برگزیده ها
روسری و توسری

اختصاصی مازندمجلس: رویکردهای مراقبت اجتماعی اجباری و سامان دادن جامعه با نظارت های دستوری به شکست ختم خواهد شد. آنچه که در انتگرال حجاب مغفول و نامعلوم مانده است مسئله خودآگاهی و شعور زن است.

مازندمجلس: هفدهم دی ماه سالروز آغاز رسمی کشف حجاب در دولت پهلوی اول است. البته برخی به اشتباه این روز را روز تصویب این قانون می دانند. اما بخش نامه کشف حجاب به تاریخ 27 آذر ماه سال 1314خورشیدی از طرف رئیس الوزرا به دربار فرستاده شد تا به توشیح رضا شاه برسد. و در اول دی ماه همان سال دستورالعمل اجرای غیر رسمی آن برای تمام ولایات ایران ارسال شد. آنچه که در 17دی ماه 1314خورشیدی رخ داد اجرای رسمی قانون کشف حجاب بود. در این روز شاه به همراه ملکه و دختر بزرگش به همراه سایر زنانِ سران کشوری و لشکری که بدون حجاب بودند برای اعطای گواهینامه فارغ التحصیلی دختران به دانش سرای عالی رفت و خطاب به آنها گفت که می بایست این روز را روز سعادت و موفقیت خود بدانند و از این فرصتی که به دست آمده برای خدمت به کشور و مملکت استفاده کنند.

 در این سخنان پادشاه پهلوی نکته ای اساسی نهفته است. و آن این است که وی رهایی زنان از معجر و چادر را برای خدمت به مملکت می خواست نه خدمت به زنان. حقوق زنان در آن زمان مسئله اولیه و اساسی نبود. ظلم هایی که در طول هزاران سال به واسطه جنسیتشان بر زنان رفته بود، مسئله نبود. مسئله تولید سوخت بیشتر برای دیگ بخار توسعه ایران بود تا چرخ های مدرنیته رضا شاهی با قدرت و نیروی بیشتری بچرخد. در روند شتابنده مدرنیزاسیون ایران در دوران رضا شاه کشف حجاب جایگاه خاص و پر سر و صدایی یافت. و با آن که اجرای آن در سال 1323خورشیدی متوقف شد اما سیاست کشف حجاب را یکی از دلایل سقوط پهلوی دوم ذکر کرده اند.

 در باب این رخداد فراوان سخن گفته شده است. موافق و مخالف. پس هدف این نوشتار بیان مواضع سیاه و سفید درباره مسئله کشف حجاب به طور خاص و مسئله حجاب به طور عام نیست. این وظیفه را سالیان دراز سایر نویسندگان و پژوهش گران پرداخته اند و در آینده هم می پردازند. رسالت این نوشتار آن است که نگاهی کوتاه به مقوله اجبار در مسئله حجاب داشته باشد. به عبارت دیگر مسئله این نوشتار این نیست که حجاب خوب است یا بد و یا رضا شاه خائن بود و جمهوری اسلامی خادم. مسئله این است که چرا باید زنان این سرزمین به نام روسری توسری بخورند. حال می خواهد این تو سری را آجان نظمیه رضا شاهی بزند که روسری بر دارد از سر زنان و یا توسری را کمیته و گشت ارشاد جمهوری اسلامی بزند که می خواهد معجر و روسری بر سر زنان کند. و در این میان آن چیزی که حلقه مفقوده است مسئله آگاهی و حق انتخاب است برای زنان. که اصولاً چرا باید روسری و حجاب نداشته باشند و یا چرا باید داشته باشند؟

 رضا شاه تبلیغ ها کرد و جشن ها گرفت تا با توسری روسری از سر زنان بردارد. اما نتیجه اش آن شد که 37 سال بعد از تبعیدش زنان ایران با حجاب و روسری در صفوف انقلابیون حاضر شدند و حتی زنان کمونیست هم با روسری در تظاهرات انقلاب اسلامی شرکت می کردند. و شگفتا که با گذشت چهل سال ازانقلاب اسلامی و با وجود انواع روش های تبلیغی و تشویقی و تنبیهی نه تنها حجاب در جامعه اسلامی به شکل انقلابی اش نهادینه نشده که امروز مسئله بی حجابی به مسئله اصلی سیاست گذاران فرهنگی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

