برگزیده ها

مازندمجلس: عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی معتقد است: اگر مساله گفت‎وگوی سیاسی مورد توجه قرار نگیرد؛ ما باید آماده اتفاقاتی از جنس اعتراضاتی که دی ماه امسال در کشور رخ داد، باشیم. نباید فکر کنیم این روندی که امروز روی آرامش گرفته، دائمی خواهد بود.

مازندمجلس: شورای گفت‌وگوی سیاسی، موضوعی است که طی روزهای گذشته و از زبان مدیرکل سیاسی وزارت کشور مطرح شده است. این موضوع که از خلال جلسه دو روزه دبیران کل احزاب ایران در محل وزارت کشور بیرون آمد، از نظر چهره‌های حزبی آنقدر مفید است که بتواند بزرگترین خلا جامعه را پر کند. اخیرا نیز اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور درباره ضرورت گفت‌وگوی ملی سخن گفته است.
محمدجواد حق‌شناس که عضو فعلی شورای شهر تهران است و سابقه فعالیت حزبی را هم در کارنامه خود دارد، می‌گوید: جامعه‌ای که در آن نقد و گفت‎وگو فرصتی برای طرح نداشته باشد و در آن مجال روبه رو شدن اندیشه‎ها فراهم نشود، طبیعتا دچار یک مشکل جدی است. او معتقد است: اگر نخواهیم برای ایجاد فضای گفتمانی جامعه فرصتی را فراهم کنیم، ممکن است که این زخم از نقطه دیگر و در زمان دیگری که غیرقابل پیش بینی است سر بر بیاورد و آن موقع شاید دیگر به این راحتی نتوانیم جمعش کنیم.
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی، در صحبت‎های خود گریزی هم به رسانه ملی زد. او می‌گوید: حداقل انتظار از مسئولان صدا و سیما این است که از اتفاقاتی که رخ داد درس بگیرند و نسبت به ریزش جدی مخاطبانش در عرصه مسائل جدی سیاسی نگران باشند.
مشروح گفت‌وگو با محمدجواد حق‌شناس را در ادامه بخوانید:
در روزهای اخیر بحث تشکیل «شورای گفت‌وگوی سیاسی» مطرح شده که بانی آن وزارت کشور است. چه شد که وزارت کشور چنین تصمیمی را گرفت و آیا مورد استقبال احزاب نیز واقع خواهد شد؟
گفت‌وگو و ایجاد یک فضا برای گفتن و شنیدن، نقد کردن و نقد شنیدن، یکی از نیازهای ضروری کشور ما است. مدت‎هاست که در کشور ما فضاسازی لازم برای این موضوع صورت نمی گیرد. ما آنقدر با چنین فضایی فاصله داریم که بعضا وقتی مساله‌ای طرح می‎شود باعث تعجب و شگفتی ما است و بعضا این سوال در ذهن ما ایجاد می‌شود که چرا باید از یک امر ضروری و بدیهی که نیاز امروز انسان و جامعه ایرانی است، اینقدر فاصله گرفته باشیم. جامعه‌ای که در آن نقد و گفت‎وگو فرصتی برای مطرح شدن نداشته باشد و در آن مجال روبه رو شدن اندیشه‎ها فراهم نشود، طبیعتا دچار یک مشکل جدی است. حتی می‎توان آن را به عنوان یک انسداد گفتمانی و یا یک تعدی جدید در جامعه نامگذاری کنیم. طبیعتا هرگاه جامعه‌ای با یک انسداد روبه رو شود و حوزه‌های قدرت اجازه بیان دیدگاه‌های مختلف را که حتی می‎تواند در تضاد با دیدگاه حاکم باشد، ندهد و این تبدیل به فضایی شود که سخنان خوشایند را برای صاحبان قدرت بپذیریم و بپسندیم، عملا یک بیماری جدی را به جامعه تزریق کردیم که به شدت هم خطرناک است.
در این صورت جامعه‌ای که می‏ تواند از طریق بیان مشکلات هشدارهای لازم را در مورد بروز آسیب‎ها مطرح کند و زنگ‎های خطر را به صدا در بیاورد از این وظیفه اصلی فاصله می‎گیرد. این مشکلات و ناهنجاری‎ها چنان عرصه را تنگ می کند و فضای خاموش و سربسته‎ای را ایجاد می‌کند که ممکن است به ناگه سربربیاورد و تبدیل به آتشفشان شود. آن موقع کل جامعه و تر و خشک و تمام سرمایه‌های جامعه را طعمه خود قرار خواهد داد.
آن وقت چه خطراتی برای جامعه متصور خواهد بود؟ آیا می‌توان گفت که مواردی از نوع اعتراضات اخیر باز هم بوجود می‌آیند؟
قطعا اگر مساله گفت‎وگو مورد توجه قرار نگیرد، ما باید آماده برخوردهایی از جنس اعتراضاتی که دی ماه امسال در کشور رخ داد باشیم. احساس نکنیم این روندی که امروز روی آرامش گرفته، دائمی خواهد بود. اگر نخواهیم برای ایجاد فضای گفتمانی جامعه فرصتی را فراهم کنیم، ممکن است که این زخم از نقطه دیگر و در زمان دیگری که غیرقابل پیش بینی است؛ سر بر بیاورد و آن موقع است که شاید دیگر به این راحتی نتوانیم جمعش کنیم.
