برگزیده ها
آقای حسین زادگان؛ آقایان نماینده: سرتان سلامت

به اعتقاد ما گستاخی نماینده دامغان به ساحت مازندران و مازندرانی به سبب سکوت مسئولان ارشد استان و بی توجهی نمایندگان مجلس است که سبب می شود هر روز مازندرانیان شاهد بی حرمتی و زبان درازی مدیران و نمایندگان سمنان باشند. اگر استاندار و نمایندگان مجلس زبان در قفا نکشیده و پاسخ محکمی به یاوه گویی های مدیران و نمایندگان استان سمنان می دادند و به فکر دفاع از کیان و حرمت مازندران و مازندرانی بودند؛ امروز دیگر شاهد چنین گستاخی ها و تهدیدهایی نبودیم.

اختصاصیمازندمجلس: نماینده دامغان در مجلس در سخنانی که از آن بوی نژادپرستی و منطقه باوری و تهدید به مشام می رسد عنوان داشت: «بیش از هشتاد هزار نفر از جمعیت ساکن سمنان اهل مازندران هستند. و وزیر نیرو باید شخصاً وارد طرح انتقال آب دریای خزر شود». و در ادامه افاضاتش چنین گفت که: «باغات گردو را دادیم تا لوله 48 اینچی گاز به ساری رسید». 

اجازه بدهید نتیجه ای که می خواهیم در این نوشتار از کالبدشکافی سخنان گستاخانه نماینده دامغان بگیریم به جای انتها در ابتدای سخن بگوئیم. به اعتقاد ما گستاخی نماینده دامغان به ساحت مازندران و مازندرانی به سبب سکوت مسئولان ارشد استان و بی توجهی نمایندگان مجلس است که سبب می شود هر روز مازندرانی ها شاهد بی حرمتی و زبان درازی مدیران و نمایندگان سمنان باشند. اگر استاندار و نمایندگان مجلس زبان در قفا نکشیده و پاسخ محکمی به یاوه گویی های مدیران و نمایندگان استان سمنان می دادند و به فکر دفاع از کیان و حرمت مازندران و مازندرانی بودند؛ امروز دیگر شاهد چنین گستاخی ها و تهدیدهایی نبودیم. و روی سخن ما به طور خاص با شخص حسین زادگان است که از ایشان صدایی که نه حتی ناله ای هم شنیده نمی شود. که گویی برای ایشان حفظ صندلی صدارت استان واجب تر از حفظ حرمت مازندران است. که وقتی جناب استاندار می گوید از طرح دولت برای انتقال آب دریا بی خبر است و اگر چیزی دید آن موقع نظر کارشناسی می دهد. خودش و مشاوران دست راست و چپش نمی دانند که سمنانیان را داعیه ای دیگر در سر است و فرصت را اندک می دانند. و می خواهند تا دیر نشده هر طور شده کار را یکسره کنند. و وقتی قورباغه حصار باغ و گلستان را بی صاحب ببیند ابوعطا می خواند و عربی می رقصد و ترکی می نوازد.

به سراغ کلام نماینده دامغان برویم. که کلام آقای نماینده چند بخش ظاهری دارد و هر ظاهر معانی چندی در باطن خود مستتر و مسطور. و آن بخش های ظاهر این است که:

اول: بیش از هشتاد هزار مازندرانی در سمنان اسکان دارند.

دوم: وزیر نیرو می بایست شخصاً به مسئله انتقال آب دریای مازندران ورود کند.

سوم: برای انتقال لوله گاز به ساری و مازندران درختان گردوی استان سمنان نابود شده است.

