برگزیده ها
خشونت از مردان ، تنبیه برای زنان

اختصاصی مازندمجلس: خشونت، بر علیه زنان است و ادبیات هم در خدمت متهم کردن آنها. چون زبان ساختاری مردانه دارد.

اختصاصی مازندمجلس: جکسون کاتز می گوید خشونت علیه زنان مسئله ای مردانه است. ما هم با این رأی او موافق هستیم. خیلی ها تصاویر دردناک کتک زدن دختر نوجوان تهرانی را در شبکه های اجتماعی و تلویزیونی دیده اند. به راستی اتفاق دردناک بود و می بایست تمام جوانبش را بررسی کنیم. که چه دارد بر سر دختران و پسران و زنان و مردان ما می رود؟ آیا چه می شود جامعه ما را در این روزها؟ زمانه پر غلطی شده. ما غلط بودیم. یا غلط برایمان نوشتند؟ 

اما مسئله نوشتار ما این نیست که چرا چنین شد یا می شود. مسئله این است که در حوزه های زبانی وقتی که می خواهیم از این نوع حوادث سخن بگوئیم و یا اخبار آن را منعکس کنیم زبان به شدت مردانه می شود و ستم هایی که بر زنان می رود را زنانه تفسیر می کنیم و تا جایی که امکان دارد نقش مردان را از دامان این جنایت ها حذف. و قربانی را در جایگاه متهم
می نشانیم و قربانی را نکوهش می کنیم که چرا قربانی شد.

حتی به اعتقاد نگارنده عبارت "خشونت علیه زنان" هم یک گزاره و عبارت زنانه است برای متهم کردن آنها در آینده که نقشی مردانه در آن دیده نمی شود. اولین چیزی که در این گزاره حذف شده است نقش و جایگاه مردانه خشونت است. به عبارتی وقتی این گزاره را می شنویم ذهن ما به سمت "زنانگی" می رود. بسیاری از گزاره ها این گونه هستند. سکس، جنسیت، زناشویی و بسیاری عبارات اینچنینی. وقتی این عبارات و ترکیبات آنها به گوش مخاطب می رسد اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود "زن" و جنسیت مادینه است. و چیزی که حذف می شود نقش مردانه و جنسیت "مرد" است. البته میان نرینگی و مردانگی فاصله زیاد است. و منظور ما در اینجا از عبارت مرد اشاره به نوع خاصی از جنسیت در عالم وجود است. پس فراوانند عباراتی که در ساختارهای مردانه زبان فاعل را حذف می کنند و مفعول را در جای آن می نشانند. ما در این نوع بازی های زبانی محکوم را از جایگاهش خارج می کنیم و قربانی را در جایش می نشانیم. تا بگوید به سبب زنانگی اش چرا در میان ساختارهای مردانه ی فریب قربانی شده است.      

بیائید از نگاه زبان شناسانه به اتفاق مردانه دیروز نگاه کنیم که چگونه در بازی های زبانی زنانه شد. خبر رخ داد دیروز می توانست این باشد: "پسری با دعوت دختری تهرانی به سیرجان او را کتک زد". پسر در اینجا فاعل است و دختری که کتک خورد مفعول. و عمل "زدن" توسط پسر یا همان مرد اتفاق افتاده است. اما خبری که در رسانه ها و فضای مجازی منتشر شد این بود: "دختر جوانی پس از رفتن به سیرجان توسط دوست پسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت". زمانی که خبر دوم را می خوانیم نگاهمان از پسر یا همان مرد به سمت دختر که همان زن هست متوجه می شود و تغییر زاویه می دهد. در اینجا به تعبیر "کاتز" مرد به انتهای جمله و نقشه طرح روانی ماجرا نزدیک می شود. در عبارت دوم نقش اصلی با دختر است. در عبارتی که به عنوان خبر در فضای رسانه ای منتشر شد دو چیز به دختر نسبت داده شده است. اول آن که دختر جوان از تهران به سیرجان و خانه باغ او رفت تا دوست پسرش را ملاقات کند. دوم این که دختر مورد ضرب قرار گرفته یعنی این که کتک خورده و "شتم" شده است. یعنی دختر با الفاظ رکیک مورد خطاب قرار گرفته است. پس بنابراین ما با دختری مواجه هستیم که با پای خودش به قربانگاه رفته و هیچ اجباری برای رفتن نداشته است. و این که این دختر با الفاظ رکیک مورد خطاب قرار گرفته است؛ صحبتی از دریدگی زبانی مرد به میان نمی آید. و آن چیزی که در این جا مورد نظر نیست نقش مرد است در جنایتی که زنانه رخ داده.

