برگزیده ها

مازندمجلس: عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) می‌گوید که برخی مسئولان، ولایت فقیه را دیکتاتوری می‌دانند.

مازندمجلس: گزیده اظهارات آیت‌الله مصباح یزدی در دیدار با جمعی از فرماندهان مراکز بصیرت‌افزایی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه را می‌خوانید:
* شکر نعمت انقلاب نگهداری، گسترش و انتقال آن به نسل آینده است؛ اما این نعمت، بسیار گسترده و دارای ابعاد مختلفی است که یک گروه و یک صنف نمی‌تواند همه این وظایف را بر عهده بگیرد و هر کس در هرصنفی که هست، باید وظیفه خود را برای شکرگزاری از این نعمت عظیم انجام دهد.
* سپاه، نهاد مقدسی است که از بطن انقلاب روئیده و امام راحل (ره) نیز عنایت فراوانی نسبت به این نهاد داشتند. سپاه، ابعاد مختلفی دارد که جنبه نظامی، تنها یکی از آنها است و البته بیشتر به همین عنوان شناخته می‌شود؛ اما هم‌چنان‌که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند، پاسداری از انقلاب فقط به کار نظامی نیست؛ هر کجا خلائی در حفاظت از انقلاب احساس شود، سپاهیان اولین کسانی هستند که برای پاسداری از انقلاب، اقدام می‌کنند؛ رسیدگی به مشکلات ناشی از زلزله کرمانشاه یکی از این نمونه‌ها است؛ فرمانده سپاه با همه مسئولیت‌ها، خودش به مناطق زلزله‌زده رفته، و به کارها سرکشی می‌کند. لذا موقعیت سپاه، نسبت به سایر نهادها بسیار متفاوت است.
* باید توجه داشت که مهم‌ترین خدمات در نظام اسلامی کارهایی است که با جوهره انقلاب ارتباط دارد و آن اسلام است؛ زیرا ویژگی انقلاب ما در بین همه انقلاب‌ها، اسلامی بودن آن است. البته باید بدانیم اسلام فقط یک اسم و عنوان نیست، بلکه نشانگر ماهیت این انقلاب است؛ ماهیتی که باید آن را شناخت و باور کرد و به دستوراتش عمل کرد. پاکستان و موریتانی هم حکومت خود را جمهوری اسلامی عنوان می‌کنند؛ ولی اگر افزودن پسوند «اسلامی» به تنهایی کشوری را اسلامی می‌کرد، نیازی به این همه فداکاری نبود!
* زمانی کشور ما اسلامی است، که روح اسلام در دل‌ها وجود داشته باشد. قدم اول در این مسیر، شناختن اسلام است؛ چون اگر اسلام به درستی شناخته نشود، بقیه امور نیز بر اساس شناخت نادرست پیش می‌رود. صدام هم مدعی اسلام بود! اما اسلام واقعی با آنچه صدام می‌شناخت، فاصله زیادی دارد.
* ابتدای تشکیل سپاه، آموزش عقیدتی، سیاسی نیز جزو برنامه‌های آن وجود داشت. این بدان معنا است که کمبود مهمی که در آن زمان وجود داشت و بنیانگذاران سپاه هم به خوبی آن را درک کرده بودند، همان شناخت صحیح اسلام از طریق آموزش صحیح آن است. چون بدون آموزش صحیح ممکن است، از اسلام سوء استفاده شود؛ همانگونه که امروز در عربستان به اسم اسلام، این همه جنایت، توجیه می‌شود. اگر شناخت صحیحی از اسلام نباشد، حتی در داخل کشور ما نیز افرادی تحت تأثیر تفکرات سلفی‌گری قرار می‌گیرند.
* هیچ کاری جای آموزش صحیح معارف اسلامی را نمی‌گیرد؛ علت جنگ خوارج با حضرت امیر(ع) این بود که چرا آن حضرت حکمیت را پذیرفته بود؛ در حالی‌که حکم فقط مخصوص خدا است و تن دادن حکمیت غیر خدا خلاف اسلام است! سرانجام نیز یکی از همان خوارج حضرت علی علیه‌السلام را به شهادت رساند. این خوارج مخالف خدا و قرآن نبودند، اما چون فهم صحیحی از اسلام نداشتند، چنین کردند. از همین‌رو می‌توان گفت بدون شک مهم‌ترین رکن سپاه پاسداران، که خود یکی از ارکان بزرگ انقلاب اسلامی است، نهاد آموزش است.
