برگزیده ها
دو لبه ی یک قیچی بر تار و پود اصلاح طلبان

مازندمجلس:بسیاری از اهالی اصلاحات می گویند این جریان علاوه بر رقبای تندروی داخلی از سوی براندازان و خارج نشین ها هم هدف حملاتی سخت و بی امان قرار می گیرد.

مازندمجلس:این روزها اصلاح طلبان از دو سو خود را هدف هجمه می بینند؛ گروه های تندرو داخلی موسوم به دلواپسان از یک سو و براندازان خارج نشین از سوی دیگر به اصلاح طلبان می تازند. این در حالی است که این جریان در درون خود با چالش هایی چون عدم قطعیت و اختلاف نظر در مورد تاکتیک و حتی راهبردهای سیاسی مواجه است و در جامعه نیز خود را بی بهره از اقبال سالیان گذشته می بیند.

مواجهه اصلاحات با حملاتی مستمر

موج گسترده انتقادات به رهبر معنوی این جریان پس از اظهارات اخیر او در مورد انتخابات آتی و راهکارهای ایجاد گشایش سیاسی در کشور،‌ نوعی همنوایی میان مخالفان داخلی و خارجی اصلاحات را می نمایاند.

تاکید «سیدمحمد خاتمی» در دیدار شورای مرکزی حزب پیشرو اصلاحات بر ممانعت از تحریم انتخابات،‌ البته به مذاق براندازان خوش نیامد. موج انتقادات از سوی مخالفان دوآتشه نظام متوجه رییس دولت اصلاحات شد. این گروه اصلاح طلبان را «بازیچه» و «مهره» حاکمیت خواندند که در بزنگاه های حیاتی و حساس،‌ نظام را از «بن بست» نجات می دهد. این گروه با همین استدلال،‌ اصل «مردمی بودن» و مبنای مدنی جریان اصلاحات را زیر سوال بردند.

‌رهبر معنوی اصلاح طلبان پس از دیدار با شورای مرکزی حزب پیشرو اصلاحات، ‌از سوی رقبای داخلی هم هدف تندترین هجمه ها قرار گرفت. اظهارات او در مورد لزوم رواداری بیشتر حاکمیت با گروه های سیاسی و فراهم کردن زمینه حضور مردم در انتخابات،‌ واکنش دلواپسان را برانگیخت.  

بخشی از اظهارات خاتمی البته منافع دلواپسان را هدف قرار داده بود،؛ جایی که با اشاره به سیاست حکیمانه «جذب حداکثری و دفع حداقلی» پرسید: آیا امروز در کشور این سیاست در حال پیاده شدن است؟ بهترین نیروهای این مملکت دفع می‌شوند و به عنوان غیرخودی با آنها برخورد می‌شود و برای توجیه کار خود تهمت می‌زنند و نسبت‌های ناروا می‌دهند.

این موج انتقادات به اندازه ای گسترده بود که «سید فرید موسوی» نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در صفحه توییتر خود ‌هم‌آوایی براندازان و دلواپسان در هتاکی به ‎خاتمی  را بیش از هر چیز موید اعتبار شخصیت دلسوز او دانست که مخالفانش را در هر دو سوی افراط چنین به وحشت می‌اندازد.

این همصدایی البته امری نوپدید نیست و بارها در صحنه های مختلف سیاست داخلی و خارجی بروز یافته است. این در حالی است که به گفته خاتمی،‌ کسانی که به دنبال تضعیف گفتمان اصلاح طلبی هستند، مطمئن باشند با این کار خود براندازان را تقویت می کنند. جریانی می خواهد اثبات کند که تمام مشکلات کشور بر عهده اصلاح طلبان و دولت است . این جریان علاقه مند مردم نیست بلکه از دولت بدش می آید و می خواهد مجددا به قدرت بازگردد.

اصلاح طلبان در دو جبهه

باورمندان و هواداران جریان اصلاحات می گویند ریشه دشمنی های چندسویه با اصلاح طلبان را باید در فلسفه وجودی این جریان سیاسی جستجو کرد یعنی ابتنا و اتکا به جامعه مدنی.