اما تغییرات زبانی این حادثه به اینجا هم ختم نمی شود. پس از چند ساعت منابع رسمی و سایت هایی مانند "سیرجان خبر" اطلاعات تکمیلی را به این صورت منعکس کردند: «صحبت های سرهنگ ایران نژاد فرمانده انتظامی شهرستان سیرجان در مورد فیلم منتشر شده از دختری که مورد ضرب و شتم قرا گرفته بود...» و فرماندهی انتظامی سیرجان هم در ویدئویی سخنان خود را این گونه آغاز می کند: «در پی انتشار کلیپی مبنی بر ضرب و جرح یک دختر در سیرجان ...». ایشان در ادامه اشاره ای گذرا به متهم مرد این ماجرا دارند و از کنار آن می گذرند. نکته اینجاست حتی وقتی که صحبت از محاکمه متهمین و جانیان این حادثه می شود اشاره ای به نقش مردان در این حادثه به میان نم آید. و بیشتر از واژه متهمان استفاده می شود. اما به جای استفاده از کلمه "قربانی" به طور مستمر از عنوان دختر استفاده می شود تا نقش زنانه این حادثه بیشتر از رنگینه های مردانه اش باشد.

هرچه زمان جلوتر می رود اخبار این حادثه زنانه تر می شود و از نقش مردانه حادثه کاسته می شود. دیگر صحبتی از متهم نیست. صحبت از جنسیت متهمان و جنایتکاران نیست. حتی در برنامه "حالا خورشید" مجری معروف از نقش اینستا در انتقال جنایتی که بر دختر رفته سخن می گوید. از پسری که جنایت کرده یا نقش مردان در فریب زنان و دختران با انواع زبان بازی ها سخنی نمی گوید. تنها صحبت از قربانی و نکوهش قربانی است. البته با ادبیاتی به ظاهر دلسوزانه و حمایتی. عبارات مشابهی را در این 24 ساعت فراوان در فضای رسانه ها دیده و خوانده ایم و یا شنیده ایم. مانند این که: « ... دختری از تهران به سیرجان رفته بود. این دختر جوان بوده. تنها رفته است. از اینستاگرام استفاده می کرده است. حتماً مانتویی بود و مانتویی بوده است. با دوست پسر خود در جایی خلوت و مکان تنها قرار می گذارد. در آنجا افراد دیگری هم حضور داشتند. در فضای مجازی فریب خورده است و غیره». و از این بدتر آن که گفته شده پدر و مادر دختر دختر او را مقصر حادثه دانسته اند و از مرد یا همان پسر شکایت نکرده اند. که همیشه در چنین ماجراهایی زن مقصر است. و کسی را با جنس مرد کاری نیست. اگر خبر مربوط به شکایت نکردن خانواده قربانی صحت داشته باشد دختر هم کتک اعتماد و علاقه اش را خورده و هم در آخر متهم شده. این یعنی سرزنش کردن قربانی. نه مجازات سنگین متهمان و جانیان. امیدواریم که دادگاه به لحاظ جنبه عمومی جرم مجازات سنگینی برای این مجرمان در نظر بگیرد.

خشونت، بر علیه زنان است و ادبیات هم در خدمت متهم کردن آنها. چون زبان ساختاری مردانه دارد. البته شاید خواننده بگوید که در ترکیبات زبانی فراوان وجود دارد عبارات و ترکیباتی که زنانه هستند. مانند خورشید خانم و غیره. اما صحبت این است آنجا که قرار است از طریق زبان منافع یکی از طرفین قطب های جنسیتی مورد توجه قرار بگیرد ساختارهای زبانی آشکارا و نهانی به شدت مردانه می شوند. زیرا به تعبیر "جکسون کاتز" «کل الگوی شناختی ما مبتنی بر سرزنش کردن قربانی است». حتی اگر ناخودآگاه و از روی دلسوزی باشد.

مسعود طبری 

بانوان جامعه خشونت خشونت علیه زنان خشونت مردان علیه زنان