برگزیده ها
رنج های جریان عملگرایی در دوران پسا عبوری

اختصاصی مازندمجلس: شاید این روزها رمضان شجاعی بنابر رعایت قواعد و مصالح استراتژیک بخواهدبا هژمونی عملگرایان سازگاری و هم صدایی و هم نوایی نشان بدهد. اما این گرایش به مرکز حتماً حرکتی دوگانه است؛و پس از فتح احتمالی خاکریز انتخابات مجلس در حرکت اول، به گرایش گریز از مرکز در حرکت دوم –در زمان پس از پیروزی احتمالی در انتخابات مجلس- تبدیل خواهد شد.

اختصاصی مازندمجلس: این روزها پچ پچه ها و صحبت هایی درباره رفتن مهدی عبوری از شهرداری ساری شنیده می شود. در ردیه یا تأئیدیه این صحبت ها نیز صدایی و نوایی از امارت شهرداری به گوش نمی رسد. گویا این سکوت علامت رضا و تأئید است. و آنچه با رفتن عبوری اهمیت می یابد چگونگی و وضعیت جریان موسوم به عملگرایی در دوران پسا عبوری می باشد. در این نوشتار برخی از رنج های این جریان پس از مهدی عبوری را به اختصار بررسی می کنیم.

عملگرایی واژه ای آشنا در ادبیات سیاسی و اجتماعی و مدیریتی شهر ساری به حساب می آید؛ و جای خودش را در میان این ادبیات باز کرده است. اما این یک گفتمان محسوب نمی شود. بلکه جریانی است در روش مدیریت شهری که نقش سیاسی و اجتماعی پر رنگ و به غایت مهمی یافته است. جریانی که البته بسیار هم مثمر ثمر بوده در روند رشد و توسعه و بالندگی و پیشرفت شهر ساری. و اگر کنشگر اجتماعی و سیاسی بخواهد دست آوردهای این جریان را انکار کند گام بر بیراهه خود فریبی زده است. اما از طرفی این قدرت و نفوذ اجتماعی سبب نمی شود که این جریان خود را از نقد درونی و بیرونی بی نیاز بداند. به خصوص برای در دوران پسا عبوری.

از آفاتی که هر جریان اجتماعی را –با هر میزان از دامنه و بُردی که داشته باشد- تهدید می کند قائم به شخص بودن آن است. این مسئله اصلی و اساسی در نقد درونی عملگرایی می باشد؛ که با قدرت و طول عمر آن ارتباط و بستگی مستقیم دارد. حضور مهدی عبوری به عنوان محور اصلی استوانه جریان عملگرایی هم موهبت و نقطه قوت محسوب می شود. و هم این موهبت در نبود شخص وی می تواند بزرگترین رنج جریان باشد. یعنی آن که اگر مهدی عبوری بخواهد از مجموعه مدیریت شهری خارج شود به میزان بسیار زیادی از قدرت و توان جریان عملگرایی کاسته می شود. حتی اگر مهدی عبوری در پشت پرده آن را هدایت و سرپرستی کند. هرچقدر هم که نام عبوری برای مردم ساری جذابیت داشته باشد؛ اما این دلیل نمی شود که جانشین او هم بتواند شخصیت برجسته و کاریزماتیک وی را باز تولید کند؛ و قدرت بسیج گری توده ها و بسیاری از نخبگان را در کنار هم داشته باشد.

 یکی دیگر از رنج های جریان عملگرایی در دوران پسا عبوری، ناهمگون بودن طیف های درونی آن است. عملگرایی رنگین کمانی از گرایشات و تفکرات سیاسی و اجتماعی را در خود جای داده است. از راست افراطی تا اصلاح طلبان تندرو. البته کلیت جریان تکیه و ریشه در اصول گراییِ میانه رو و اندیشه میانه روی دارد. شاید اطلاق تکنوکرات برای این جریان مناسب تر باشد.

به طور کلی طیف های سیاسی موجود در جبهه عملگرایی عمدتاً در دورن خود منافعی متضاد و متعارض دارند. یکی ازبزرگترین هنرهای مهدی عبوری و دستیار ارشدش جمع آوردن همه طیف های گاهی متخاصم در زیر چتر عملگرایی می باشد. همسو کردن توان و قوه ی نیروهای ناهمسو برای پیشبرد پروژه های شهری استعداد مهدی عبوری است. با رفتن وی از صحنه و عرصه مدیریت شهری گِرد آوردن طیف وسیعی از نیروهای ناهمگون، می تواند رنجی افزون برای جریان عملگرایی و جانشینان عبوری باشد؛ که بهتر است مشاوران این جریان، از هم اکنون تمهیدی برایش بیاندیشند.