 سیاست در ایران از سپیده دمان تاریخ جنبه دستوری دارد. نگاه از بالا مهمترین ویژگی رهبران سیاسی این مرز و بوم بوده و حاکمان مردمان را فاقد هرگونه درک و اراده و شعور می دانستند و می دانند. و دیگر آن که از همان روزهای آغازین ورود زبانه های مدرنیته به ایران سیاست مداران و سیاست سازان و روشنفکران و اندیشمندان گمان می کردند با ورود مظاهر تمدنی سایر فرهنگ ها به این سرزمین  می توانند ویرانی ها را بسازند و جامعه را نو کنند. پدران ما بر این باور بودند که اگر در اروپا تلگراف بود ما هم سیم تلگراف بکشیم و پیشرفت کنیم و گمان می کردند بدون مبارزه و تحول در فکر و ذهن و اندیشه و انواع ساختارهای اجتماعی هم می توانیم قانون فرنگی را رو نویسی کنیم و اگر کتاب قانون در کنار قرآن و دیوان حافظ روی طاقچه خانه هایمان داشته باشیم قانون مدار می شویم. و به قول امروزی ها همه چیز حل می شود. و در نقطه مقابل هم بودند و امروز هستند کسانی که گمان می کنند با بگیر و ببند و فشار و تهدید می توانند انسان ها را به زور و بدون رضایت راهی بهشت کنند و از تراکم گناهکاران جهنم بکاهند.

 پس بنابر این پیش فرض برای رفتن به سمت مدرنیته و یا در نقطه مقابل برای ایجاد مدینه فاضله سیاست های دستوری و مهندسی اجتماع رضاشاهی و یا انقلابی جایگاه ویژه ای دارند. و سیاست بدن نقشی اساسی در هردوی این رویکردها بازی می کند. اینکه چرا رضا شاه در بی حجاب کردن جامعه و جمهوری اسلامی در باحجاب کردن جامعه موفق نبودند را می بایست در دستوری بودن نحوه برخورد با این مسئله جستجو کرد. رضا شاه می بایست برای تسریع در روند مدرنیزاسیون دستوری اش نیمی از جمعیت جامعه را وارد چرخه کار و تولید نماید. پس نیاز داشت که این جمعیت عظیم را از پستوی خانه ها بیرون بکشد و از پتانسیل فکری و جسمی ایشان در راه نوسازی جامعه بهره ببرد. مراجعه به سخنرانی های رضا شاه که پیشتر به گوشه ای از آن اشاره کردیم و همچنین مطالعه سخنان و نوشته های سایر دولتمردان و روشنفکران آن عصر که موافق کشف بودند نشان می دهد که زنان ابزرای برای پیشرفت بودند و کشف حجاب بهانه رهایی زنان از ظلم و ستم تاریخی و جنسی که بر ایشان می رفت نبود. قرار نبود زنان جنس دوم نباشند. و مسئله حقوق زنان و رهایی ایشان از زیر یوغ بندگی و بردگی مردان در درجه چندم اهمیت بود. پس برای کارگزاران دولت رضا شاه و شخص وی حق انتخابی برای زنان وجود نداشت. و چون دولت و مردان به این نتیجه رسیده بودند که زنان می بایست حجاب بردارند تا جامعه پیشرفت کند پس زنان می بایست حجاب بر می داشتند. و احدی از ایشان نمی بایستی سوال می پرسید که چرا.

 دقیقاٌ جمهوری اسلامی در نقطه مقابل آن سیاست ها ایستاده است. هرچند زنان در طول این چند سال بسیاری از جایگاه های سیاسی و اجتماعی و علمی و فرهنگی را به خود اختصاص داده اند اما کم نیستند کسانی که زن را همچنان عامل گناه و فساد و کج روی در جامعه می دانند و ترجیح می دهند تا آن ها را در پستوی خانه ها پنهان سازند و به کار شستن و پختن و زناشویی بگمارند. و اگر بسیاری ازسیاست سازان نظام اسلامی حضور زنان را در عرصه های اجتماعی تحمل می کنند از سر اجبار است و چاره ای برایشان نیست. و در جاهایی هم پایین بودن نرخ دستمزد و انواع بهره کشی های جنسیتی می تواند تأثیرگذار باشد. امروز هم در عصر تهاجم فرهنگی کسی نیست به دختران این سرزمین بگوید که چرا باید حجاب داشته باشند و اصولاً چرا اسلام حجاب را برای زن مصونیت دانسته است.

 بنابر تجربه تاریخی تا روزی که دولت ها و حکومت ها بخواهند با مهندسی اجتماعی و طراحی سیاست بدن و زیست-قدرت ها به سراغ مسائل اجتماعی بروند نتیجه مطلوبی نصیبشان نمی شود. رویکردهای مراقبت اجتماعی اجباری و سامان دادن جامعه با نظارت های دستوری به شکست ختم خواهد شد. آنچه که در انتگرال حجاب مغفول و نامعلوم مانده است مسئله خودآگاهی و شعور زن است.

 

مسعود طبری

روسری و توسری کشف حجاب رضاشاه گشت ارشاد حجاب بی حجابی بدحجابی