برگزیده ها

مازندمجلس: احمدی غلامی در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: اصلاح‌طلبان به مرحله تازه‌اي از سياست‌‌ورزي رسيده‌اند؛ مرحله‌اي كه ناگزيرند از راه‌هاي موجود يكي را انتخاب كنند. آنان از «خودآیینی» در سیاست فاصله گرفته‌اند؛ از توانی که هدف آن نه کنارزدنِ یک رقيب بیرونی، بلکه مخالفت با انفعالی است که مردم را از خودشان جدا می‌کند.

مازندمجلس: غلامی در ادامه نوشت: تکوین مردم دست‌کم پیش‌شرط دستیابی به دموکراسی است. اصلاح‌طلبان چهار سال اولِ دولت روحانی را با قاطعيت و امید پشت سر گذاشتند و هويت آنان را حمایت از روحانی شكل داد، مثل هر جناح سياسي ديگر كه هويتش برآمده از انتخابش است. اصلاح‌طلبان به‌مثابه تنها نیروی مانده در صحنه سیاست که هنوز تاحدی توان خطاب مردم را داشتند...
در شرايط دشوار سياسي كه باید ميان حذف و جذب يكي را انتخاب مي‌كردند، پشت سر روحاني ایستادند تا از این طریق وضعيت خود را بار دیگر در سياست، خاصه در قدرت تثبيت كنند.حسن روحاني گزينه مطلوبي براي آنان بود؛ دووجهي‌بودن او، منش اعتدالي و روي گشاده‌اش به اصلاح‌طلبان براساس ضرورت موجب شد اين جناح به گرد او حلقه بزند و در پيروزي‌اش نقش مؤثري را ايفا كند. اما اطرافيان رئیس‌جمهور الزاما اين‌گونه فكر نمي‌كردند و نمي‌كنند. آنان درست يا غلط، نتيجه‌ اين پيروزي را ماحصل دلزدگي مردم از تندروي‌هاي احمدي‌نژاد مي‌دانند و شرايط خطرناك جهاني. با اين رويكرد، حلقه روحاني یا اعتدالیون باور دارند اگر اصلاح‌طلبان هم از آنان حمايت نمي‌كردند پيروزي دور از دسترس‌شان نبود، گرچه شايد با اندكي دشواري و با آرايي پايين‌تر.
اين رويكرد در دوره چهار ساله اول به اصلاح‌طلبان چندان آسيبي نزد، چون فضاي سياست‌ داخلی آن زمان متأثر از سياست خارجي بود و اصلاح‌طلبان در اين زمينه با روحاني و حلقه دورش اختلاف‌نظري جدي نداشتند و اين اشتراك ديدگاه موجب شده بود صفي واحد از اعتداليون و اصلاح‌طلبان در برابر مخالفان مذاكرات هسته‌اي و درنهايت استراتژي سياست خارجي دولت روحاني به‌وجود بيايد. اما اين همسویی در دوره دوم دولت روحاني رنگ باخته و در فضاي تهي سياست داخلي ابتكار عمل از دست اصلاح‌طلبان و دولت روحاني خارج شده است. از‌اين‌روست كه برخي اصلاح‌طلبان، سياست را اخلاقي جلوه می‌دهند و حمايت از دولت روحاني را با تمام انتقادات بِجا توجيه مي‌كنند. روحاني و حلقه اعتداليون دست بالا را دارند، آنان چيزي براي از دست‌دادن ندارند و قدرت، آنان‌ را تا اطلاع ثانوی از مردمي‌بودن بي‌نياز مي‌كند. از اين منظر هرقدر اصلاح‌طلبان به حمايت از دولت روحاني بپردازند، جايگاه و اتوريته دولت روحاني را افزايش می‌دهند و از آرا و خواستِ مردمي که به‌دعوت آنان به‌پاي صندوق‌هاي رأي رفته‌اند، فاصله خواهند گرفت. تكليف اصلاح‌طلباني كه درون قدرت‌اند، بسيار روشن است. آنان سيلي نقد را به حلواي نسيه نخواهند فرويخت. اما اصلاح‌طلبانی روزهاي دشوار در پيش خواهند داشت كه مصائب بسیار به جان خریدند تا به مردم اثبات كنند راه آنان صرفا از جاده قدرت نمي‌گذرد. اصلاح‌طلبان در تناقضي تاريخي گير افتاده‌اند؛ تناقضي كه همواره با آنان بوده است: در کنار مردم و منتقدان دولت ایستادن، یا حمایت همه‌جانبه از دولت روحانی، وفاداری به کدام وفاداری؟ رأی مردم یا حمایت از روحانی.