یکی دیگر از رنج های جریان عملگرا در نبود شخص عبوری بازگشت هژمون رمضان شجاعی است. به لحاظ دیرینه شناسی عملگرایی با سقوط کابینه مدیریت شهری سید علی حجازی در سال 1391 و با هدف توسعه و نوسازی شهر ساری متولد شد. به لحاظ تبار شناسی هم پیشتر گفته شد که این جریان ریشه در طیف میانه رو دارد. البته در زمان زایشش از حمایت اصول گرایانی به رهبری سید رمضان شجاعی بهره مند بود. اما عملگرایی در زمان رشد و بالندگی خود شخصیت و هویتی مستقل از تمام جریانات سیاسی و اجتماعی یافت و به هژمون برتر تبدیل شد. در نبود مهدی عبوری و با بازگشت رمضان شجاعی به عرصه انتخابات و پیروزی احتمالی وی، رنجی دیگر بر جریان عملگرایی حادث خواهد شد. هرچند که امروز چنین افقی دیده نشود.

استدلال ما این است که بازسازی هژمونیک جریان کُردانیست از اولین اهداف رمضان شجاعی خواهد بود. برای وی هژمون رقیبی در شهر وجود ندارد جز هژمون عملگرایی. هرچند که شاید به ظاهر نزدیکی و قرابتی میان این دو جریان باشد. اما نبودن شخص عبوری در بالاترین سطوح فرماندهی و در رأس هرم عملگرایی می تواند به زیان این جریان تمام شود. تردید نباید داشت که رمضان شجاعی حضور و استیلای هژمونیک عملگرایان و شخص مهدی عبوری را-حتی در سایه- تاب نخواهد آورد. هرچند که بنابر مصلحت و برای تضمین پیروزی در انتخابات بخواهد به اتحادی استراتژیک با عملگرایان تن بدهد.

شاید این روزها رمضان شجاعی بنابر رعایت قواعد و مصالح استراتژیک بخواهدبا هژمونی عملگرایان سازگاری و هم صدایی و هم نوایی نشان بدهد. اما این گرایش به مرکز حتماً حرکتی دوگانه است؛و پس از فتح احتمالی خاکریز انتخابات مجلس در حرکت اول، به گرایش گریز از مرکز در حرکت دوم –در زمان پس از پیروزی احتمالی در انتخابات مجلس- تبدیل خواهد شد. سید رمضان شجاعی در روزگار پسا انتخابات حاضر نخواهد شد تا زیر چتر عملگرایی قرار بگیرد. هژمون های موازی یکدیگر را تاب نخواهند آورد. که «... دَه درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند». مگر آن که مجموعه مدیریت شهری بتواند مهدی عبوری را برای حضور در عرصه انتخابات راضی نماید و مهدی عبوری راضی شود ردای نمایندگی مردم ساری و میاندورود را بر تَن کند.

اینکه مهدی عبوری بخواهد توان و استعداد خود را سطوح بالاتری محک بزند حق طبیعی او می باشد. هر کسی مِیل به پیشرفت دارد و می خواهد پس از مدتی قوّه و نیروی خود را در سطوحی بالاتر عرضه کند. اما از آنجائی که بار اصلی هدایت این جریان بر دوش وی می باشد و قدرت جریان بستگی به حضور دائمی شخص او دارد؛ بدون شک با رفتن مهدی عبوری، جریان عملگرایی با تکانه های شدید مواجه خواهد شد. پس می بایست طرحی نو برای دوران پسا عبوری ریخته و اندیشیده شود. اولین الزام آن هم طراحی مدل پساعملگرایی می باشد. که هم آن باشد و هم آن نباشد. جریان عملگرایی می بایست بیشتر از امروز جوانان نخبه و کارآمد را در مجموعه شهرداری و شورای شهر ببیند و بشنود.

 

مسعود طبری

رنج های جریان عملگرایی در دوران پسا عبوری جریان عملگرایی عبوری مهدی عبوری شهردار ساری شهرداری رمضان شجاعی رمضان شجاعی کیاسری عبوری و شجاعی انتخابات مجلس