برگزیده ها
تاکید بر "جوانی" عایدی چندانی برای برند وزیر ارتباطات ندارد

مازندمجلس: تخصص ایشان هم در حوزه ارتباطات، آی تی و امثال اینهاست. این علوم به جرأت از به روزترین و مهم ترین علوم دنیا هستند.

مازندمجلس: محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی از آن دسته مدیران و سیاسیونی است که به تازگی وارد عرصه عیان سیاست کشور شده اما بیشتر روزنامه‌نگاران و تحلیلگران اذعان دارند که وی نه تنها نسبت با سایر سیاسیون جوان که حتی نسبت به بسیاری از اسلاف خودش با برنامه‌تر نشان می‌دهد و سمت و سوی حرکتش به گونه‌ای است که گویا اهداف بلند پروازانه‌تری را دنبال می‌کند. برای بررسی این برند سیاسی نوظهور ، عصر ایران با دکتر رسول بابایی کارشناس برند سیاسی به گفتگو نشسه است تا نقاط ضعف و قوت و چالش‌ها و تهدیدهای برند وزیر ارتباطات را بررسی کند.

بخش هایی از این گفت و گو در ادامه می آید:

* به طور معمول در بررسی برند سیاسیون نقاط عطفی وجود دارد که تحلیل برند با ارجاع به آنها انجام می‌شود. این نقطه عطف برای برند آقای محمد جواد آذری جهرمی چیست؟

- پیش از هر چیز باید بگویم آقای جهرمی یک سیاستمدار و مدیر به روز، متخصص و فعال هستند و جاه طلبی مثبت لازم برای طی مدارج را دارند که برای سیاست مفید است. یعنی ما به افرادی نیاز داریم که دوست داشته باشند کارهای بزرگ انجام دهند. به نظر می رسد ایشان مشاورانی هم در حوزه برندسازی دارد. به نظرم در مجموع کار ارزشمندی است که یک سیاستمدار درباره برند خودش کار کند و برنامه داشته باشد چرا که در نهایت این برندسازی به نفع مدیریت و سیاست در جامعه است و باید آن را به فال نیک گرفت.
امروز ما در عرصه سیاست دچار بحران برندها هستیم و برندهای موجود به دلایل مختلف آسیب دیده اند و این برند است که می‌تواند ایجاد اعتماد کند که در حوزه سیاسی هم صادق است. بنابراین تاکید می‌کنم که از این زاویه تلاش آقای آذری جهرمی قابل تقدیر است و البته چالش هایی هم برای برند ایشان مطرح است که حتما باید به آنها توجه شود.

اما درباره پرسش شما باید عرض کنم که آقای آذری جهرمی تازه به سیاست وارد شده اند یا دست کم در منظر افکار عمومی در این حوزه تازه وارد هستند. به نظرم نقطه عطف برند آقای آذری جهرمی در شرایط فعلی همین ورودشان به سیاست در قالب وزیر ارتباطات است که به عنوان یک وزیر جوان و به روز مورد توجه قرار گرفتند و به اصطلاح حیات برند سیاسی ایشان آغاز شده است.

* به نظر شما این برند سیاسی چه هدفی را دنبال می‌کند، یعنی آقای آذری جهرمی چه دورنمایی برای خودش تدارک دیده است؟

- برند ایشان از جهات مختلف قابل بحث است. همانطور که اشاره کردید یکی از مسائل اصلی که در برندسازی سیاسی مانند سایر حوزه ها مطرح است عبارت است از اینکه هدف از برند سازی چیست؟ اگر از این زاویه به دنبال بررسی برند آقای جهرمی باشیم این پرسش هم پیش می‌آید که آیا آقای آذری جهرمی در حال برند برندسازی است و مجموعه فعالیت های ایشان به ویژه در شبکه های اجتماعی با این هدف است و چه هدفی را پیگیری می‌کنند؟ پاسخ من به این پرسش ها مثبت است. به هرحال مجموعه فعالیت های ایشان از نظم و الگوی قابل تحلیلی برخوردار است.

