برگزیده ها
شایسته‌ی سیاستیم!

اختصاصی مازندمجلس: ایجاد اعتمادبه‌نفس در زنان به معنای تحقیر کردن مردان نیست، سرکوب مردان نیز به‌اندازه رفتار آن دسته از مردان که زنان را تحت‌فشار گذاشته و شکنجه و آزار می‌دهند ناشایست است.

اختصاصی مازندمجلس: خودتان را دوست بدارید و به زندگی‌تان عشق بورزید!

در درون شما، زنی هوشمند، پرتوان، پویا، مستعد، امیدوار، سرزنده، بیدار و شگفت‌انگیز نهفته است.

بگذارید به تجلی و نمایش درآید.

دنیا چشم‌به‌راه شماست.

همه زنان، حتی من و شما، از درون کودکی، احساس گناهی را به دوش کشیده‌ایم. ما از سوی خانواده و جامعه برای گونه‌ای خاص از عقاید و رفتارها برنامه‌ریزی‌شده‌ایم، برای زن بودن، با همه قواعد، توقعات و ناتوانی‌هایی که در پی دارد، برخی از ما این نقش را با خرسندی بسیار پذیرفته‌ایم، اما بسیاری نیز این‌گونه نبوده‌ایم.

زندگی در میان موج حوادث، ماجراهای عبرت‌انگیز و دوران تحول، تجلی می‌یابد. ما در حال حاضر، در مرحله‌ای شگفت از تحول به سر می‌بریم. در این میان، زمانی طولانی، زنان خلق‌وخو و اعتقادات مردان را می‌پذیرفتند. به ما گفته می‌شد، چه‌کارهایی، چه موقع و چگونه می‌توانیم یا باید انجام دهیم. هنوز به یاد دارم که در کودکی به من آموخته بودند، همیشه دو قدم عقب‌تر از مرد راه بروم، به بالا نگاه کنم و از تو بپرسم، به چه چیز باید فکر کنم و چه‌کار باید انجام دهم؟

البته همه این‌ها، کلمه به کلمه به من گفته نشده بود، اما من به مادرم نگاه می‌کردم و ازآنجایی‌که او این‌گونه رفتار می‌کرد، من از او این رفتارها را آموخته‌ام. او به‌گونه‌ای تربیت‌شده بود که بی‌چون‌وچرا از مردان اطاعت کند. ازآنجاکه او زورگویی و سوءاستفاده را امری طبیعی می‌دانست، من نیز همین کار را می‌کردم. این‌یک مثال عینی از چگونگی آموختن رفتارهاست که بر اساس آن، ما شیوه‌های رفتاری و الگوهای فکری والدینِ خود را می‌پذیریم و آن‌ها را ادامه می‌دهیم.

زمان زیادی طول کشید تا بفهمیم که چنین رفتار به‌هیچ‌وجه طبیعی نیست و من به‌عنوان یک زن، هرگز شایسته چنین رفتارهایی نبوده اما درحالی‌که به‌تدریج سیستم اعتقادی درونی‌ام را یعنی آگاهی خود را تغییر می‌دادم. عزت و اعتمادبه‌نفس را نیز در خود می‌پروراندم. درست در همین زمان، محیط اطراف من نیز تغییر کرد و دیگر در زندگی‌ام جایی برای مردان زورگو و مستبد وجود نداشت.

احساس ارزشمندی و عزت‌نفس، مهم‌ترین داشته‌های یک زن به شمار می‌روند. اگر ما این دو ویژگی را در اختیار نداریم، باید حتماً آن‌ها را کسب کنیم. اگر از عزت‌نفس سرشار برخوردار باشیم، هرگز موقعیت‌هایی را که در آن قربانی می‌شویم و یا مورد سوءاستفاده قرار می‌گیریم، نخواهیم پذیرفت. ما تنها زمانی به دیگران اجازه می‌دهیم بر ما حکومت کنند و قیم ما باشند که ازنظر درونی بپذیریم و باور کنیم "به‌قدر کافی خوب نیستیم" و یا ارزشی نداریم.