اصلاح‌طلبان به‌اتفاق راه سومی را برگزیده بودند: آنان کج‌دار‌ و‌ مریز، زمان می‌خریدند تا در فرصت مناسب استراتژی تازه‌ای طراحی کنند. اما رئیس‌ دولت اصلاحات با حمایت بی‌چون‌وچرا از روحانی و دسیسه‌خواندنِ انتقادات اخیر به بودجه ٩٨ و شرایط نامساعد اقتصادی با رویکرد پشیمانی از رأی به روحانی، آب پاکی را روی دست همه ریخت و سرنوشت اصلاحات را خواسته یا ناخواسته  با دولت روحانی گره زد. اغراق نیست اگر بگوییم این تصمیم، تصمیمی تاریخی است که بالاخره توانست تناقضات اصلاح‌طلبان را حل کند تا عیان شود اصلاحات از نظام فاصله نخواهد گرفت. با این رویکرد، اصلاح‌طلبان هویت یکدست پیدا کرده‌اند؛ هویتی که یا به آنان تحمیل شده یا خود خالقِ آن بوده‌اند و هرچه هست، از این پس باید در مدار این هویت تازه حرکت کنند و تعریف‌شان از مردم، مردمی است که به جبهه اصلاحات پایبند است، نه چیزی بیشتر و نه کمتر.
بی‌شک حمایت از دولت روحانی نقطه‌عطفی در تاریخ سیاسی اصلاح‌طلبان است. اگر آنان توانستند در دولت هاشمی با پا پس‌ بزنند و با دست پیش بکشند، این‌بار صراحت رئیس دولت اصلاحات کار را تمام کرد و به این دوگانه پایان داد. دوگانه‌ای که موجب شکاف بود و هر شکاف سیاسی مستعد پُرشدن  با افراد و جریان‌های ناخالص یا دوزیست است. اینک دولت روحانی دست بالا را دارد. باز جبهه‌ای واحد از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را پشت سر خود دارد که با آن می‌تواند دست به اقدامات مهم‌تری بزند. گیرم چند صباحی دیگر اعتدالیون از اصلاح‌طلبان منفک شوند، با‌وجوداین،‌ تغییر چندانی در وضعیت این دو جریان رخ نخواهد داد. اعتدالیون نه توان و جایگاه رقابت با اصلاح‌طلبان را دارند و نه پایگاهی که بتواند آرای شناور جامعه را جمع کند. حتی اصلاح‌طلبان نیز بعد از این باید با احتیاط بیشتری از آرای شناور سخن بگویند. آنان نیز یکی از جریان‌های سیاسی درون نظام هستند که ظهور و افول‌شان در تجمیع آرای خودی است. با روی‌کارآمدنِ دولت روحانی، در سیاست داخلی ایران اتفاق تازه‌ای رقم خورده است و آن چیزی نیست جز یکدست‌شدن سیاست داخلی ایران.
اصلاح‌طلبان روحانی روحاني سياست اصلاحات حمایت اعتدالیون دارند سیاسی داخلی حمايت سیاست تازه‌ای تناقضي رویکرد نخواهد شناور جریان‌های سياسي خواهند فاصله دشوار نمي‌كردند پيروزي شرايط خارجي انتقادات می‌دهند اعتداليون رويكرد