برگزیده ها
تراژدیِ عارف در بهارستان

مازندمجلس: زمزمه های سیاسی می گویند عارف همچنان تمایل دارد در قامت یک کاندیدای ریاست جمهوری وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود.

مازندمجلس: «تعامل دولت با نهادهای اصلاح‌طلبی در حداقل است. دولت با شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان هیچ تعاملی ندارد و با فراکسیون امید تعاملی حداقلی و در مواقع نیاز مثل رأی اعتماد وجود دارد.» شاید بتوان کلید جملگی انتقادهایی که در محافل اصلاح‌طلبی علیه عارف مطرح می‌شوند را در همین جمله خود او جستجو کرد، نقدهایی که مسئولیت ناهماهنگی دولت و جریان اصلاحات، را بیش از هرکس بر دوش خود عارف قرار می دهد.

فردی که خود را زعیم اصلاح‌طلبان می‌داند و با حمایت قاطع ریش‌سفیدان و نخبگان این جریان در اسفند ۹۴  توانست به‌عنوان سر لیست سی نفره اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس معرفی شود، اکنون قادر به تأثیرگذاری سیاسی در مسائل روز سیاست کشور نیست آنقدر که خود او نیز معترف به این تاثیرگذاری حداقلی باشد. 

شاید از همین روست که مماشات عارف را دیگر نمی‌توان ذیل چارچوب دلسوزی برای مصالح کشور، میل به آشتی سیاسی یا تسامح و مسامحه تعریف کرد؛ این نوع از مماشات بیشتر به انفعال سیاسی می‌ماند. محافظه کاری عارف حتی طیف‌های میانه‌رو این جریان سیاسی را نیز به انتقاد واداشته و عملکرد منفعلانه عارف را مورد مواخذه قرار می‌دهند. یک روز کرباسچی عملکرد او را به باد انتقاد می گیرند و روز دیگر حجاریان و شکوری راد و ناصری. 

در این میان اما برخی خبرها حکایت از آن دارد که عارفِ اصلاح طلبان بی‌اعتنا به ترکش‌ انتقادات، همچنان سودای ریاست بر پاستور در سر می‌پروراند. 

از کوچه های یزد تا استنفورد 

فرزند حاج میرزا احمد عارف، از بازاریان به نام یزد، روزگاری که هم سن و سال هایش در کوچه‌های آشتی‌کنان یزد با آن درودیوار گلی به تفنن‌های کودکی و نوجوانی مشغول بودند، سر در چرتکه پدر داشت و علاقمند به حساب و کتاب. او سال ها بعد، نه تنها رتبه برتر مسابقه کشوری ریاضی را کسب کرد که حتی رتبه دو کنکور ریاضی در سال ۴۹ شد و دانشجوی مهندسی برق دانشکده فنی دانشگاه تهران. 

جوان جاه‌طلب آن روزها بعدها با اخذ بورسیه تحصیلی به دانشگاه استنفورد عزیمت کرد تا درنهایت مدرک دکتری برق مخابرات را در سال ۱۳۵۹ با معدل کامل چهار و با استاد راهنمایی نظیر تامس.ام. کاور، از نظریه‌پردازان حوزه اطلاعات آماری به پایان رساند. 

اما زندگی عارفِ جوان یک روی دیگر نیز داشت؛ مبارزات سیاسی و انقلابی. او در تمامی دوره پنج‌ساله حضور در استنفورد همواره یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا بود. بعد از پیروزی انقلاب و از سال ۵۹ تا ۱۳۸۰ مسئولیت‌هایی نظیر سرپرستی شرکت مخابرات، قائم‌مقام وزارت فرهنگ آموزش عالی، ریاست دانشگاه تهران، تا وزیر پست، تلگراف و تلفن و نیز نخستین رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در کارنامه عارف ثبت شد. در تمامی این منصب‌ها حضور عارف نشات گرفته از تخصص و دانش او بود.

تکیه بر دومین صندلی مهم دولت اصلاحات

عارف اما از بدو تشکیل دولت دوم اصلاحات، گامی بلند و جاه طلبانه برداشت و با پذیرش پیشنهاد معاونت اولی سید محمد خاتمی حیات سیاسی خود را وارد فاز جدید کرد. او البته نسبت به دیگر اعضای دولت اصلاحات مشی سازشگری داشت و همین امر را شاید بتوان دلیل اصلی گماردن او در چنین مسندی دانست، چهارسالی که او از این جایگاه پاستورنشین شد به‌مراتب تنش‌های سیاسی آن روزهای عرصه سیاسی و اجتماعی نیز کم‌رنگ‌تر شد. با بسته شدن دفتر اصلاحات در سال ۸۴، عارف نیز بار دیگر به همان حرفه علمی بازگشت تا با غرق در مکاشفات علمی خود اندکی از فضای سیاست دور بماند.

