته شهردار سابق تهران بالاخره سکوت خود را شکست و مسائلی را در رابطه با جریان اصول‌گرا مطرح کرد.

مازندمجلس: قالیباف در صحبت‌های خود بار دیگر جریان نو‌اصولگرایی را عنوان کرد که خبر از جدایی وی از جریان اصلی این حزب می‌داد. قالیباف در خلال صحبت‌های خود،عامل اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر را تصمیم گیری و دخالت پدرخوانده‌های این جریان سیاسی دانست و این نخستین بار نبود که یک فعال سیاسی از «پدرخوانده‌ها» یاد می‌کرد.
در گذشته نیز افرادی از میان جریان‌های مختلف سیاسی کشور مسئله پدرخواندگی را مطرح کرده بودند. به عنوان مثال؛ در ماه‌های گذشته، صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان در یکی از مصاحبه های خود ضمن اشاره به وجود چنین افرادی در پشت پرده سیاست‌های کشور به خصوص جریان اصلاح طلب گفت: «پدرخوانده‌های این جریان باید کنار روند، در غیر این‌صورت معلوم نیست سال ۱۴۰۰ باز هم تقدیر به نفع اصلاح‌طلبان رقم بخورد.» از سوی دیگر، چهره‌ای مانند مسعود زریبافان که یکی از چهره‌های اصول‌گرا است نیز به وجود چنین افرادی اشاره کرده بود.
وجود رهبران سیاسی امری ضروری استباتوجه به اینکه اصطلاح «پدرخوانده» یادآوار سه گانه فرانسیس فوردکاپولا است، بنابراین کسانی که از چنین اصطلاحی استفاده می‌کنند، جنبه منفی این قضیه را مدنظر قرار داده‌اند و آن را مذموم تلقی می کنند اما اسماعیل گرامی مقدم عضو حزب اعتماد ملی در گفت‌وگو با «ابتکار» وجود چنین افرادی در تصمیم‌گیری‌های کلان احزاب سیاسی تایید کرد و گفت: «البته صحت چنین امری به این موضوع بستگی دارد که ما چه منظور و تعریفی از پدرخوانده داشته باشیم. به هر حال تصور می کنم به جای واژه پدرخوانده که واژه‌ای تخریبی است و بارمعنایی منفی دارد از ترکیب‌هایی مانند شخصیت‌های بانفوذ و پدرمعنوی استفاده کنیم.» 
وی با نظر گرفتن جنبه مثبت این چهره‌های سیاسی ادامه داد:«‌قطعا درمیان تمام احزاب سیاسی چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران افراد با نفوذی در میان احزاب وجود دارند که به دلیل پیشینه مثبت و معقولی که دارند در سیاست‌گذاری‌ها موثرهستند. بنابراین تاثیراین شخصیت‌ها غیرقابل‌انکاراست و ضمن اینکه بار منفی ندارد، می توان بار مثبتی برای آن در نظر گرفت.» 
گفتنی است با نگاهی گذرا در روند انتخابات اخیر کشور و نقش میانجیگری برخی چهره‌های شاخص در میان اصلاح‌طلبان، متوجه می‌شویم، در صورت وجود این نقش محوری در احزاب گوناگون احتمال توفیق در چالش‌هایی مانند انتخابات بیشتر می‌شود. ملموس‌ترین مثالی که می‌توان برای اهمیت چهره‌های شاخص سیاسی زد، روزهای پس از مرگ آیت‌الله هاشمی و سردرگمی فعالان سیاسی به ویژه اصلاح‌طلبان و اعتدالیون است. 
در همین راستا، گرامی مقدم در خصوص تبعات فقدان چنین شخصیت‌هایی بیان کرد: «از آنجایی که در کشور ما احزاب نهادینه نشده‌اند. بنابراین برای ادامه حیات احزاب وجود چنین افرادی ضروری است و به نظر می‌رسد که تاثیر زیادی هم دارند. چراکه پدران معنوی احزاب تاکنون تاثیر مثبتی داشتند و جامعه ما هم به دلیل تکثری که در میان احزاب سیاسی و گروه‌ها وجود دارد، نیازمند این پدرخوانده‌های معنوی هستند. پدرخوانده‌ها بیشتر از میان چهره‌های قدیمی هستند و از افراد باسابقه، صحابه امام و نسل اولی انقلاب محسوب می شوند که تاثیر بسزایی در انسجام احزاب و گروه‌ها دارند و در جهت دادن به نتایج انتخابات موثر هستند.» 