* ارایه آمار کار دشواری نیست؛ اما باید واقعیت‌ها دیده شود. ما باید بر اساس واقعیات نقاط ضعف و قوت را بشناسیم، تا بتوانیم نقص‌ها را برطرف کنیم و بر نقاط قوت تأکید کنیم.
* خوشبختانه امروز بعد از 40 سال، آمادگی بیشتری وجود دارد که کسانی در این زمینه به مدد سپاه بیایند؛ تحولاتی که در حوزه علمیه در طول این 40 سال صورت گرفته، حوزه را نسبت به قبل از انقلاب کاملا متفاوت کرده است، و می‌توان ادعا کرد امروز حوزه علمیه ما توانایی رقابت با دانشگاه‌های مهم دنیا را دارد. اما باید ارتباطاتی با نهادهای دیگر وجود داشته باشد، تا بتوان از نیروهای مناسب حوزه در این مسیر استفاده کرد.
* منطق کار فرهنگی با کار نظامی متفاوت است. برخی گمان می‌کنند که می‌توان کار فرهنگی را با دستور و فرمان به پیش برد؛ در حالی که چنین نیست. چون هر کاری باید به روش خودش انجام شود. اگر ما خواستیم فعالیت فرهنگی داشته باشیم، باید لوازم آن از انجام تغییرات لازم در کتاب‌ها، تا تغییر در شیوه تدریس و تبیین مطالب را هم بپذیریم. طبعاً در این مسیر کسانی مانند مسئولین عقیدتی سپاه که تجربه بیشتری در این زمینه دارند، بهتر از فرماندهان نظامی حق اظهار نظر دارند؛ چون اشتباهات را بهتر لمس کرده‌اند.
* در سال‌های اخیر با گسترش فضای مجازی، زمینه ورود شبهات به ذهن نوجوانان، جوانان و سایر مردم به شدت گسترده شد. از ابتدای خلقت حضرت آدم تاکنون، چنین فساد فکری وجود نداشته است؛ تا جایی که حتی اطفال خردسال هم در معرض این شبهات قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر، سخنان برخی مسئولان نیز حاکی از آن است که آنها هم آن‌چنان که باید، مبانی این انقلاب را باور ندارند.
* یکی ازمسئولان رده بالای نظام، دموکراسی را اوج تفکر بشری می‌دانست؛ به این معنا که هر نظریه سیاسی غیر از آن، کمتر و کهنه‌تر از این نظریه پیشرفته است! این شخص در گفته‌های خود اظهار می‌کرد که ولایت فقیه، از آن جهت که در قانون اساسی کشور آمده، مورد قبول است! این، یعنی چه؟ یعنی می‌توان با یک رفراندوم، همه قانون، از جمله این اصل را تغییر داد!
* برخی ولایت فقیه را دیکتاتوری می‌دانند. برخی مسئولان کشور، هرچند صریحاً این مطلب را به زبان نمی‌آورند، اما در عمق دلشان همین باور هست و با کنایه منظورشان را می‌رسانند! طبیعتاً چنین کسانی باور ندارند که امر ولی فقیه لازم‌الاجرا است. آنها خود را فهیم‌تر و باسوادتر از رهبری می‌دانند؛ طبیعی است که نوجوانان ما نیز که دائماً چنین افکاری به مغزشان سرازیر می‌شود، تحت تأثیر قرار می‌گیرند. اگر ما در برابر این وضعیت کاری نکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که افرادی مثل شهید فهمیده و شهید حججی در نسل بعد تربیت شوند و با وجود این همه شک و شبهه چنین امری شدنی نیست.
اسلام انقلاب اسلامی آموزش نظامی کسانی می‌توان شناخت فرهنگی ولایت امروز زمینه متفاوت عنوان خوارج مسئولان افرادی صحیحی تأثیر مصباح می‌گیرند حکمیت علمیه ندارند نظریه قانون نوجوانان شبهات باشیم تغییر اظهار بیشتری عقیدتی البته شناخته پاسداری فرماندهان مختلفی بسیار گسترده ابعاد نیست؛ می‌دانند ابتدای گسترش سیاسی می‌کرد آیت‌الله می‌کنند؛ مهم‌ترین دیکتاتوری استفاده