از نگاه صاحبنظران مسائل سیاسی، الزامات داخلی و بین المللی پس از پایان دفاع مقدس به اتمام دوره آرمان گرایی انقلابی انجامید که در آن رویکرد ایدئولوژیک بر اغلب وجوه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی کشور غلبه داشت. پس از آن حرکت ناگزیر کشور در مسیر واقع گرایی و توسعه آغاز شد و سازندگی به محور اصلی تصمیم سازی در کشور بدل شد. در این میان تمرکز بر توسعه اقتصادی،‌ بخش دیگری از مطالبات عمومی مبنی بر توسعه سیاسی را بی پاسخ گذاشت. نتیجه از نگاه طیفی از سیاسیون توسعه نامتوازنی بود که اقتصاد و سیاست را همپای هم رشد نداده بود.  

در چنین فضایی اصلاح طلبان استقرار دولت برآمده از جامعه مدنی را تنها راه حل چالش ها معرفی کردند؛ دولتی که در فاصله سال های ۷۶ تا ۸۴ با دستورکار توسعه سیاسی و توسعه سیاسی پا به میدان گذاشت تا گام هایی بزرگ در مسیر تحقق شعارهایش بردارد.

بر این مبنا، اصلاح طلبان خود را را حلقه واسط میان جامعه مدنی و حاکمیت می دانستند با این هدف که با نمایندگی مطالبات مردم،‌ افزایش مشارکت سیاسی،‌ احیای ‌اعتماد عمومی،‌ تقویت ارتباط میان مردم و حکومت، بنیان های و پایه های مردمی نظام را استوارتر سازند.

درباره کارنامه و عملکرد اصلاح طلبان چه در دوره دولت اصلاحات و چه سال های پس از آن دیدگاه های بسیاری مطرح شده است. برخی معتقدند سودای اصلاح طلبان برای کسب قدرت باعث شد تا این جریان بسیاری از اصول و ارزش های خود را نادیده انگاشته و با کنار نهادن معنای واقعی اصلاحات و چشم پوشیدن بر مطالبات اقشار مختلف خود را از پشتوانه های مهمی چون مقبولیت عمومی محروم سازد.

با این حال اصلاحاتی ها می گویند چند صدایی و تکثر برآمده از اندیشه و فلسفه اصلاحات هرگز به مذاق گروه های تندروی اصولگرا خوش نیامده است؛ اقلیت اقتدارگرا که رمز موفقیت خود را در غلبه تک صدایی،‌ ایجاد جامعه توده ای و اجتماع هیجانی می جویند، هرگز تکیه بر جامعه مطالبه گر و آگاه برآمده از شعور و عقلانیت مورد نظر اصلاح طلبان را بر نمی تابند.

از این منظر، فلسفه تکیه حکومت بر جامعه مدنی همان چیزی است که براندازان هم از آن واهمه دارند. تقویت ارتباط با مردم،‌ افزایش مشارکت سیاسی، ‌چندصدایی‌ و تقویت اعتماد عمومی، عامل مشروعیت بخشی به حاکمیت است. از این رو براندازان مخالف نظام هم به اصلاح طلبان به چشم دشمنان درجه یک خود نگاه می کنند.

این مواجهات اصلاح طلبانه بارها در گفتار پیروان آن بازتاب یافته از جمله «فیاض زاهد» مدرس دانشگاه که دلواپسان داخلی و اپوزیسیون خارجی را «دولبه یک قیچی» می داند؛ دو جریانی که در ظاهر ضد هم هستند، اما حرف یکسانی را بازتاب می‌دهند؛ این حرف که نمی‌توانید از طریق صندوق رأی، کنش‌های مسالمت جویانه، انتخابات و نهادهای اجتماعی و مدنی مطالبات خود را پیگیری کنید.

اصلاح طلبان اصولگرایان انتخابات مجلس یازدهم مردم دولت نمایندگان مجلس کاندیدا مازندمجلس