برگزیده ها
از برده داری مدرن تا "|استراتژی زمین سوخته"| در شهرداری ساری

اختصاصی مازندمجلس: برخی از مدیران و معاونین شهرداری که می دانند دوره حضورشان در ساختمان عمارت به سر آمده است، و دیگر نمی توانند از منابع مادی و معنوی شهرداری بهره ها ببرند؛ استراتژی و سیاست "|زمین سوخته"| را در پیش گرفته اند.

اختصاصی مازندمجلس: در جغرافیای سیاسی مفهومی وجود دارد با عنوان "هارتلند"، و می گویند تسلط بر "هارتلند" به توفق استراتژیک بازیگران بین المللی می انجامد. چند سالی می شود که شهرداری ساری هم به "هارتلند"ی برای فعالان و گروه های سیاسی شهرمان بدل شده است. آن گونه که گروه های نفوذ تلاش دارند تا با تسلط بر این سازمان نیمه دولتی، نبض مدیریت شهری را به دست بگیرند. و البته در زمان های نزدیک به انتخابات تلاش این افراد و گروه ها برای تسلط بر مجموعه مدیریت شهری و یا معامله با تیم حاکم، شدت بیشتری به خود می گیرد. و صد البته که در این مبارزات و معاملات و کش و قوس های سیاسی و اقتصادی، انرژی و منابع مادی و معنوی شهر به هدر می رود و نابود می شود.

 

در این دوره، بازیگران حاضر در صحنه مدیریت شهری و گروه های مقابل ایشان، سطح بازی را تا آن جا بالا برده اند؛ که حتی کوران هم اختلافات را علنی و به عینه می بینند و کَران هم فریادها و نجواها را به وضوح می شنوند. و حتی به مصداق آن مصرع که "چون پرده بر اُفتد، نه تو مانی و نه من"؛ این بازیگران حتی به قیمت "نه خود بمانند و نه دیگری"، می خواهند سطح تشنجات را تا جایی بالا ببرند، که شاید بتوانند با ضربه فنی حریف بر "هارتلند" شهر دست یابند؛ و یا تسلط خود را باز تولید نمایند. این روزها قواعد بازی در میان گروه های سیاسی در ساری مبتنی بر "بازی بزدل" یا بازی "پسر ترسو" نیست. بلکه بازی "با حاصل جمع صفر" است. و نتیجه اش آن می شود که در نهایت نه از تاک نشان می ماند و نه از تاک نشان. و دودش به چشم مردم شهر و پرسنل شهرداری می رود.  

 

آن چه که در این میان و در این درگیری ها دیده و شنیده نمی شود، صدای استخوان ترکاندن بیش از 600 نفر از پرسنل شرکتی مشغول به کار در شهرداری می باشد؛ که وجه المصالحه و وجه المسامحه مردان در صحنه و صحنه گردانندگان در سایه شده اند؛ و بیشترشان بدون حقوق و دستمزد مانده اند و بدون بیمه.

 

در این که شهرداری ساری بسیار بیشتر از حد ظرفیت خود نیرو جذب کرده است تردیدی وجود ندارد. و این که دلایل ساختاری و روانی و اجتماعی این بحران در کجا ریشه دارد موضوع بحث این نوشتار نیست. اما آن چیزی که اهمیت دارد آن است که این حجم از نیروها که به هر قیمتی حاضر هستند در شهرداری مشغول به کار شوند؛ به واقع از میان خیل عظیم بیکاران همین شهر آمده اند. اگر وضعیت معیشتی و اوضاع اقتصادی کشور اجازه می داد، بسیاری از این کارگران ترجیحشان آن بود که در جای دیگری مشغول به کار باشند. بیشتر این کارگران خانواده دارند. فرزند دارند. مستأجر هستند و محتاج به نان شب و راضی به حداقل های زندگی؛ که همان حداقل ها هم بسیار پایین تر از خط فقر رسمی می باشد.

 

این راه بردگی است. این شیوه شیوه برده داری است. این استثمار و استعمار نیروی کار است. این نوع بهره کشی از نیروی کار نام دیگرش "برده داری مدرن" است. اگر در جذب این نیروها اغراض سیاسی "از ما بهتران" مد نظر بوده؛ این گناه جوان بیکاری که با هزار امید و آرزو حاضر شده با حداقل دستمزد در شهرداری مشغول به کار شود، نیست. و غمگنانه آن است که در روز کارمند شنیده شد که یکی از شرکت های اقماری تأمین کننده نیروی شهرداری نام این 600 و چند نفر را به عنوان نیروی مازاد اعلام کرده است. افسوس که هنوز صدایی از هیئت رئیسه شورای شهر و اکثریت جدید شورا شنیده نشده است. یا شاید ما نشنیده ایم.

 

در سوی دیگر، برخی از مدیران و معاونین شهرداری که می دانند دوره حضورشان در ساختمان عمارت به سر آمده است، و دیگر نمی توانند از منابع مادی و معنوی شهرداری بهره ها ببرند؛ استراتژی و سیاست "زمین سوخته" را در پیش گرفته اند؛ تا با ساقط کردن اندک منابع موجود، و با ایجاد حس ناامنی شغلی و ناامنی حقوقی به خصوص در میان پرسنل شرکتی و همچنین ایجاد شکاف و اختلاف در میان پرسنل شرکتی و قرادادی و رسمی، وجهه خود را ترمیم کنند. و هر آن کس غیر از خود را برای مدیریت شهر نالایق جلوه بدهند.

 

در این هنگامه ی غلط، برخی از سیاسیون عالی رتبه استان هم بدشان نمی آید که از این آب گل آلود خاویار صید کنند. حتی اگر به قیمت آن که سهم این بیش از 600 نفر پرسنل و خانوادهایشان اضطراب و استرس و تشویش و پریشان حالی باشد. گفتنی ها کم نیست.

شهرداری ساری مازندران شهرداری ساری انتخابات مدیریت شهری