برگزیده ها
انتخاب دشوار اصلاح‌طلبان در اسفند ۹۸

مازندمجلس: در شرایط حاضر جبهه اصلاحات از چپ رادیکال تا راست محافظه‌کار، چه آن دسته که تحریم را تقبیح می‌کنند و چه قشری که مشارکت را پوچ و بی‌ثمر می‌انگارند.

مازندمجلس: در شرایط حاضر جبهه اصلاحات از چپ رادیکال تا راست محافظه‌کار، چه آن دسته که تحریم را تقبیح می‌کنند و چه قشری که مشارکت را پوچ و بی‌ثمر می‌انگارند، همگی با درجه‌ای از شک‌وتردید مواضع انتخاباتی خود را اعلام داشته‌اند. هم آن‌ها که ترغیب به مشارکت کرده‌اند، دعوت‌شان همراه با شروط ضمنی ایراد شده، هم رگه‌های کمرنگی از تردید در مواضع افرادی که تحریم را ترویج می‌کنند قابل ردیابی است.

اگرچه اسفند ۹۸ از ماه‌ها قبل به دغدغه اصلی محافل سیاسی داخل کشور بدل شده، اما  در فاصله زمانی 6 ماهه تا انتخابات مجلس یازدهم و برخلاف انتظار، نه جناح راست تکلیفش با استراتژی انتخاباتی روشن شده نه جناح چپ به یک راهبرد اجماعی در اینباره دست یافته است.

در میدان انتخابات پیش رو، از بازیگران تا بازیگردانان، و از مجریان تا داوران، همگی در شناخت شرایط حاضر با شک و شبهه و در ارزیابی از وضعیت پیش رو با تردید و سردرگمی مواجه شده‌اند.

در جبهه اصلاحات، فارغ از چنددستگی و اختلاف‌نظر در مورد اصل مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات، می‌توان «سردرگمی و عدم اطمینان» را به عنوان مخرجِ مشترکِ رویکردِ اکثریتِ قریب به اتفاقِ اصلاح‌طلبان، فاکتور گرفت.

جبهه اصلاحات در محاصره مثلث تردید

در شرایط حاضر جبهه اصلاحات از چپ رادیکال تا راست محافظه‌کار، چه آن دسته که تحریم را تقبیح می‌کنند و چه قشری که مشارکت را پوچ و بی‌ثمر می‌انگارند، همگی با درجه‌ای از شک‌وتردید مواضع انتخاباتی خود را اعلام داشته‌اند. هم آن‌ها که ترغیب به مشارکت کرده‌اند، دعوت‌شان همراه با شروط ضمنی ایراد شده، هم رگه‌های کمرنگی از تردید در مواضع افرادی که تحریم را ترویج می‌کنند قابل ردیابی است. ریشه این عدم اطمینان و سردرگمی جبهه اصلاحات را می‌توان در  چند عامل جستجو کرد.

از یک سو  چگونگی رویکرد حاکمیت نسبت به ورود اصلاح‌طلبان به عرصه انتخابات و محدودیت‌های احتمالی که با نظارت استصوابی بر نامزدهای اصلاح‌طلب اعمال خواهد شد، آنها را دچار ترسِ تکراری ردصلاحیت های گسترده کرده است. ردصلاحیت هایی که ممکن است مانند انتخابات قبل دست آنها را برای معرفی کاندیدا خالی بگذارد و حتی به سمت ائتلافی دیگر سوق دهد.

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان درباره میزان اقبال عمومی با تردیدهای جدی مواجهند. کاهش مشارکت مردم براساس داده‌های تجربی و تحلیلی یعنی کاهش شانس پیروزی اصلاح‌طلبان. اما سومین عامل سردرگمی اصلاحات، ریشه در خود جبهه اصلاحات و نیروهای تازه‌نفس اصلاح‌طلب دارد. نیروهای جدیدالورودی که با برند اصلاح‌طلبی در سیروسلوک‌اند اما رفتار سیاسی‌شان عملاً هیچ فصل مشترکی با گفتمان اصلاح‌طلبی نداشته است.

