مازندمجلس: امانوئل مکرون، رئيسجمهوري تازهکار فرانسه، از زماني که زمام امور اين کشور را به دست گرفته، رويکرد دوگانه و بعضا متضادي را در قبال ايران در پيش گرفته است.
پايبندي ايران به برجام و نقش ثباتساز ايران در منطقه دو پايه سياست خارجي مکرون در قبال ايران را تشکيل ميدهد. دراینباره در برنامه سياست خارجي مکرون درباره ايران آمده است که «گشايش درها به سوي ايران بايد ادامه يابد». سياست دولت مکرون سياستي عملگرايانه و مستقل و در ميانه اين دو طيف قرار ميگيرد. از نگاه فرانسويها حفظ برجام به شکل فعلي آن و آغاز گفتوگو و مذاکره با ايران برای دستيابي به توافقهايي بر سر برنامه موشکي و فعاليتهاي بيثباتساز ايران، راه ميانهاي است که ضمن اينکه استقلال نظر فرانسه را نشان ميدهد، ديدگاههاي هر دو طيف مذکور را نيز نمايندگي ميکند. اين سياست شامل دقايق زير است: نخست، مانند اتحاديه اروپا مکانيسمهاي کنترلي در برجام را کارآمد ميداند؛ اما مانند اتحاديه اروپا قائل به سکوت در برابر برنامه موشکي و فعاليتهاي منطقهاي ايران نيست. دوم، مانند ترامپ دم از بازنگري در توافق هستهاي ميزند؛ اما اين بازنگري برخلاف ديدگاه ترامپ شامل خود متن توافق نميشود؛ بلکه محدوديتهاي زماني توافق را براي افق پس از ٢٠٢٥ مدنظر قرار ميدهد. سوم، مانند اتحاديه اروپا سياستهاي مقابلهجويانه و تندروانه ترامپ و متحدان منطقهاي آن در قبال ايران را برهمزننده ثبات منطقهاي ميداند؛ درعينحال براي نزديکي به ترامپ از آغاز سياست گفتوگو و مذاکره با ايران براي دستيابي به توافقي جديد درباره برنامه موشکي و فعاليتهاي منطقهاي سخن ميگويد. اهداف مکرون احياي سياست خارجي مستقل فرانسه از اتحاديه اروپا و آمريکا و در واقع بازگشت به عصر گليسم است. دومين هدف فرانسه کسب منافع از هر دو سو است؛ از يک سو با دفاع از برجام به توسعه منافع اقتصادي خود از ايران ميپردازد و با فشار در زمينه موشکي و منطقهاي به کسب امتيازات بيشتر از ايران ميانديشد. در سوي مقابل، در مخالفت با برنامه موشکي و فعاليتهاي منطقهاي ايران به شراکت راهبردي خود با آمريکا و کشورهاي عربي منطقه و کسب منافع بيشتري از اين طريق ادامه ميدهد. با احيای سياست خاورميانهاي فرانسه در پي بازگرداندن قدرت و نفوذ منطقهاي خود برميآيد. در اين راستا، بخشي از مخالفتهاي فرانسه با نقش منطقهاي ايران به دليل کنارگذاشتهشدن اين کشور از پروسه سياسي حل بحران سوريه است. سوريه و لبنان به طور سنتي از جايگاه بسيار بالايي در سياست منطقهاي فرانسه برخوردارند و براي فرانسويها پذيرفتني نيست که منافع آنان در اين کشورها از سوی ايران ناديده انگاشته شود. فرانسه پس از بريتانيا دومين قدرت سياسي- امنيتي اتحاديه اروپا به حساب ميآمد. با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا، اين کشور در تلاش است که جايگاه خود را بهعنوان اولين و برترين قدرت سياسي و امنيتي اتحاديه اروپا تثبيت کرده و از اين طريق بتواند با آلمان که اولين قدرت اقتصادي اتحاديه به حساب ميآيد، توازن قدرت ايجاد کند. فرانسه در اتخاذ سياست همسايگي اتحاديه اروپا درباره مديترانه و خاورميانه همواره نقشي پيشرو و تعيينکننده داشته و ميخواهد که رهبري اين سياست اروپايي همچنان در دست فرانسه باقي بماند.
*کارشناس مسائل اروپا و عضو هيئت علمي پژوهشکده مطالعات راهبردي