اختصاصی مازندمجلس: برای تحلیل سیاسی سید رمضان شجاعی کیاسری که نه به مفهوم مصطلح آن اصولگراست و نه هرگز سابقه اصلاحطلبی دارد، نمیتوان نامی از کردان نیاورد.
سید رمضان شجاعی که میخواست سری در سرها داشته باشد پس از سالها فعالیت در اردوگاه شیخ حسن شجاعی از او جدا شد و به کردان پیوست.
کردان که با فعالیت در صداوسیمای لاریجانی، کارگردانی سیاست آموخت ابتدا با مهره سلیم بهرامی و سید رمضان شجاعی صفحه شطرنج خود را چید.
کردان با سلیم بهرامی مجلس ششم و همزمان با شجاعی، صداوسیمای مازندران را فتح کرد.
او در انتخابات مجلس هفتم درحالیکه خود را برای حضور در انتخابات آماده میکرد ترجیح داد بازهم با مهره سلیم بهرامی وارد شود اما تا پیش از انتخابات، سلیم بهرامی درگذشت و سید حسن شجاعی پس از دو دوره استراحت به مجلس راه یافت.
این در حالی بود که جریان اصولگرا در سراسر کشور اکثریت کرسیهای مجلس را از آن خود کرد و با روی کار آمدن احمدینژاد، جریان احمدینژاد و اصولگرایان یکهتاز مدیریت اجرایی استان و ساری بود. در این میان شجاعی ترجیح داد بهجای هضم شدن در جریان غالب آن زمان، بیشازپیش حسن نیت خود را به کردان اثبات نماید و تنها او حلقه وصلش باقدرت باشد تا بیشازپیش در شعاع آفتاب کردان قرار بگیرد
این درسخوانده حوزه با کاندیداتوری در انتخابات مجلس هشتم بدون آنکه در لیست اصولگرایان مرکز استان باشد به مجلس راه یافت تا نشان دهد وزن سیاسی محفل کردان از جریان اصولگرای مرکز استان نیز بیشتر است.
نماینده مجلس هشتم که بدون حمایت سازمانیافته اصولگرایان در کنار علیاصغر یوسف نژاد وارد مجلس شد در انتخابات مجلس نهم در سال ۹۰ در حالی پیروز انتخابات شد که دو سال قبل از آن کردان درگذشت، بااینهمه شجاعی نشان داد جنازه کردان از اصولگرایان آن زمان بیشتر رأی آوری دارد. هرچند نتیجه انتخابات و عملکرد فرماندار وقت موردانتقاد نامزد بازمانده از مجلس بود. نامزدی که در زمان صدارت جریان کردان مسئولیت فرمانداری مرکز استان را به دوش میکشید؛ اما شجاعی سالهای ۹۰ تا ۹۴ را با محمد دامادی در مجلس به سر کرد تا تنها فردی باشد که با هر دو نماینده فعلی ساری تجربه همکاری داشته باشد.
در نبود کردان مسئولیت شجاعی در حفظ جریان سنگینتر شد؛ چراکه شجاعی هم نمایده مجلس بود و هم رهبر جریان، او در مقام نمایندگی باید به مردم پاسخگو و در مقام کردان ثانی باید ارتباطات کردان را برای خویش ایجاد میکرد.
لذا شجاعی کیاسری بیش از آنکه حیات سیاسی خود را با مردم و یا احزاب پیوند زند بیشتر به دنبال پیوند سیاسی با کانونهای قدرت و اشخاص بوده است؛ اگرچه در این هدف نیز تا زمان حیات کردان موفق بوده اما پس از نمایندگی باوجود تقویت جایگاه شخصی، چندان موفق عملنکرده و به آمال خود دست نیافته است چراکه افکار عمومی از خود میپرسد اگر پیوند شجاعی - لاریجانی مستحکم بود در دولتی که وزیر کشور به رئیس مجلس نزدیکتر بود تا رئیس دولت چرا سید رمضان شجاعی نتوانست منصب قابلتوجهی برای خود دستوپا کند و چگونه او در وزارت کشوری حضور دارد که در استاندار کردن عبوری ناتوان بود. امری که سبب میشود افکار عمومی نسبت به اراده و ارادت قلبی شجاعی در استاندار شدن عبوری مردد شود.
شجاعی که در انتخابات مجلس دهم با فرماندار شدن حسین زادگان در مصاحبهای اعلام کرد نسبت به کاندیداتوری در انتخابات مردد شده است درنهایت تردید را کنار گذاشت و ثبتنام کرد؛ هرچند شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیت او مردد نبود. اگر روزی حسین زادگان فرماندار بود اینک بر صندلی استاندار تکیه زده است؛ آیا همچنان تردید گذشته در او وجود دارد؟ اگر آری، چه راهحلی برای رفع دغدغه در بین هواداران خود دارد. اگرنه، باید بگوید که از دوره قبل تابهحال چه رویداده است که آن تردید از بین رفته است.
او این بار در حالی پای به صحنه انتخابات میگذارد که همچون سایر نمایندگان سابق ساری که قصد کاندیداتوری در انتخابات دارند املای نوشتهشده بسیاری دارد. سایه عدم احراز صلاحیت جای خود را به سایه کردان داده است فرماندار وقت در مقام استاندار جلوه کرده است.
دیگر از آن ۵۰ لیدری که هرکدام هزار رأی جمعآوری میکردند و پایه رأی شجاعی را میساختند خبری نیست اما رمضان به کادر سازیهای جدید و تحرکات علی لاریجانی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ امیدوار است.
خط سیر کردان - احمدینژاد با حملات پیاپی سالهای اخیر احمدینژاد به لاریجانیها چطور قابلجمع کردن است و چگونه میتوان میان این دو جریان بازی کرد پرسشی است که شجاعی با نزدیک نشان دادن خود به لاریجانی سعی دارد به آن پاسخ دهد و اینطور القا کند برای شجاعی یک خط سیر وجود دارد و آن لاریجانی است.
پس از استعفای اخیر او از وزارت کشور شاید شدت سرد بودن استقبال افکار عمومی از حضور او درصحنه انتخابات تا به این اندازه قابل پیشبینی نبود چراکه برخلاف شجاعی که خاک کیاسر را نماینده خیز میدانند غالب مردم کیاسر معتقدند نمایندگانشان حاصلی برای خاک آنها نداشته است.
واقعیت آن است که شجاعی نه اِشل ملی یوسف نژاد را دارد و نه اِشل شهری، پوپولیستی و شومنی دامادی را.
اینکه یوسف نژاد عبوری را نداشته باشد چندان حرجی نیست اما اگر شجاعی حمایت عبوری را نداشته باشد پایانی بر حیات سیاسی او حداقل در مناصب انتخابی خواهد بود لذا به نظر میرسد آفتابنشین کردان بیشازپیش زیر سایه عبوری قرار خواهد گرفت.