وزن‌کشی اصلاح‌طلبان با سنگ ترازِ خاتمی

اصلاح‌طلبان خوششان بیاید یا نه خاتمی رهبر معنوی جبهه اصلاحات و در عمل رهبر تشکیلاتی اصلاح‌طلبان است. بخش مهمی از اعتبار و جایگاه اجتماعی این جریان به شخص خاتمی مربوط است. حتی اگر برخی همه این‌ها را منکر شوند، باید پذیرفت که در ادبیات سیاسی عمومی، مفهوم اصلاح‌طلبی با نام خاتمی و نشان دوم خرداد عجین شده است. همین امروز فارغ از اینکه موضع حجاریان، تاجیک، شکوری‌راد، عبدالله نوری، کرباسچی، عارف، مرعشی، موسوی لاری و ... درباره انتخابات اسفند چیست، عموم مردم اظهارنظر انتخاباتی خاتمی را به عنوان موضع اصلی جریان اصلاحات درباره انتخابات پیش رو در نظر دارند.

مواضعی که اخیرا خاتمی از آن رونمایی کرده و گفته است «نباید اصل انتخابات را زیر سوال بُرد ... انتخابات شرط کافی برای استقرار یک مردم‌سالاری نیست اما شرط لازم است ... قهر کردن با صندوق رای، انحلال مردم است. اصلاح‌طلبان و مردمِ ناراضی باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران پای صندوق‌ها بیایند تا جلوی خطر اصلی گرفته شود... اصلاح طلبان نمی توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند و انشالله فضا باز شود و صلاحیت‌ها تأیید شوند ... حاکمیت حکومت آزادتر و دارای سعه صدر بیشتر نسبت به مردم را تضمین کند».

نظر به دو گزاره برجسته از موضع اخیر خاتمی یعنی «نباید اصل انتخابات را زیر سوال بُرد چراکه قهر کردن با صندوق رای، انحلال مردم است» و «اصلاح طلبان نمی توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند»، محتوای کلی سخنان خاتمی همان ایده «مشارکت مشروط» برداشت می شود که از سوی دیگر چهره‌ها و طیف‌های اصلاح‌طلب نیز مطرح شده است. با همه این تفاسیر، اهمیت موضع انتخاباتی خاتمی به لحاظ دامنه اثرگذاری بر بدنه اجتماعی اصلاحات مقدم بر دیگر چهره‌های اصلاح‌طلب و متمایز از مواضع آن‌ها تلقی می‌شود.

«نه» به تحریم انتخابات /چند ایده درباره نحوه مشارکت انتخاباتی

به رغم تفاوت‌های چندوجهی شرایط فعلی با دوره‌های پیشین، اصلاح‌طلبی همچنان با تحریم انتخابات غریب و نامأنوس است، هرچند غیرمحتمل هم نیست. اما درباره مشارکت در انتخابات دو استراتژی کلی وجود دارد. یکی همان «مشارکت مشروط» است که از سخنان خاتمی تأویل می‌گردد و چهره‌هایی چون حجاریان و شکوری‌راد نیز آن را ترویج می‌کنند. استراتژی دوم حضور بی‌قید و شرط در انتخابات است که خود دو طیف را شامل می‌شود؛ گروهی از اصلاح‌طلبان همچون بهزاد نبوی، محسن رهامی و بخشی از حزب کارگزاران همچنان بر ائتلاف با اصولگرایان میانه‌رو (یا همان معتدلین) اصرار می‌ورزند. اما گروه دوم که شامل افرادی چون محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری است، مسیر ائتلاف اصلاح-اعتدال را در خط پایان می‌بینند.

مشارکتی‌ها و مشارکت مشروط

اغلب اصلاح‌طلبانی که عقبه حزبی‌شان به جبهه مشارکت بازمی‌گردد حامی مشارکت مشروط هستند. سعید حجاریان به تازگی در مصاحبه با سازندگی ضمن تشریح راهبرد «مشارکت مشروط»، سایر استراتژی‌ها را ناگزیر از سه مورد «حضور بی قید و شرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» عنوان می‌کند. حجاریان استراتژی حضور بی قیدوشرط را منجر به جدایی مردم و اصلاح طلبان می‌داند. که به مثابه مرگ یک جریان است. وی با استراتژی سکوت در انتخابات یا عبور مقطعی از انتخابات نیز مخالف است چرا که به زعم او  جبهه اصلاحات را ضربه‌پذیر خواهد کرد و به تعبیر وی هسته سخت قدرت این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند. تئوریسین اصلاحات در پایان تاکید دارد که اگر شرایط فراهم نشد، با ذکر دلایلی از خیر انتخابات می‌گذریم همین، اما «عبور از انتخابات» استراتژی دقیقی نیست، زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست محور می‌دهد».

