برگزیده ها
وجیزه ای برای ذات مقدس همایونی وکلای مجلس

اختصاصی مازندمجلس:خواستم وجیزه ای برای وکلایمان در مجلس شورای کبری بنویسم. امید دارم، خاطرِ ذاتِ مقدسِ همایونیِ وکلا، از باب این وجیزه مکدر نشود. و غبار غم بر صورت بی صورتشان ننشیند، و دردی بر دلشان وارد نگردد.

اختصاصی مازندمجلس:ما را نه سر آن است که ارواح لطیف احدی را به سبب این وجیزک برنجانیم، و عاشقانِ سینه سوخته ی خدمت به الله و خلق الله را دلگیر نمائیم. که نیک می دانیم از زیرکی وکلایمان است که گندم را در مُلک ری می خورندی و خدمت را به سارویان و میاندورودیان می نمایندی.القصه، چندی بود که از بابی، ذات اقدس همایونیِ وکلای ما در مجلس کبرای شورا، بابت رنج ها و غصه های رعایا مکدر بود. و چون وکلای ما به مجلسی در می آمدند؛ از دانشمند آن مجلس باز می پرسیدند، که چرا اوضاع ممالک محروسه سارویان و میاندورودیان، چنین است و چنان. این همه فضاحت از برای چیست؟ و چون دانشمند مجلس و دیگر باشندگان از خجلت رأس خویش بر زیر می افکندند؛ وکلا به درایت می دانستند که این سکوت از ضعفِ فهم و شعور عوام است؛ و خود می بایستی پاسخ بیابند و دردها را علاج نمایند.

پس این عاشقان کار و فارغان از عار، چندی را به تفکر و تعمق گذاردند، تا در گرمابه ی غار با همراهان یار، به ناگهان یافتند، پاسخ هایی را که می بایستی می یافتند. و مانند آن فیلسوفِ یونانی، به کوی و برزن و اداره و صرافی و حرافی و قوّافی زدند؛ که یافتیم دوای درد رعیت را.

پس، دست برآورده و آستین ها بالا زده و جامه دران گشته و قبا از تن به در کرده و یقه ها چاک نمودندی؛ و فتوغراف با خود پیش کردندی؛ و اینستاگرام و تلگرامشان را کوک کردندی؛ و نعره های مستانه زدندی، که ما را چه باک از مشکلات و معضلات و مبتلات، و شرم و ننگ و سنگ بر ما اگر نتوانیم مشکلات سارویان و میاندرودیان و کوهیان و دشتیان و دریابانیان را چاره نمائیم.

و در این میانه، معرکه گیران و آگاه مندان به علوم قال و واسطان بیت الحال و پاچه خواران اعظم با لُنگ و تُنگ، کاسه و بشقاب آماده می دارند و بادنجان های تَر و تازه مهیا می نمایند، تا با گوشه چشم ذات مقدس وکلایمان، بادنجان ها را دور بشقاب ها چیده و هلهله و ولوله سر دهند. و به شکرانه نوای قال این قال قالمندان، طبیبان گوش را هم نانی نصیب آمد. و رونقی در بازار طبیبان روان هم آشکار گشت.

و همه این زحمات اضافه، از ناسپاسی ما عوام باشد. که وکلای ما را در سر پروگرام و اینستاگرام و تلگرام و هر آنچه گرام دیگر است، و گرام باشد نه گران؛ فراوان است. این ما هستیم که قدر ایشان را ندانسته، اسباب زحمت و رنج ایشان می شویم. و به حمدالله، درایت جناب مستطاب والی اعظم ممالک محروسه مازندرانستان، هم در میان داری و میدان داری و خدمت رسانی وکلا به رعایا مفید به فایده بوده.

اما حال که این وجیزه به اینجا رسیدندی، گناهی است کبیره که نامی از دفتربانان وکلایمان در میان نباشد. که مرارت را ایشان بیشتر بر دوش می کشند. و این دفتربانان آن چنان خود را بی مزد و جیره و مواجب وقف خدمت رسانی به رعایا نمودند؛ که چون نیک بر حال زار ایشان بنگریم، جز پوست و استخوانی بر تن ندارندی. جامه هاشان دریده، هیکلشان خمیده، گلابیِ روی لُپ هایشان نارسیده و غم خوارتر از این دفتریاران در تاریخ کس می ندیده. آن چنان که از غم خوردن زیاد غمباد بر ایشان عارض گشته است.

م. طبری نشان

مجلس نماینده استانداری طنز مازندمجلس