اصلاح طلب دور اندیش

هنگامه انتخابات ۹۲ که رسید و اصلاح طلبان عزم خود را برای فتح کرسی ریاست پاستور جزم کردند، بار دیگر زمزمه‌هایی از احتمال حضورعارف به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلبان به گوش ‌رسید، او خیلی زود و با حضورش در بیستم اردیبهشت‌ماه ۹۲ در خیابان فاطمی بر این گمانه زنی ها مهر تایید زد. او البته یک ماه بعد در ۲۰ خرداد و زمانی که ۴ روزبه رای گیری باقی‌مانده بود، اعلام کرد که با توجه به مشورت‌هایی که با خاتمی انجام داده تصمیم به انصراف از ادامه رقابت‌ها گرفته است. اگرچه در نامه انصراف عارف ردپای حمایت از نامزد دیگری دیده نمی‌شد اما بر کسی پوشیده نبود که کناره‌گیری او به سود حسن روحانی است. ازآن‌پس بود که از عارف به‌عنوان سیاستمداری دوراندیش، فداکار و واقع‌نگر یاد شد که کناره‌گیری حیاتی او به سود حسن روحانی، مانع از دو شقه شدن سبد آرای اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲ شد. همین امر بود که جایگاه سیاسی وی را در جبهه اصلاح‌طلبی محکم‌تر از گذشته کرد، فردی که مصالح جناحی و اهداف کلان آن را بر تمایلات شخصی رجحان داد. چنانچه حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی نیز اخیراً در گفت‌وگویی با ایرنا بر این موضوع مهر تائید می‌زند و می‌گوید:« گمان نمی‌کنم عارف از اقدام خود در سال ۹۲ پشیمان باشد. آن گذشت ، سرمایه بزرگ سیاسی برای او بوده و هست.»

خیز برای لیدری اصلاحات در پارلمان

حسن رسولی، سخنگوی ستاد انتخاباتی عارف پس از انتخابات اعلام کرد که دولت روحانی پس از انتخابات ۹۲، به او پیشنهاد وزارتخانه‌های علوم و ارتباطات را ارائه داده اما عارف هیچ‌یک را نپذیرفته است. رسولی در تشریح دلیل رد این پیشنهاد گفته بود« پسندیده نیست وقتی کسی نفر دوم یک دولت بوده است، مسئولیت یک وزارتخانه را برعهده گیرد.»

اما دو سال بعد در آستانه انتخابات اسفند ۹۴ مشخص شد که رد پیشنهاد کرسی وزارت دلیل دیگری هم داشته است؛ عارف این بار دیگر خود را محق می‌دانست تا بتواند در قامت زعیم اصلاح‌طلبان، بهارستان نشین و وکیل الوکلا تهران شود. البته که به‌واسطه فداکاری او در انتخابات ۹۲ ، تمامی اصلاح‌طلبان نیز از او حمایت کردند. 

در مسیر زوال سیاسی

عارف وکیل المله و محبوب اما از روزی که پا به خانه ملت گذاشت تا همین روزها که عمر این دوره مجلس رو به پایان رفته است یک پارلمانتاریست تاثیرگذار نشد. او که حضورش در بهارستان را با سودای تکیه زدن بر صندلی ریاست مجلس همراه کرده بود گویی بعد از ناکامی در رسیدن به این آرزو، سکوت را مسیر پارلمانی خود کرد. آنهم در شرایطی که چشم امید اصلاح طلبان به او بود تا در قامت لیدری اصلاح طلبان مجلس، مطالبات این جریان و بدنه رای را در مجلس پیگیری کند. اما گویی عارفِ مجلس نشین، عارفی نبود که اصلاح طلبان انتظار داشتند. 

او به جز چندباری که تریبونش برای بیان نطق باز شد در سایر جلسات پارلمان سکوت را اختیار کرد و با وجود آنکه خودش می گفت در پشت صحنه فعال است اما یکپارچه نبودن برخی تصمیم گیری ها و رفتارهای اعضای فراکسیون امید در معادلات پارلمانی حکایت از آن داشت که در پشت صحنه هم نفوذ و کاریزمای عارف کمتر از آن بوده که فراکسیون امید را لیدری کند. شاید از همین روست که حال در سال اخر مجلس دهم حجاریان کنایه می زند که ما رئیس فراکسیونی می خواستیم که همچون ناطق وقتی دست به عمامه می زد آرای اصولگرایان به منفی یا مثبت بودن می چرخید. گرچه عارف هم پاسخ این کنایه را داده و آن را اظهاراتی دیکتاتورماآبانه دانسته است.

اما اوج انتقاد اصلاح طلبان از عارف، به تصمیم عجیب او در انتخابات هیات رئیسه سال اخر مجلس بازمی گردد. اصلاح طلبانی که می گویند هشدار داده بودند او وارد رقابت با لاریجانی نشود تا مبادا کرسی نواب رئیسی از دست امیدی ها دربیاید اما عارف تن به این هشدار نداده و بازهم بختش برای رقابت با لاریجانی را امتحان کرد. ازمونی که نه تنها خود بازنده شد بلکه کرسی نایب رئیسی مطهری هم در نتیجه ائتلاف های فراکسیونی از دست رفت تا یک اصولگرا جایگزین مطهری شود.

