مازندمجلس:در بخشی از سرمقاله روزنامه شرق نوشته احمد شیرزاد استاد دانشگاه آمده است: آیا اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم و احتمالا مجلس یازدهم، امکان بهرهگیری از نیروهای اصلی کادر خود را داشته و مدعی بوده و هستند برنامههای اصلاحطلبانه را با آنانی که در فهرستها قرار داده و میدهند، پیش میبرند؟ این یعنی مدلی مانند انتخابات مجلس ششم و پیشاپیش، پاسخ این پرسش برای همه مردم ایران روشن است؛ اما گویی اصولگرایان از این محدودیت سیاسی جریان مقابل خود نهایت استفاده را برده و کنایههایی را به تاکتیک اصلاحطلبان وارد میکنند. یکی از چهرههای اصولگرایان سنتی که معمولا نزدیک انتخابات فعال شده و اتفاقا طیف جوان و فعال اصولگرا نظرات او را برنتابیده و کار خود را میکنند، تفاوت دیدگاه چهرههای اصلی اصلاحطلب درباره انتخابات را نوعی تقسیم کار دانسته است.
با توجه به شرایطی که برای اصلاحطلبان وجود دارد، پیشنهاد میکنم صادقانه درباره این شرایط خاص و رسیدن به فهرستهای انتخاباتی از بین تأییدصلاحیتشدگان با مردم سخن بگویند. اشکال مجلس دهم این بود که از ترس گلهمندشدن انتخابشدگان، به مردم اعلام نشد که اکثر اعضای فهرستها، نیروی کادر اصلاحطلبان و تضمینکننده اجرای برنامههای اصلاحی نیستند؛ بلکه از بین افرادی که تأیید صلاحیت شدند، افراد نزدیکتر به مشی اصلاحطلبی در فهرستها قرار گرفتند. انتخاب نام لیست امید نیز یک اشتباه محاسباتی بود. این مسئله توقعبرانگیز بود و مطالبات را دامن زد. شرایط انتخابات خبرگان در تهران و شهرهای بزرگ را در نظر بگیرید.
مردم معمولا به هر دو لیست مورد حمایت رئیسجمهور دوران اصلاحات رأی دادند اما در خبرگان، کمتر این سؤال ایجاد شد که افراد حاضر در لیست خبرگان مردم، نتوانستند تغییر رویه خاصی ایجاد کنند؛ درعینحال، رأی مردم یک حرکت ایجابی بود و البته برخی چهرههای منتسب به جریان مقابل هم از حضور در این دوره خبرگان با رأی مردم، کنار گذاشته شدند.
البته میپذیرم که سطح درگیری جامعه با مجلس را به هیچ روی نمیتوان با خبرگان مقایسه کرد اما این موضوع را صرفا بهعنوان یک اتفاق سیاسی، مورد بحث قرار دادم. به نظر نگارنده، در انتخابات مجلس یازدهم باید شفافتر و واضحتر با مردم سخن گفت. اصلاحطلبان برای حوزههای انتخابیه سراسر کشور، احتمالا پیشنهاد کاندیدا از بین داوطلبان باقیمانده را خواهند داشت اما حتما باید به مردم گفته شود جریان اصلاحات نمیتواند مسئولیت عمل افرادی را که نیروی کادر جریان اصلاحطلبی نیستند، بپذیرد و صرفا بهترین امکان انتخاب در هر حوزه انتخابیه به مردم اطلاعرسانی میشود.
اصلاحطلبان باید به مردم بگویند لیستبستن به مفهوم تشکیلاتی، با این شرایط دستگاه ناظر وجود ندارد. بین کسانی که به برجام رأی میدهند و برای گرهگشایی از زندگی مردم ارزش قائل هستند، با آنانی که تصور درستی از فضای بینالملل ندارند، تفاوت وجود دارد پس بین مجلس نهم و دهم نیز از این تفاوتها وجود داشته است اما اینکه این عملکرد همان برنامههای اصولی جریان اصلاحات است، پاسخ مثبت نیست.
حجم تخریب بهویژه از سوی جریان برانداز و خارجنشین، بسیار بالا بوده است. محافل داخلی و صداوسیما هم بر شدت عمل خود افزودهاند. نارضایتی مردم از عملکرد دستگاههای مختلف و البته حمایت آنان از استقلال و تمامیت ارضی کشور، برخی اصولگرایان را به اشتباه محاسباتی انداخته که مردم از درگیری و گذر از مذاکره و مدلهای دیپلماتیک استقبال میکنند. آنان حتما بهزودی خواهند دانست مردم نسبت به ناکارآمدی مجموعه دستگاهها، منتقد هستند و این به معنای بیارزششدن مذاکره و بهدستآوردن حقوق مردم با شیوههای غیرجنگطلبانه نیست.
نگارنده با عملکرد انفعالی اصلاحطلبان در انتخابات کاملا مخالف بوده و معتقدم باید به هر میزانی که امکان آن وجود دارد، در صحنه بود؛ اما صادقانه با مردم سخن گفت. با تجربه سیاسی میگویم قول کاندیدا بسیار راحت، بعد از ورود به یک مجموعه مانند مجلس یا شورا، فراموش میشود؛ پس باید با مکانیسمهای تشکیلاتی، آنان را رصد کرد. پیشنهاد میکنم اصلاحطلبان در این مقطع خاص سیاسی و اقتصادی جامعه ایران که مردم دغدغهها و نگرشهای تازهای پیدا کردهاند، به معیارهای اصولی و اخلاقی اصلاحطلبی خود توجه ویژه داشته باشند.