این تصمیم وزارت کشور چگونه می‎تواند نقش‌آفرین باشد؟
به نظرم اقدام وزارت کشور می‌تواند در بین احزاب سیاسی که دیدگاه‎های متفاوتی دارند فضایی را برای گفت‎وگو و مفاهمه فراهم کند. البته نقطه شروع این تصمیم زمانی بود که در دی ماه اعتراضاتی را در برخی نقاط کشور شاهد بودیم. دو نشست هم در این زمینه برگزار شد. فکر می کنم اگر فضایی که وزارت کشور تصمیم به ایجاد آن دارد شکل نگیرد و از طرفی امکان نشر و گسترش و بیان انتقادات مردمی وجود نداشته باشد، خیلی نمی‎تواند برای رسیدن به هدف مورد نظر کمک کند.
این گفت‌وگوها قرار است تنها بین احزاب سیاسی شکل بگیرد؟
گفتگوی میان نخبگان سیاسی بحث لازمی است؛ بخصوص در فضاهایی که مسئولان امکان شنیدن آن را دارند. اما این مورد قطعا کفایت نمی کند. ما باید فضا را به سمتی ببریم که دانشگاه‎ها و رسانه‌ها و از همه مهمتر صدا و سیمای کشور در این مورد نقش خود را ایفا کنند. البته به نظر می‎رسد  با انحصاری که بر صدا و سیما حاکم است این خواسته قابل تحقق نیست. حداقل انتظار از مسئولان صدا و سیما این است که از اتفاقاتی که رخ داد درس بگیرند و نسبت به ریزش جدی مخاطبانش در عرصه مسائل جدی سیاسی نگران باشند. 
ما نباید تنها به اتفاقات مثبتی که در حوزه سرگرمی در حال رخ دادن است بسنده کنیم. پخش برنامه هایی مانند دورهمی خندوانه و یا نود که به هرحال مخاطب خاص خود را دارد کفایت نمی کند. ما نباید خوشحال باشیم که در چنین سطحی برخی از تغییرات را تجربه می کنیم؛ هرچند هم که این تغییرات مغتنم باشد. 
این روزها در تلویزیون در برخی مواقع شاهد عقب نشینی‎های آشکاری بودیم. مثل پخش موسیقی خواننده شادوران حبیب که شاید اگر این اتفاق چند سال قبل و در دوران حیات او می‏ افتاد خیلی بهتر بود. یا حتی نمایش تصویر آقای ملک مطیعی به عنوان هنرپیشه پیشکسوت که متاسفانه در میانه برنامه، با آن برخورد شد. این یعنی به نظر می‎رسد که ما هنوز هم نوعی سردرگمی را در صدا و سیما داریم و این سازمان نمی‎تواند بعد از گذشت نزدیک به 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی تکلیف خود را با مخاطب و افکار عمومی روشن سازد. 
این گفت‎وگوهای سیاسی در وزارت کشور هرچند نقطه آغازی است ولی می‌تواند به سطح حوزه‎های عمومی‎‏تر راه بیاید و حتی در سطح استان‎ها هم منتشر شده و گرایش عمومی‌تری پیدا کند. اگر این روند تبدیل به گفتمان عمومی شود و جامعه احساس کند سخنانش توسط نمایندگان و نخبگان شنیده می‎شود، طبیعتا بهتر می‌تواند مدیریت شود و فضای جامعه را به سمتی ببرد که ما دیگر این اعتراضات را در کف خیابان و جاهایی که امکان کنترل و جمع کردن آن به راحتی میسور نباشد، شاهد نباشیم.
چرا خانه احزاب پیش از اینکه وزارت کشور وارد عمل شود، به فکر چنین موضوعی نیفتاد؟
البته خانه احزاب بخشی از این موارد را شروع کرده بود. اما به هرحال من فکر می‌کنم که خانه احزاب می‌تواند کمک کرده و در گسترش و هدایت موضوع گفت‎وگوی سیاسی با مسئولان وزارت کشور همکاری کند. اما نباید این را فراموش کنیم که اگر در سطح جامعه بخواهیم تحقق چنین هدفی را ببینیم بسته به عملکرد رسانه‎ها و مشخصا رادیو و تلویزیون است تا بارها و بارها به اهمیت چنین موضوعی در برنامه‌های خود بپردازند.
جامعه سیاسی وزارت احزاب ایجاد فراهم گفت‎وگو جامعه‌ای فرصتی شورای فضایی طبیعتا می‌تواند مسئولان تبدیل نباید امکان حق‌شناس فاصله راحتی بیاورد گفتمانی تصمیم مخاطبانش شنیدن موضوعی نگران گفت‌وگوی اعتراضات موضوع باشیم نداشته البته احساس مشکلات دارند اعتراضاتی نگیرد برنامه هرچند تغییرات بارها تلویزیون عمومی مخاطب هرحال گسترش نمی‎تواند نخبگان کفایت بودیم مسائل نخواهیم دیگری غیرقابل نتوانیم اندیشه‎ها می‌گوید درباره روزهای آنقدر محمدجواد حداقل انتظار امروز گرفته عنوان انسداد می‎شود داریم اتفاقاتی بگیرند باشند ضروری می‎تواند