یکی از اهدف قابل تصور برای برندسازی ایشان  این می تواند باشد که به عنوان یک وزیر خوب و جوان در دولت فعلی شناخته شود. آن طور هم که منتقدان یا برخی تحلیلگران می‌گویند آقای آذری جهرمی به انتخابات 1400 چشم دوخته است. البته ایشان در این باره چیزی نگفته اند اما بیاید تصور کنیم که ایشان فارغ از انتخابات 1400 به عنوان یک شخصیت سیاسی و مدیر عالی رتبه دنبال رشد هستند و می‌خواهند دست کم در سطح یک وزیر بمانند یا دست بالا به مناصب بالاتری فکر ‌کنند و هدفشان از برندسازی همین‌هاست. با این فرض این پرسش پیش می‌آید که برندسازی آقای جهرمی چه ارکانی می‌تواند داشته باشد؟

پرسش بعدی مربوط به همین موضوع است. آقای آذری جهرمی گویا هم در دولت با برخی رویکردها چالش دارند و هم در خارج از دولت.
ببینید فضایی درباره دولت فعلی ایجاد شده است که این دولت پیر است و بیشتر وزیران آن در سالخورده و در سن بازنشستگی هستند. این موضوع به عنوان یک نقطه ضعف جدی برای دولت فعلی تلقی می‌شود و بسیاری از مسائل حل نشده در این دولت یا مسائل به وجود آمده توسط این دولت را با ارجاع به همین پیر بودن تحلیل می‌کنند.

آقای آذری جهرمی در عین حال که در درون دولت و وزیر آن است اما در حال فاصله گذاری و چالش کردن با برخی رویه های آن است. ایشان خودش را به عنوان یک شخصیت جوان مطرح می کند؛ جوانی که تخصص دارد و مدیریت را می‌شناسد. شما می‌توانید رد پررنگ این فاصله گذاری با دولت را در توئیت‌های ایشان و همچنین جوانگرایی ایشان در وزارتخانه اشان ببینید. به بیان دیگر آقای جهرمی در مقام یک چالشگر دولت فعلی از داخل آن است. وقتی از پیری دولت انتقاد می‌شود تنها یک شخصیت جوان می‌تواند چالشگر این دولت باشد.

تخصص ایشان هم در حوزه ارتباطات، آی تی و امثال اینهاست. این علوم به جرأت از به روزترین و مهم ترین علوم دنیا هستند و بی‌دلیل نیست که برندهای این حوزه در میان 100 برند برتر دنیا جای دارند. به طور طبیعی آقای جهرمی می تواند با توسل به دانشی که دارد خودش را به عنوان یک چهره روزآمد مطرح کند. الگوی ارتباطی برند آقای جهرمی هم متاثر از همین فضاست و استفاده ایشان از توئیتر به عنوان رسانه اصلی برند خودشان هم در این فضا قابل تحلیل است.





* یک نقطه برجسته در کنش سیاسی وی فاصله گذاری با دو جریان اصلی سیاسی کشور است که البته بیشتر در عمل ایشان قابل ملاحظه است.


- بله؛ این روزها در افکار عمومی از بحث چپ، راست و اصولگرا یا اصلاح بودن به طرز دیگری و متفاوت از گذشته صحبت می‌شود. همه صحبت از این می کنند که این دوقطبی به نوعی به بن بست رسیده است و فضای سیاسی نیاز به برون رفت از این دو قطبی دارد. به نظر می رسد آقای آذری جهرمی هم به این موضوع التفات دارد و خودش را در این فضا طرح و جایگاه یابی می کند.
اما نکته اصلی درباره برند سیاسی آقای جهرمی عبارت است از اینکه آرمان و هدف اصلی برند آقای جهرمی چیست و به بیان دیگر ایشان چه هدف و آرمان بزرگی را دنبال می‌کند که برپایه آن قصد دارد برند خودش را بسازد؟
وقتی سخنرانی ها، اظهارات و به طور کلی کنش ایشان را بررسی می‌کنیم در این باره به چند سرنخ می‌رسیم. آقای جهرمی زمانی که بحث اختصاص ارز برای واردات مطرح شد و بانک مرکزی لیستی را منتشر کرد به موضوع شفافیت و مبارزه با فساد اشاره کردند و حتی در برابر وزیر صنعت سابق هم موضع‌گیری‌هایی داشت که حتی مورد تایید و لایک رییس جمهور قرار گرفت.