گرامی مقدم درخصوص ویژگی‌های لازم برای پدرخواندگان عنوان کرد: «پدران معنوی و افراد موثر یک شبه به وجود نیامده‌اند و این افراد در جریان سال‌های فعالیت و کنش سیاسی و جایگاه‌های اجرایی که داشتند، توانستند افراد و گروه‌های متعددی را گرد هم بیاورند و جریان سیاسی را از تکثر رهایی بخشند و اگر چنین تاثیری را نادیده بگیریم و به دنبال کنار گذاشتن چهره‌های تاثیرگذار باشیم با توجه به عدم شکل‌گیری صحیح احزاب با خلا تصمیم گیری و تصمیم سازی مواجه می شویم.» 
اصول‌گرایان پدرخوانده ندارندبرخی کارشناسان یکی از بحران‌های کنونی جریان اصول گرا را نبود همین چهره‌های شاخص می‌دانند. کارشناسان می‌گویند که سیاستمداران باید بنابر اقتضای شرایط موجود در ساختار خود تغییری ایجاد کنند. بنابراین گاه درخصوص استفاده از برخی چهره‌ها‌ مانند محمدرضا باهنر برای پرکردن این خلا صحبت می‌کنند. 
حتی ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصول‌گرا نیز در رابطه با شرایط کنونی پیشنهاد کرد که مثلث لاریجانی،رضایی،قالیباف تشکیل شود و از چهره‌های جدید و جوان در دایره تصمیم گیری استفاده شود. 
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی نیز در گفت‌وگو با «ابتکار» در رابطه با وجود پدرخواندگی در میان جریان‌های سیاسی ایران اظهار کرد:« درحقیقت چندین سال است که دیگر چنین پدیده‌ای در میان اصول‌گرایان وجود ندارد و افرادی که می‌توانستند این نقش را ایفا کنند در قید حیات نیستند و اصولا تصمیم‌گیری در میان اصول‌گرایان بر اساس خرد جمعی اتخاد می شود و به گونه‌ای است که حتی روحانیت هم در کنار بقیه تشکل‌ها قرار گرفته و تصمیمات را براساس یک روند دموکرایتک اتخاذ می شود. 
در مقابل شرایط اصلاح‌طلبان به گونه دیگری است؛ سران اصلاحاتی وجود دارند که نقش پدرخوانده را ایفا می کنند، تصمیم می گیرند و این تصمیم را بدنه باید اجرا کند و آنها همچنان از چنین موقعیت و ساختاری برخوردار هستند.» 
وی در ادامه افزود:« طبیعتا شخصیت‌گرایی در میان جریان‌های سیاسی یک روند طبیعی بوده و افرادی که با نفوذتر محسوب می‌شدند و تاثیر حرفشان بیشتر بوده ومورد پذیرش تشکل‌ها و افراد وابسته به جریان بودند. چنین افرادی نقش اصلی در رفع اختلاف درون جناحی ایفا می کردند و وظیفه و نقش اصلی در زمینه کنش‌های سیاسی برعهده چنین افرادی بوده است. بنابراین این نوع اشخاص در جناح اصلاح طلبان هستند و نقش پدرخواندگی ایفا کردند.» وی همچنین در بخشی دیگر از صحبت های خود در خصوص ابعاد تاثیرگذاری این چهره‌های سیاسی عنوان کرد: «میزان تاثیرگذاری این افراد بستگی به این دارد که چگونه مصالح جناح را در نظر می‌گیرند؛ گاهی ممکن است که آن فرد جناح را به سمت خروج از حاکمیت سوق دهد و یا ممکن است مسیری را در تصمیم گیری‌ها هدایت کند. نتیجه‌ای که این دو رویکرد می توانند داشته باشند با هم کاملا متفاوت است. اگر پدرخوانده رابطه خوبی با حاکمیت نداشته باشد و گروه را به خروج و یا تقابل با حاکمیت سوق دهد،سرنوشت جناح مطلوب نخواهد بود.» 