جناب نماینده در این مختصر کلام خود سخن و تهدید و منت فراوان بر سر مازندرانیان نهاده است. در گزاره اول از مهمان نوازی سمنایان گفته و این که هشتاد هزار مازندرانی و چه بسا بیشتر ترک دیار و کاشانه کرده و با مهاجرت به سمنان روزگار به عافیت گذرانده و از مهمان نوازی ایشان بهره مند شده و جای بر سمنانیان تنگ کرده و مشاغل را غصب. پس از انصاف و معرفت به دور است که حالا مازندرانیان راه آب بر سمنانیان ببندند. اما این فقط ظاهر کلام ایشان است. اگر خوب دقت کنیم یک نکته اساسی و یک تهدید زشت و نژادپرستانه و منطقه باورانه هم در گزاره اول جناب نماینده نهفته است. نکته آن که وای بر مدیران و نمایندگان مجلس که نتوانسند بسترهای لازم را برای کار و زندگی و معیشت هم استانی های خود فراهم سازند تا فرزندان سرزمین زرخیز مازندران مجبور به مهاجرت به سرزمین کویر نشوند و یک نماینده معمولی این گونه آنها و ما را تحقیر و تهدید نکند.

اما تهدید مستتر در کلام اول جناب نماینده آن است که اگر خواسته های سمنانیان محقق نشود ای چه بسا مازندرانی هایی که جای سمنانیان را در حوزه های کار و اشتغال گرفته اند مجبور به بازگشت شوند. یعنی از کار بیکار شوند. و باز هم ننگ بر مدیرانی که جز حرافی و زبان بازی سودی برای مردمان مازندران نداشته و ندارند.

در گزاره دوم، نماینده دامغان به سراغ وزیر نیرو می رود و از او می خواهد تا شخصاً به مسئله انتقال آب دریای مازندران ورود کرده و کار را فیصله دهد. وزیر به حرمت رئیس سمنانی خود هم که شده می بایست این اتفاق را کلید بزند. و به نوعی جناب نماینده در زیر لایه سخن خود وزیر را تهدید می کند که اگر آن کار دیگر کند استیضاح می شود. و کاش یک از یک نماینده مازندرانی و به خصوص نمایندگان شهر ساری که در کلام این نماینده به طور خاص مورد خطاب قرار گرفته است صدایی در می آمد که اگر وزیر نیرو به این موضوع ورود کند نمایندگان مازندران دمار از روزگارش در خواهد آورد. کاش. و کاش از حاج مجید هم صدایی شنیده می شد که اگر موضوع انتقال آب جدی شود استعفا می دهد. و باز هم کاش.

در گزاره سوم آقای نماینده باز هم از مرام و معرفت و از خود گذشتگی سمنانیان می گوید که برای این که سارویان و مازندرانیان در سرمای زمستان از قعطی گاز یخ نزنند، درختان گردوی خود را زده اند تا لوله گاز به ساری و در نهایت مازندران برسد. پس نتیجه این سخن می شود که حالا نوبت مازندرانیان است تا معرفت به خرج داده و اجازه دهند آب دریا به کویر سمنان برسد. و دریغا که از مدیران و نمایندگان مازندران صدایی بر نیامد که به این نماینده گردو باز بگویند جان برادر مگر شما مجانی درختان گردوی خود و چند متر زمین را برای انتقال خط لوله گاز در اختیار دولت گذاشته اید که حالا بر مازندران منت می کنید؟

اما باطن گزاره سوم کلام ایشان این است که وی در یک شوی تبلیغاتی سخیف و بسیار وقیحانه مردم مازندران را تهدید می کند و باج می خواهد که اگر سهم آب سمنان داده نشود ممکن است مردم سمنان و دامغان هم به نوعی راه را بر لوله گاز ببندند. و آن کنند که روسیه با اوکراین در طول ماه های سرما می کند. و در جواب ایشان باید بگوئیم زهی خیال باطل. و البته به حاج مجید و نمایندگان مازندران هم باید بگوئیم: سرتان سلامت.

 

مسعود طبری           

سمنان مازندران انتقال آب انتقال آب دریای خزر تجن دامغان ساری مجلس نمایندگان مجلس نمایندگان ساری انتخابات انتخابات مجلس تبلیغات مجلس حسین زادگان استانداری استانداری مازندران