 ما باید زنان را یاری کنیم به خویشتن دوستی، عزت‌نفس تا احساس ارزشمندی را شدیداً در خود توسعه دهند و موضعی قدرتمند در این اجتماع به دست آورند. هدف ما تحقیر و بی‌ارزش کردن مردان نیست، بلکه دستیابی به حقوق برابر میان دو جنس است که هر دو از آن سود خواهند برد.

زن‌ها در زمان‌های قدیم برای زن خوب بودن برنامه‌ریزی‌شده بودند. شام و ناهار را به‌موقع آماده کنند، به‌اندازه کافی استراحت کنند تا زمانی که او به خانه می‌آید سرحال و سرزنده باشند، بچه‌ها را آماده نماید، مویشان را شانه نماید، شست و شوی دست‌ها، تعویض و شستن لباس‌های آن‌ها، هنگام بازگشت او به خانه، با شِکوه و شکایت از مشکلات، آرامش او را بر هم نریزد، آرامش او را تأمین کند، به حرف او گوش بدهد و هرگز از اینکه شمارا برای غذا خوردن و گردش‌های تفریحی بیرون نمی‌برد، شکایت نکند در عوض بکوشد، دنیای سخت و توان‌فرسای کاری او را درک کند، احتیاجات او را برطرف سازد، خستگی را از تن او به درآورد.

اگر همه‌ی آنچه شما مایل به انجام آن هستید، همین‌ها باشد، هیچ انتقادی به این شیوه‌های رفتاری وارد نخواهد بود؛ اما در نظر داشته باشید که تقریباً همه زنان در آن دوره طوری برنامه‌ریزی‌شده بودند که همه خواسته‌های شخصی خود را نادیده بگیرند تا همسرانشان از آن‌ها راضی باشند. از یک زن خوب» چنین انتظاری می‌رفت.

این اوضاع کاملاً بر وفق مراد مردان بود، اما برای زنان کمترین سودی نداشت. امروز وظیفه ما زنان است که سمت و سویی تازه به زندگی خود بدهیم. ما می‌توانیم، با ارائه‌ی سؤال درباره همه‌چیز، حتی چیزهایی که بخشی از زندگی روزمره ما هستند، مانند آشپزی، مراقبت از کودکان، خرید کردن با پای پیاده یا انجام کارها با اتومبیل، تعریفی تازه از خود ارائه دهیم. همه آنچه ما در مدت‌زمانی طولانی به‌صورت کاملاً خودکار انجام داده‌ایم باید با دیدی منتقدانه موردبررسی قرار گیرد. آیا می‌خواهیم باقی‌مانده زندگی خود را نیز همان‌طور که تاکنون گذرانده‌ایم، سپری کنیم، فقط با این تفاوت که باگذشت زمان، برخی از فعالیت‌های ما حذف شوند؟

ایجاد اعتمادبه‌نفس در زنان به معنای تحقیر کردن مردان نیست، سرکوب مردان نیز به‌اندازه رفتار آن دسته از مردان که زنان را تحت‌فشار گذاشته و شکنجه و آزار می‌دهند ناشایست است. ما هرگز نباید دست به چنین کارهایی بزنیم. چنین رفتاری تنها موجب پافشاری بر واگذاری تقصیر می‌شود و من معتقدم که ما به‌قدر کافی بر سر این مسئله معطل‌مانده‌ایم. اگر گناه همه مشکلات زندگی را به گردن مردان و یا جامعه بی اندازیم، تنها موجب احساس ناتوانی در ما خواهد شد. واگذاری تقصیر همیشه نشانه ترس است. بهترین کاری که می‌توانیم در دنیای خودمان برای مردان انجام دهیم، این است که از ایفای نقش قربانی دست‌برداریم و به‌جای آن عنان زندگی خود را به دست بگیریم.