* آیا به نظر شما آقای جهرمی امکان جایگاه یابی خارج از دو جریان اصلی سیاسی را برای هدفی همچون ریاست جمهوری دارد؟

- عرض کردم که این تصور در افکار عمومی وجود دارد که تقابل اصلاح طلب و اصولگرا به جایی رسیده است که دیگر نمی توان به آنها خیلی امید داشت و آنها عملکرد و آزمون خودشان را پس داده اند و در حل مشکلات موفق نبوده اند.
آقای آذری جهرمی به دلیل سابقه غیرجناحی خودشان روی این فضا تاکید می کنند که البته موضوع حساسی است زیرا شما اگر قصد داشته باشید در جمهوری اسلامی ارتقاء بیابید باید میزانی از اعتماد شخصیت ها و نهادهای مسئول و بالادستی را داشته باشید. این موضوع هنوز برای آقای جهرمی اتفاق نیفتاده است و چون ایشان در جای خاصی هم قرار گرفته است اتفاقا ممکن است در جلب این اعتماد ناموفق هم باشد.
شما ببینید درباره فیلتر کردن تلگرام، آقای جهرمی عامل و مجری بود. هر چند ایشان می گوید در این حوزه تصمیم گیر نبوده و تنها مجری بوده اما همین جایگاه از زوایای مختلف برند ایشان را تحت الشعاع قرار می دهد. اول اینکه اراده‌ای در حاکمیت است که تصمیم به فیلتر دارد و خواسته ای در جامعه وجود دارد که خواهان عدم فیلتر شدن تلگرام و سایر شبکه های اجتماعی است.

در این میان  آقای جهرمی بازی سختی کرده است و در این بازی موفقیت هایی داشته اما آسیب هایی هم دیده است. چه آقای جهرمی و چه هر کاندیدای دیگری برای انتخابات سال 1400 به میزان بالایی از اعتماد حاکمیت نیاز دارد تا بتواند به جامعه این پیام را بدهد که برنامه هایش قابلیت اجرا را دارد. دست کم درباره فیلترینگ مشخص شد که این اعتماد به آقای آذری جهرمی وجود ندارد. خود ایشان نقل کرده که با یک مقام عالی رتبه صحبت کرده و ایشان عنوان کرده تنها به دلیل اطلاعاتی که داشته با فیلتر موافقت کرده است. این یعنی آقای جهرمی آن جایگاه را نداشته است تا رویکرد خودش یعنی عدم فیلتر را به آن مقام و نظام بقبولاند. این موضوع که ممکن است در فیلترنیگ اینستاگرام هم تکرار شود؛ به برند آقای آذری جهرمی آسیب می‌زند و اداره و مدیریت این برند را که سخت بوده است؛ سخت تر خواهد بود.

از طرف دیگر مدیریت ما در سطح دولت و کلان دچار بحران های است. ما هم دچار بحران خارجی در روابط با آمریکا و برخی کشورها داریم که شرایط خاصی را بر ما حاکم کرده و مدیریت کشور نیاز به فردی دارد که توانایی و ایده پردازی لازم را برای مدیریت این شرایط و تعامل با نهادهای حاکمیتی قابلیت ارتباطات جهانی را داشته باشد.
آقای آذری جهرمی به دلیل حوزه فعالیتش نمی‌تواند در این بخش مانور خاصی داشته باشد و این نقطه ضعف برند ایشان است. ما در حوزه داخلی هم ما دچار بحران اقتصادی هستیم و به این معنا برای مدیریت کشور به یک مدیر بحران برای مسایل داخلی و خارجی نیاز داریم که بتواند در تعامل با نظام و مردم و جناح‌های سیاسی بحران‌ها را حل کند. به بیان دیگر چنین فردی هم باید اعتماد نظام را داشته باشد و هم سابقه خوبی در حل بحران ها داشته باشد تا جامعه بتواند به آن اعتماد کند و در این زمینه هنوز آقای آذری جهرمی نتوانسته قابلیت خاصی از خودش نشان بدهد.

البته این را هم اضافه کنم که ناشناختگی آقای جهرمی در فضاهایی مثل ریاست جمهوری می تواند حتی به نفع ایشان هم تمام شود و نباید از آن به طور کلی ارزیابی منفی داشت. ناشناختگی در همه جای دنیا در انتخابات گاهی یک مزیت است زیرا این افراد می توانند امید و فضای استعاری برای ایجاد تغییر بسازند. افراد با سابقه نمی توانند این وضعیت را ایجاد کنند مثل همان شرایطی که هیلاری کلینتون نتوانست در برابر ترامپ ایجاد کند. یا اوباما در سال 2008 به خاطر نداشتن سابقه زیاد توانست حامل پیام تغییر باشد. آقای آذری جهرمی ویژگی ناشناختگی را دارد اما شاید جامعه در شرایط حساس کنونی نتواند به یک فرد جوان برای انجام کارهای بزرگ اعتماد کند.

