اختصاصی مازندمجلس: فاصله میان تولید، تکثیر و توزیع خبر در فضای اجتماعی و رسانه ای معمولاً زیاد نیست. و با وجود شبکه های جدید اطلاع رسانی این فاصله به کمتر از ربع ساعت هم می رسد. همین مسئله سبب شده است که به تعبیرعباس عبدی (در صفحه اول مقدمه چاپ دوم کتاب "قدرت، قانون، فرهنگ") کار رسانه ای به حرفه ای جذاب و پر تحرک تبدیل شود. به خصوص که این سرعت انتقال مفاهیم، اندیشه ها و اخبار می تواند به لحاظ روانی برای اصحاب رسانه نوعی رضایتمندی خاطر هم به همراه داشته باشد.
وظیفه اصحاب رسانه انتقال صحیح اخبار و بیان نقدهای منصفانه از عملکرد حاکمان و مسئولین و ارائه راه حل های کارشناسانه برای رفع مشکلات و شناسایی دغدغه های اجتماعی می باشد. اینکه چگونه اخبار و اندیشه ها به روشی درست و صحیح و با صورتی زیبا و مطلوب به افکار عمومی برای قضاوت ارائه شود هنر آن رسانه است. رسانه ای موفق است که تأثیرگذار باشد و تأثیرگذاری تنها محدود و محصور به عده ای خاص از مخاطبان نیست. بلکه همان طور که عباس عبدی در مقدمه کتابش می گوید تأثیرگذاری بر مجموعه ای از مخاطبان مورد نظر است. «حتی کسانی که مورد پرسش یا انتقاد مقاله» گزارش و خبر قرار می گیرند.
یکی دیگر از وظایف اصحاب رسانه تبدیل علم از حالت انتزاعی به حالت ابژکتیو، عینی و مبتنی بر واقعیات بیرونی و زبان عامیانه می باشد. رسانه می بایست مفاهیم ثقیل و سنگین آکادمیک را به زبان جامعه ترجمه و با ارائه مصادیق عینی آنها را برای عامه مردم قابل درک نماید و اینگونه با تزریق مفاهیم نو به ساحت اجتماع بر تعداد مخاطبان خویش بیافزاید. و دقیقاً از همین جاست که کار رسانه ای جذاب و در عین حال تأثیرگذار و ماندگار می شود.
اما متأسفانه عده ای که به هر دلیل (درست یا اشتباه) وارد عرصه و کار رسانه ای شده اند، گمان می کنند کارشان فقط انتقاد و نق زدن و تخریب است و انتقاد هم یعنی کوفتن و کوبیدن سر هرکس و هرچیزی که مخالف میل و خواسته و اراده آنها باشد. برخی رسانه ها خبرنگاری و روزنامه نگاری را با خبر سازی و روزنامه سازی اشتباه گرفته اند. رسانه را با بهانه اشتباه گرفته اند و به جای آنکه اصحاب رسانه باشند اصحاب بهانه هستند؛ و گمان می کنند چون اندک استعدادی دارند و امکاناتی از جایی در اختیارشان قرار گرفته است اجازه دارند به هر شکلی که می خواهند قلم خود را بگردانند و اذهان جامعه و افکار عمومی را مشوش ساخته و بازیچه منافع مادیو خیالات واهی ذهن بیمارخویش گردانند و بعد به حافظه تاریخی مخاطبانشان بخندند. این روش اصحاب بهانه خیانتی آشکار به جامعه و رسالت رسانه محسوب می شود. و خیانت است به قلمی که خداوند به آن در قرآن سوگند خورده.
اصحاب بهانه با شیوه هایی طلبکارانه و کاسب کارانه و گاه در قامت منتقدانه و دلسوزانه شروع به بهانه سازی و بهانه تراشی می کنند. حتی برخی از این رسانه ها توسط دوستان فردی که مورد نقد قرار می گیرد اداره می شوند و یا با مشاوران و دوستان کسانی که مورد نقد واقع شده اند دراز و نشست دارند. اما به آنی که منافعشان به خطر باشد ژست های آنچنانی می گیرند و بهانه های ملانصرالدینی می سازند. آن گونه که براملای نانوشته هم غلط می گیرند.ارائه نقد سازنده آن هم در زمان مناسب وظیفه ی هر رسانه شرافتمندی است. اما از دیگر سو معرفی رسانه های معلوم القال و ارباب بهانه هم از ضروریات رسانه ای محسوب می شود. رسوا نمودن رسانه هایی که از رسانه فقط بر دار کردن پیراهن خلیفه و دریدن حجره را می دانند. می بایست اینها به جامعه معرفی شوند. اصحاب بهانه ای که هم سری در توبره دارند و هم سری در آخور. یاران توبره و آخور.
مسعود طبری