انسانی که عزت‌نفس داشته باشد، احترام دیگران نیز برمی‌انگیزد. مردها نیز با جدیت نقش خود را ایفا می‌کنند. آنان باید بار سنگینی را به دوش بکشند و فشار فوق‌العاده‌ای را تحمل کنند. از کودکی به مردان یاد می‌دهند که گریه نکنند و احساسات را خرج نکنند. آن‌ها به‌گونه‌ای تربیت می‌شوند که احساسات خود را پنهان کنند. به عقیده‌ی من، این نوعی شکنجه‌ی کودکانه است. جای تعجب نیست که بعدها، در قالب مردان بالغ، این‌همه خشم از خود نشان دهند. علاوه بر این، بسیاری از مردها از نداشتن یک رابطه خوب با پدرانشان، شاکی هستند. چه‌بسا که انتظار داشته‌اند از پدران خود بشنوند که موجوداتی دوست‌داشتنی و ارزشمند هستند.

بسیاری از ما زنان هم وضعیت بهتری نداریم. بسیاری از ما، به‌جای آن‌که هویت فردی خود را به ظهور برسانیم. همه‌ی عمرمان را صرف برآورده ساختن انتظارات دیگران کرده‌ایم. بسیاری از زنان، از این‌که به دلیل حس و وظیفه‌شناسی ناگزیر بوده‌اند خود را به خاطر دیگران قربانی کنند، به‌شدت خشمگین هستند. جای تعجب نیست که تعداد زیادی از زنان از خستگی مفرط رنج می‌برند. زنان شاغل باید از عهده دو کار تمام‌وقت به‌خوبی بربیایند. یکی در اداره و دیگری یعنی کار در خانه و مراقبت از خانواده که پس از بازگشت به خانه آغاز می‌شود. کسی که خواسته‌های خود را قربانی کند، خود نخستین قربانی این کار است.

اگر ما به‌عنوان یک زن بیاموزیم که به شیوه‌ای مثبت مراقب خود باشیم و عزت‌نفس خود را به‌گونه‌ای شایسته گسترش دهیم، زندگی همه انسان‌ها، مخصوصاً مردان، جهشی در جهت صحیح خواهد داشت. ازاین‌پس احترام و عشق میان دو جنس پدید می‌آید و مردان و زنان یکدیگر را محترم می‌شمارند.

ما زنان، مدت‌های مدیدی به دنبال استقلال بوده‌ایم، امروز دیگر آزاد هستیم تا همان‌گونه که می‌خواهیم باشیم. البته، هنوز هم بی‌عدالتی‌های زیادی در اعاده‌ی حقوق و جایگاه صحیح زن و مرد وجود دارد. مدت‌های مدیدی زنان برای داشتن حق رأی مبارزه می‌کردند، امروز ما به‌راحتی می‌توانیم برای اکثر مناصب انتخاب شویم.

لذا زنان را تشویق می‌کنم تا برای احراز پست‌های سیاسی تلاش کنند. ما شایسته سیاست هستیم. اگر ما بخواهیم، خودمان قوانین را به‌گونه‌ای شکل دهیم که از حقوق زنان حمایت کند، باید در این راستا به کار بپردازیم. ما می‌توانیم کار را کاملاً از پایه و از کار اساسی، درزمینه سیاست شروع کنیم.

آیا می‌دانستید که در سال 1935 روزولت قانونی را به کنگره‌ی آمریکا برده است که در آن مقررشده بود، هر خانه تازه‌ساز باید یک دستشویی و حمام داشته باشد. بسیاری از مردان نماینده‌ی کنگره به مخالفت پرداختند و گفتند: در این صورت تفاوت میان فقرا و ثروتمندان چه خواهد بود؟»

امروزه ما ساختن حمام را امری بدیهی می‌دانیم و ابداً فکر نمی‌کنیم این قانون یک زن فعال به کنگره تحمیل کرده است. اگر ما زمام امور را به دست‌گیریم، می‌توانیم کوه‌ها را جابجا کنیم و بدین طریق زمین به جایگاهی ارزشمندتر برای زندگی تبدیل خواهد شد.

 

دکتر آمنه عزیزی - روانشناس

اعتماد به نفس روانشناسی زنان مردان زنان زنان شایسته