شکل دیگری از ایده مشارکت مشروط از زبان دبیرکل حزب اتحاد ملت روایت می‌شود. شکوری راد مشارکت اصلاح‌طلبان را منوط به سنجش توأمان دو فاکتور می‌داند؛ انتخابات یا «آزاد» است یا نیست و مردم یا تصمیم به «مشارکت» در انتخابات دارند یا ندارند. او نمونه‌ای می‌آورد: نسبت درصدها در رابطه با آزادی انتخابات و در رابطه با میزان مشارکت مردم تعیین‌کننده این است که ما چه رفتاری در انتخابات داشته باشیم؛ مثلا اگر انتخابات آزاد باشد و مردم شرکت نکنند ما معتقدیم که باید در انتخابات شرکت کنیم ولو شکست بخوریم؛ چراکه نمی‌شود انتخابات آزاد را تحریم کرد ولو اینکه مردم بخواهند به هر دلیلی در آن شرکت نکنند.

مصطفی تاجزاده و صادق زیباکلام نیز  بر حضور مشروط در انتخابات تاکید داشته و بر این باورند که باید با شورای نگهبان و نهادهای تاثیرگذار برای تأیید نامزدهای بیشتری از اصلاح‌طلبان وارد مذاکره و تعامل شد. عبدالله ناصری، مشاور خاتمی هم می‌گوید:  تحریم انتخابات هیچ گاه در ادبیات سیاسی اصلاح طلبان نبوده است، اما چون نیروهای ما همه ردصلاحیت شدند دیگر برای خودمان تکلیفی نمی بینیم چون نیروهای دیگر را برای مجلس مطلوب نمی دانیم.

حضور بدون پیش‌شرط با برند اصلاحات

گروهی از اصلاح‌طلبان که اغلب حلقه نزدیکان محمدرضا عارف هستند که از مدت‌ها پیش دغدغه حضور در انتخابات داشته‌اند، تاکید جدی بر ادامه نیافتن ایده ائتلاف دارند. حسن رسولی، از نزدیکان عارف گفته‌ در انتخابات ۹۸ تصمیم نهایی گرفته شده و آقای عارف مدیریت انتخاباتی اصلاح‌طلبان را به عهده خواهد گرفت. محمدعلی وکیلی از دیگر اعضای فراکسیون امید پا را یک گام از رسولی فراتر گذاشته و گفته آقای عارف در کنار آقای خاتمی رهبری جریان اصلاح‌طلب را بر عهده دارد.آنها در ذیل این اظهارات بر پایان ائتلاف اصلاحات - اعتدال تاکید داشته اند.

عبدالواحد موسوی لاری از دیگر اعضای مؤثر شورای عالی سیاستگذاری است که همانند عارف می‌گوید در انتخابات مجلس لیست ترکیبی و تلفیقی نمی‌دهیم و حتما با چهره‌های اصلاح‌طلب در صحنه رقابت حضور پیدا می‌کنیم.

حضور بی‌قید و شرط در امتداد ائتلاف

گروه دیگری از اصلاح‌طلبان برای مشارکت در انتخابات اسفند قائل به شرط و شروط نیستند و بر این باورند که اصلاحات باید از حداقل قوای در دسترس حداکثر بهره را گرفت و ائتلاف با طیف میانه‌رو اصولگرایان را بازیابی و ادامه دهند. از جمله بهزاد نبوی، چهره شناخته شده اصلاح‌طلبان که با اشاره به شرایط حاضر، انتخابات پرشور را اصلی‌ترین مولفه امنیت ملی می‌داند. نبوی معتقد است همراهی اصولگرایان میانه‌رو و معتدل با اصلاح‌طلبان که در انتخابات‌های ۹۲، ۹۴ و ۹۶ موفقیت‌آمیز بوده، هنوز به شکل ائتلاف در نیامده و لازم است هرچه سریعتر این همراهی به ائتلاف تبدیل شود.