منتقدان براین اعتقادند عارف حتی اگر بنای کوک کردن ساز جدایی و هویت مستقل از فراکسیون مستقلین را در سر داشت کافی بود تا به نتیجه انتخابات هیئت‌رئیسه سال گذشته بسنده می‌کرد. در آن دوره عارف و فراکسیون امید در رقابت با علی لاریجانی، توانسته بودند در دور اول آرایی بیشتر را کسب کنند اما با قرار گرفتن ولایی ها پشت سر لاریجانی عارف از کرسی ریاست دور ماند. شاید تجربه آن ائتلاف دقیقه نودی کافی بود تا عارف بداند مستقلین مجلس خط قرمزشان ریاست لاریجانی است و اگر امیدی ها وارد آن حیطه شوند بازهم به سمت ائتلاف با ولایی ها خواهند رفت اتفاقی که امسال هم تکرار شد.

پس لرزه تصمیم اشتباه عارف عواقب دیگری هم داشت و آن حضور یک چهره رادیکال در راس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس آن هم در بغرنج‌ترین شرایط بین‌المللی برای ایران بود.

عملکرد عارف وقتی در کنار عملکرد او در ریاست شورای عالی سیاستگذاری گذاشته می شود تیغ نقدها به او را تندتر هم می کند. چه آنکه بسیاری از اصلاح طلبان براین اعتقادند که عملکرد این شورا در نظارت کردن و پاسخگو کردن شورای شهری های تهران از یک سو و امیدی های مجلس از سوی دیگر ناکارآمد بوده است و حال هزینه این ناکارامدی نارضایتی بدنه رای از عملکرد هر دو لیست امید در شورای شهر و مجلس دهم است.

تیغ تند انتقادات بر گلوی عارف

امروز اما سه و سال و نیم از روزهای سرد اسفند ۹۴ می‌گذرد، تصویری از آن عارف محبوب این روزها محو و کمرنگ شده است. اگر در صفحات نشریات اصلاح‌طلب تورق کنید کمتر شماره‌ای را می‌توان یافت که قلم به انتقاد از وی به تحریر درنیامده باشد و چهره‌ای سیاسی زبان به ایراد از او نچرخانده باشد. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی اخیرا عارف را در سیبل حملات خود قرار داد و گفت:« محمد رضا عارف در شورای عالی اصلاح طلبان و مجلس در این مدت چه‌ کار کرده است؟ همه اعتراض‌های اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد اوست. وی عملکردی ندارد که کسی بخواهد از او انتقاد کند. »

سعید حجاریان، چهره برجسته جبهه اصلاح طلبی نیز انتقاداتی را متوجه عارف کرده است. تئوریسین اصلاحات می گوید:« اگر صد نفر نماینده به مجلس بفرستیم، اما لیدر نداشته باشند، به هر طرفی می‌لغزند و هزینه ایجاد می‌کنند، فراکسیون امید به چنین وضعیتی دچار شد لذا می‌بینیم استراتژی دقیق ندارد و مواضع‌اش ناهمگون و رأی هایش غیرشفاف است، اما در مقابل رادیکال‌های مجلس مدیر دارند.»

از سوی دیگر علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت، عارف را فردی دانشگاهی و غیرسیاسی خواند. عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات نیز ادامه لیدری عارف را برای جریان اصلاحات هزینه را می داند.

سودای تکیه بر کرسی پاستور

اما انگار سودای رسیدن به پاستور برای عارف پایان نیافته است. او به دنبال نقش آفرینی در سطوح بالاتر سیاسی است. به نظر می‌رسد اظهارات اخیر عارف مبنی بر اینکه او نیز شانس پیروزی در انتخابات ۹۲ را در صورت ماندن در میدان  رقابت داشت می‌توان نوعی زمینه‌چینی وی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ نیز تلقی شود. 

آنچنان که مرعشی نیز با تأکید بر اینکه جوهره عارف سیاسی نیست و او شخصیتی دانشگاهی و متین دارد در رمزگشایی از ورود عارف به مجلس دهم این‌گونه توضیح می‌دهد: «سقف پرش ما برای انتخابات ۹۴ عارف بود. او اگر محافظه‌کار نبود که نمی‌توانست وارد مجلس شود. حتماً او نیم‌نگاهی به تائید صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری دارد.»

رسولی که از نزدیکان اوست چندی پیش دراین‌باره گفته بود« اگر شرایط فراهم باشد ممکن است عارف برای انتخابات ۱۴۰۰ نامزد شود.» 

مجلس عارف ریاست جمهوری انتخابات