برگزیده ها
حال همه ی ما خوب است، اما تو باور نکن!

اختصاصی مازندمجلس: همه ازجمله مسئولین متفق‌القول‌اند که باید برای این وضعیت سراسر تراژدی کاری کرد. چون خبرنگاران چشم‌وچراغ آن‌ها هستند اما در همین مرکز استان از خبرنگاران به شکل گزینشی تجلیل می شود!

اختصاصی مازندمجلس: دوست داشتیم روند کمّی و کیفی برگزاری مراسم استانی روز خبرنگار امسال با پیش بینی های ما که از تجربه های سالیان گذشته شکل گرفته بود،جور در نیاید که از قضای روزگار همانی شد که بیمش را داشتیم.

فصل اول: بی‌خانمان

روز خبرنگار است ولی ما که بی‌سرزمین‌تر از بادیم در مجتمع تشریفاتی (شما بخوانید تالار عروسی) در مهدشت ساری موردتقدیر قرار می‌گیریم. در محمودآباد هم در مجتمع آموزشی (شما بخوانید تفریحی) وزارت نفت مراسم تجلیل از خبرنگاران برپاشده است. در مراسم روز خبرنگار در ساری در محل تجلیل پذیرایی می‌شویم در محمودآباد به تالار عروسی می‌رویم و شام می‌خوریم. امیدوارم این شام ربطی به آن شام آخر معروف نداشته باشد. به یاد سالن همایش‌های صداوسیما می‌افتم و حتی خانه کشتی و... و اینکه واقعاً چرا ما خانه‌ای نداریم تا بتوانیم گعده‌هایمان را آنجا برگزار کنیم و سربار این‌وآن نباشیم.

فصل دوم: به ما بیچارگان زان سو نخندید

مسئولین وابسته و پیوسته با حوزه خبر و حتی غیرمرتبطین در یک اقدام هماهنگ نسبت به تشریح وضع موجود خبرنگاران به ایراد نظریات پرداخته و اعلام کردند که اهالی رسانه دچار معضلات عمده‌ای بوده و با مشکلات بغرنجی دست‌به‌گریبان هستند. حتی جناب استاندار که به گفته مجری برنامه از اعضای خانه مطبوعات نیز هست (و به همین دلیل در روز خبرنگار از وی تجلیل به عمل آمد!) از رقم دقیق دریافتی خبرنگاران که چیزی حدود 500 هزار تومان است خبر دارد و این در حالی است که به هزار دلیل موجه و غیرموجه ما باید از حقوق ایشان باخبر بوده باشیم. همه ازجمله مسئولین متفق‌القول‌اند که باید برای این وضعیت سراسر تراژدی کاری کرد. چون خبرنگاران چشم‌وچراغ آن‌ها هستند اما در همین مرکز استان از خبرنگاران به شکل گزینشی تجلیل می شود!

فصل سوم: پلیس بد، پلیس خوب

نماینده دست راستی حاکمیت به خبرنگاران می‌تازد درحالی‌که آن‌ها به زیور اخلاق و بایسته‌ها نیز آراسته است. نماینده دست چپی نظام آن را ماست‌مالی می‌کند. اگرچه به طرز عجیبی هر دو بر ضرورت کار خبرنگاری در تنویر افکار عمومی اتفاق‌نظر دارند!

فصل چهارم: وقتی از خودمان حرف می‌زنیم دقبقا از چه حرف می‌زنیم

نمایندگان مطبوعات که برای سخنرانی می‌روند یا حرفشان را با شوخی شروع می‌کنند یا ... بگذریم. بیشتر به فکر رنگ جوهر یا اندازه آن هستند تا شکسته شدن قلم (معلوم است که منظورم بازداشت‌ها نیست) یا حرمت قلم. این حقیقت که ما خرد ایده آل را همه‌گیر می‌کنیم نه اینکه فقط گزارشگر یک رویداد باشیم در گفته‌های آن‌ها موج نمی‌زند!