بخشی از کارگزارانی‌ها نیز حرکت هماهنگ جبهه اصلاحات و طیف میانه‌رو اصولگرایان را چاره کار می‌دانند. 

محسن رهامی، روحانی اصلاح‌طلب و نماینده سابق مجلس، در عین عضویت در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، همواره از منتقدان سازوکارها و تصمیمات شورا بوده است. او نیز معتقد است «با انفعال، خانه نشینی و قهر کردن کسی برای ما فرش قرمز پهن نمی‌کند. رقیب از خدایش است که ما قهر کنیم بنابراین موافق نیستم که اگر صددرصد خواسته‌های ما محقق نشد، در انتخابات شرکت نکرده و رأی ندهیم». به عقیده محسن رهامی جریان اصلاحات به تنهایی نمی‌تواند از عهده حل معضلات برآید و هنوز نباید خرج خود را از جریان اعتدال جدا کند و تأکید دارد: «ما باید با جریان‌هایی که به اصلاحات نزدیک هستند مانند جریان اعتدال، با حفظ قواعد ائتلاف و حفظ اصول و مبانی اصلاحات، ائتلاف و همکاری کنیم».

یکی از همراهان رهامی در این مسیر رسول منتجب‌نیا است که با جدایی از حزب اعتماد ملی، حزب جمهوریت را به تازگی راه‌اندازی کرده است. او اخیراً در پاسخ به پرسشی پیرامون ورود مستقل حزب متبوعش به انتخابات یا ائتلاف با سایر احزاب اصلاح‌طلب گفته است: «ما قطعاً بنای‌مان بر تکروی نیست، اما ائتلاف شرط و شروطی هم دارد و یکی از مهم‌ترین شروطش تعامل و پذیرش نظر همه طرفین ائتلاف است. ضمن این که تاکید می‌کنم ما باید یک آسیب‌شناسی کلی از جریان اصلاحات داشته باشیم».

اصل مهم بازسازی جبهه اصلاحات است نه انتخابات اسفند

در این میان نمی توان نظرات اصلاح طلبانی را نادیده گرفت که فراتر از امر انتخابات، بر ضرورت بازنگری در جبهه اصلاحات و بازتعریف مبانی اصلاح‌طلبی تأکید دارند. افرادی چون محمدرضا تاجیک که در مصاحبه اخیر خود با شرق گفته است: جریان اصلاح‌طلبی نیازمند تأمل جدی است و ضرورت دارد که در ساختارها و رویکردها بازنگری اساسی صورت بگیرد تا آینده‌ای متفاوت رقم زده شود. باید بررسی شود که چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده است و باید تمام بحران‌های امروز اصلاح‌طلبی واکاوی شود و تازمانی‌که با چنین رویکردی عمل نشود، نباید با تکیه بر پخمگانِ نخبه‌نما وارد میدان انتخابات شد؛ نمی‌توان با اتکا به افرادی که آبروی اصلاحات را برده‌اند و فضای سیاسی را سیاه کرده‌اند، رأی مردم را اخذ کرد. ‌اگر قرار است که اصلاحات در انتخابات آبرویی داشته باشد، لازم است که از نیروهای جوان و نخبه استفاده شود تا در این صورت بتوان امید داشت که گفتمان اصلاح‌طلبی و نه گفتمان مبتنی بر استمرار قدرت ادامه یابد. اکنون شرایطی مهیا شده که افرادی وارد میدان انتخابات می‌شوند که اصلاحات را در پستوهای سیاست دفن کرده‌اند. 

وی معتقد است نباید با چنین نیروهایی وارد بازار شد زیرا شکوه اصلاحات در ذهن مردم مخدوش می‌شود. ادامه راه اصلاحات تنها با تغییر گفتمان میسر نمی‌شود و ضرورت دارد که گفتمان اصلاحات با عاملان و حاملان جدید بر مردم عرضه شود؛ در غیر این صورت تغییر گفتمان تنها یک راه برون‌رفت تاکتیکی برای نیل به قدرت خواهد بود که مردم آن را نخواهند پذیرفت و آبروی اصلاحات بیش از پیش در پیشگاه مردم خواهد رفت.

اصلاح طلبان انتخابات مجلس مجلس یازدهم