* شما در گفتگویی اشاره کردید که برندهای سیاسی باید آرمان بزرگی داشته باشند که حضور آنها در سیاست وتلاش برای کسب قدرت را مشروع کند. چه تصوری از آرمان آقای آذری جهرمی دارید؟

- آرمان بزرگ به برند معنا می‌دهد و ذیل آن است که برند فهمیده و حتی متمایز می‌شود. آقای جهرمی تا مدتی موضوع مبارزه با فساد و ضرورت شفافیت و نقش دولت الکترونیک را در این باره پیگیری می‌کردند که اعتباری مناسبی را هم به حساب برند ایشان وازیر کرد اما پیگیری این موضوع به عنوان آرمان یک برند چند ضعف اساسی داشت. از منظر دولت الکترونیک یعنی حوزه مورد علاقه و تخصص آقای آذری جهرمی می شود درباره فساد صحبت کرد و استفاده از فناوری های روز و شفاف سازی، تبادل آزاد اطلاعات و تشدید نظارت را در کاهش این امر پیش کشید و آقای آذری جهرمی هم می تواند الگویی برای این موضوع طرح کند اما پرسشی که از منظر برند مطرح می شود و آقای آذری جهرمی باید به آن پاسخ دهد عبارت است از اینکه ایشان در طی چه فرایندی و به چه دلایلی نسبت به فساد حساس شدند و این موضوع را پیگیری می‌کنند یا این موضوع چه جایگاهی در زندگی گذشته ایشان داشته و آیا صرفا به عنوان اینکه فساد یک مساله روز است به آن ورود کرده‌اند یا این مساله ریشه های عمیق‌تری در شخصیت و گذشته ایشان دارد.



بازتابی از تلاش برند آقای جهرمی برای متمایز شدن از سایر سیاسیون
در این باره بحث اصالت برند هم مطرح است به این معنا که هر برند وقتی آرمانی را پیگیری می‌کند یا ایده و شعاری را درباره آن مطرح می‌کند باید اصالت داشته باشد به این معنا که نباید تقلیدی نباشد و به خود فرد اختصاص داشته باشد.
دوم اینکه موج سوارانه نباشد یعنی برای کسب محبوبیت و صرفا بر پایه استفاده از دغدغه‌ها و حساسیت‌های جامعه نباشد.
سوم اینکه در زندگی آن فرد، سابقه سیاسی و مدیریتی آن فرد باید رد پایی از آن آرمان داشته باشد یعنی مثلا آقای آذری جهرمی توضیح دهد که مبارزه با فساد چه جایگاهی در زندگی گذشته و مدیریتی ایشان داشته و از کجا و به چه نحوی و فرایندی نسبت به این موضوع حساسیت پیدا کردند و چرا این موضوع آن قدر برای ایشان مهم شده است.
اگر غیر از این باشد چون بر این آرمان اصالتی مترتب نیست عایدی بالایی برای برند شخصی آقای جهرمی نخواهد داشت.

* آقای آذری جهرمی درباره کارآمدی هم نکاتی را طرح کرده اند و البته جوانی ایشان هم به شدت مورد توجه است و به نظر می آید خود آقای جهرمی هم بر آن تاکید دارند.

- بله؛ آقای جهرمی اشاره‌های جسته و گریخته ای به موضوع کارآمدی داشته‌اند یعنی ایشان نسبت به این مساله در مدیریت کشور و دولت حساس هستند. البته ایشان می توانند با تکیه بر فناوری های جدید، دولت دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و امکاناتی که این فناوری ها برای رشد و ارتقاء مدیریت و حل مشکلات و ایجاد اشتغال و... ایجاد می کنند، به این موضوع به عنوان یک آرمان بزرگ نگاه کند اما ایشان نتوانسته اند این موضوع را به عنوان یک دغدغه محوری برای خودشان مطرح کنند و به اصطلاح در حاشیه مباحث ایشان است.

برندسازی آذری جهرمی دولت وزیر ارتباطات