فصل پنجم: کلاس رایگان اخلاق و فلسفه خبر

عضو محترم شورای شهر از روی متن که الحق یک سنت حسنه است پیرامون چیستی خبر و اخلاق خبر ورک شاپ چنددقیقه‌ای برگزار کرده و از ما خبرنگارها تشکر می‌کند.

فصل ششم: من تکرار می‌کنم پس هستم

مسئولین گویا یادشان رفته که خبرنگاران عناصر حی و حاضر همه مراسمت و تجلیل‌ها و عروسی و عزاها هستند و طبعاً حرف‌های تکراری مسئولین را که با تغییر نهاد تقریباً به کار همه حرفه‌ها و گزاره‌ها می‌آید را شنیده‌اند. مثلاً در تجلیل از مقام شامخ معلم، وجود ذی‌وجود پزشک و غیره و غیره و غیره. پس لااقل با حضور ذهن بیشتری پای میز خطابه بیایند.

فصل هفتم: لطفاً مرا فالو کنید

ملاحت و غلظت و مهربانی کلام مسئولین در مورد خبرنگاران در حدی است که مرا به یاد فعالیت فضای مجازی تین ایجرها می‌اندازد. جوری که انگار می‌خواهند بگویند مرا فالو کنید. یا لایه لطفاً!

فصل هشتم: باور کنید من نمی‌خواهم حرف بزنم

مطلعِ سخنرانی همه مسئولین این مسئله است که آنان قصد سخنرانی نداشته‌اند و می‌بایست خبرنگارها حرف بزنند. مگر خبرنگارها در طول سال حرف نمی‌زنند. پس دارند چه‌کار می‌کنند!

فصل نهم: آی آدم‌ها!

به‌حکم خبرنگاری حواسمان. هست که بیخ گوشمان همان‌جایی که داشتیم تجلیل می‌شدیم دو هم استانی کشته و چند نفر زخمی شده‌اند. البته استاندار محترم گفت که پی گیری می‌کند.

فصل دهم: او

عدم حضور سرپرست محترم اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل استانداری مازندران جناب عباس مهدوی به چشم آمد. خاصه که ایشان خود از السابقون عرصه رسانه‌اند. این‌که مقام ایشان این اواخر تولیت شناساندن قهوه‌خانه، سفره‌خانه، هتل، متل، ویلا و... را در استان هم به دوش می‌کشند این سؤال را طرح کرد که نکند در حال بارگذاری خبری یا تبلیغی بوده‌اند و همین وظیفه خطیر، ایشان را از ملازمت استاندار بازداشته است؟

فصل یازدهم: تبعیض ظریف و باقی قضایا

درحالی‌که خدمه و کارکنان محترم مجتمع مجدانه از حضور خودروهای خبرنگاران در بلوار جنب سالن خودداری می‌کردند. ماشین مسئولین چسبیده به درب ورودی سالن پارک بود. و حتی اگر پله‌ها نبود تا زیر استیچ هم اذن دخول داشتند. به قول ظریف یکی از دوستان اهل‌دل در سال مزین به حمایت از تولید ملی این‌همه ماشین خارجی زیر پای مسئولین چه می‌کند!

فصل دوازدهم: چرا؟

این‌که چرا لحن این نوشته این‌طور است هر چه می‌خواهید بر سر سنت فرهنگی ما فریاد بکشید که هر چه می‌کشیم از این فرهنگ است. مگر نشنیدید که حافظ گفته

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد.

فصل سیزدهم: پایان

رجاء واثق دارم که برنامه سال آینده روز خبرنگار در حضور همین گروه سراسر هماهنگی و مسئولین همه‌چیزدان ما چیزی در حد و اندازه اسکار خواهد بود. اما با این شعر قیصر چه کنم که گفته...اما تو باور نکن.


حسین نادعلی زاده

روز خبرنگار مراسم مازندران ساری محمودآباد خانه مطبوعات فرهنگ و ارشاد استانداری مازندران مازندمجلس