قالیباف دلخور استاین محمد باقر قالیباف بود که بار دیگر مسئله پدرخواندگی احزاب به ویژه اصولگرایان را بار دیگر مطرح کرد و نیت و هدف اصلی وی برای چنین اقدامی جای سوال دارد. ترقی در رابطه با صحبت های اخیر قالیباف به ویژه وجود پدرخواندگی در میان اصول‌گرایان عنوان کرد: «ممکن است آقای قالیباف از تصمیم شورای مرکزی جمنا در رابطه با کناری‌گیری از انتخابات گله‌مند شده باشد. بنابراین، تحلیل متفاوتی با سایرین دارد و این موضوع عاملی شده است تا این تصمیم گیری جمعی را پدرخواندگی تلقی کند و مسائلی مانند نواصول‌گرایی را مطرح کند اما من فکر نمی کنم این‌گونه صحبت‌ها در میان اصول‌گرایان مقبولیتی داشته باشد.» 
به هرحال هر حرکت جمعی نیاز به تصمیم‌گیری در لحظات حساس دارد و اگر گروهی نتواند در آن زمان تصمیم به موقع گیرد، نمی تواند به اهداف سیاسی خود دست پیدا کند و این‌گونه تصمیمات چنین مشکلاتی نیز دارد که معمولا رضایت همه اعضا را جلب نمی‌کند و نارضایتی‌هایی ایجاد می‌شود، برخی از اصول‌گرایان صحبت‌های قالیباف را از همین گروه می‌دانند. این فعال سیاسی در این خصوص مطرح کرد:« در ابتدای امر به همه کسانی که وارد جریان سیاسی خاصی می‌شوند، این تذکر داده می‌شود که اگر تصمیم بر این شد که از میان چند‌‌ ‌نفر، یک نفر بماند، فرد باید بپذیرد. این لازمه یک حرکت جمعی است و نمی توان صرفا به این دلیل که به نفع شخص من نبوده آن را پدرخواندگی بنامم. در مرحله بعدی این مسئله نیز مطرح می شود که آیا آن تصمیم درست بوده است و یاخیر؟ باید در جواب گفت که وقتی خرد جمعی تصمیم گیرنده است باید پذیرفت که میزان خطای آن کمتر است.» در مقابل اظهارات حمیدرضا ترقی، سید ناصرموسوی لارگانی نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه پدرخوانده‌ها در هردو جناح سیاسی کشور وجود دارند، عنوان کرد: «فعالان سیاسی هردو جناح جزو دلسوختگان نظام هستند اما در هر دو گروه افرادی وجود دارند که برخلاف اصول نظام حرکت‌هایی صورت می دهند. در چنین شرایطی سایرین باید به جای حمایت آنها را طرد کنند.» وی در رابطه با نقش منفی پدرخوانده‌ها در سیاست‌های کلان کشور مطرح کرد: «پدرخوانده‌ها در بسیاری از مسائل دخالت دارند و گاهی منجر به عدم اتحاد و انسجام در نظام می‌شوند. به عنوان مثال؛ در برهه‌ای از زمان مشاهده شده که برخی چهره‌های اصلاح‌طلب و یا پدرخوانده‌ها مقدسات نظام را زیرسوال می برند و این موضوع باعث می شوند که یک سری تفرقه‌ها ایجاد شود.» 
در مجموع با توجه به صحبت‌های فعالان سیاسی و بررسی های انجام شده باید گفت نبود تشکیلات حزبی در سیاست ایران منجر به ایجاد چنین شرایطی شده و موقعیت را برای رشد فردی فراهم کرده است و شخصیت و نام افراد تقدم بر گرایشات حزبی آنها دارد. بنابراین ما شاهد رشد برخی چهره‌های سیاسی هستیم که در میان احزاب شناخته می‌شوند و به دلیل و سابقه و تجربه‌ای که دارند، رهبری یک جریان سیاسی را برعهده می گیرند. چنین شرایطی، فضایی را ایجاد می‌کند که تصمیم‌گیری‌ها به جای اینکه تشکیلاتی باشد، فردی هستند و این موضوع ضریب خطا را در سیاست‌های کلان احزاب افزایش می‌دهد.

فصل تازه انتقادات از پدرخوانده‌های سیاسی؛ از صادق خرازی تا قالیباف /وقتی رهبران سیاسی جای خالی تحزب را پر می کنند /چرا اصولگرایان وجود پدرخوانده را در اردوگاهشان انکار می کنند؟