برگزیده ها
نمی دانم چه بگویم!

مازندمجلس: بگذارید صادقانه و مشفقانه بگویم که امروز همه می دانند که ما در فیلتر کردن شکست خورده ایم.

مازندمجلس: چند روزی است که برخی از بزرگان سیاسی کشور ، از جمله چند تن از امامان جمعه در سخنان جداگانه ای به شبکه های اجتماعی روی خوش نشان داده اند و با فیلتر شدن آنها مخالفت کرده اند. این بزرگواران نوعاً با این استدلال به این اظهارات پرداخته اند که «فضای مجازی جای مناسبی برای ترویج تفکر انقلاب و اسلام است»

در این باره چند نکته را لازم است مورد اشاره قرار دهم:

نکته اول آنکه این نوع نگاه به نوبه خود ارزشمند و جالب توجه است. حقیقت آن است که یک «تفکر مهاجم» که خود را داعیه دار می داند، هرگز از مواجهه با تفکرات دیگر سر باز نمی زند. صاحبان تفکری که خود را دارای استدلال قوی و مجهز به نظام فکری قدرتمند بدانند، از هر وسیله ای برای ترویج خویش و تقابل با فکرهای دیگر، استقبال می کنند. و به همین سیاق، این «تفکر مدافع» است که از صحنه پا پس می کشد و دور خود را دیوار می کشد تا به حفظ خود کمک کرده باشد. 

در سالهای دفاع مقدس، این لشکر اسلام بود که معبرها را می گشود و این صدامیان بودند که خود را با ایجاد میدان مین محصور می کردند. 

پس اینکه برخی با صدای رسا می گویند که باید به دل این فضای مجازی و شبکه اجتماعی رفت، نشان از اعتماد به نفس و احساس توانمندی فکریشان دارد و این برای تفکر انقلاب شایسته است. 

نکته دوم اما کمی تلخ است. تلخ است چراکه با این سؤال آغاز می شود که «چرا این مطلب را حالا فهمیده اید؟». این لفظ «حالا» که نوشتم را چند نوع معنی کنید: «حالا که فهمیده ایم نمی توانیم این شبکه ها را حذف کنیم» یا « حالا که رهبر انقلاب به این امر مهم اشاره کردند».

یعنی این عزیزان برای اینکه بفهمند باید در این فضای مجازی به ترویج انقلاب و ارزشهای آن بپردازند، باید چند سال صبر می کردند تا این مطلب بدیهی را بفهمند؟چرا آن روزها که بسیاری از دلسوزان گفتند که این فیلترینگ اثر ندارد و کسی به حرف آنها گوش نداد، این امامان محترم جمعه و خطبای بزرگ و فعالان اصولگرا با این امر بدیهی، همراه نشدند؟ آیا برای ابراز نظری تا این اندازه بدیهی، لازم بود تا منتظر بمانند و بعد از آنکه رهبر انقلاب نظری را ابراز کردند، آنها هم سخن بگویند؟

واقعیت آن است که جریان اصولگرا بدون دلیل خود را موظف به دفاع از برخی سیاست های دوستانش می داند. چرا همان روز که نماینده دادستان فرمان فیلترینگ را در دست داشت، کسی از ایشان به دفاع از همین استدلال خوب و کامل یعنی«استفاده از این فضا برای ترویج انقلاب» مبادرت نورزید؟

بگذارید صادقانه و مشفقانه بگویم که امروز همه می دانند که ما در فیلتر کردن شکست خورده ایم و اگر اکنون به یاد استفاده از قدرت فضای مجازی افتاده ایم، در حقیقت داریم « پلان دوم» نقشه خود را بازی می کنیم. بگذارید یادتان بیاورم که بدون برنامه و در اثر «ندانم کاری» برخی کارشناسان و عصبانیت برخی مدیران که بعضاً مشکلات شخصی با این فضا پیدا کرده بودند، مدافعین انقلاب از اثرگذارترین شبکه های اجتماعی خارج شدند و اکنون باید در این میدان از نو شروع کنند.

بگذارید برادرانه بگویم که ما چندین ماه است این میدان را تمام و کمال به رقیب واگذار کرده ایم و سراغ شبکه های داخلی ای رفتیم که فکر نمی کنم مدیرانش نیز آن را ببینند!

 و آخر سر آنکه بگذارید دردمندانه بگویم که سیاست غلط فیلترینگ باعث شد تا امروز روی هر گوشی هوشمند مردم این سرزمین یک فیلتر شکن نصب باشد که خود می دانید چه آثار سوئی دارد. 

اما نکته سوم آنکه اکنون وقت شماتت نیست ولی همیشه وقت درس گرفتن است. درس بزرگ این اتفاق ، برای مدیران قضایی است که به حرف کارشناسان بیشتر توجه کنند، برای فعالان اصولگرا آن است که توجه کنند که لازم نیست مدافع هر عملکرد رؤسایشان باشند، برای مدیران شبکه های داخلی آن است که از هول هلیم در دیگ نیفتند و برای همه آن است که بیشتر به آینده بیاندیشیم. 

و نکته چهارم آنکه جلوی ضرر را هر جا بگیریم منفعت است.

فضای مجازی شبکه های اجتماعی اینستاگرام تلگرام ائمه جمعه فیلترینگ