اختصاصی مازندمجلس: در طي ده دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي، 17 استان از مجموع 31 استان كشور تابهحال نماینده زن در مجلس داشتهاند و از همه شهرهاي ايران 26 شهر، يك زن را به نمايندگي خود برگزيدند و از اين تعداد 11 شهر (تهران، مشهد، اصفهان، تبريز، اروميه، كرج، شيراز، همدان، كرمانشاه، زنجان و رشت) مركز استان بودهاند؛ يعني حدود یکسوم مراكز استانها حداقل یکبار نماینده خانم در مجلس داشتهاند.
شش شهر اول دو بار و بيشتر و 5 شهر ديگر فقط يك دوره نماینده زن براي مجلس برگزیدهاند. در دورههای اخير، بخش درخور توجهي از نمايندگان کلانشهرها، مانند تهران، به دليل قرار گرفتن در فهرستهای انتخاباتی احزاب و جریانهای سياسي شناختهشده موفق شدهاند به مجلس شوراي اسلامي راه يابند.
در دوره اول تا چهارم، هيچ نمایندهای از شهرستانها نداشتهایم و در دوره پنجم براي اولين بار شهرستان ملاير (كه مركز استان نبوده) زني را به نمايندگي انتخاب كردند.
در دوره ششم، 3 شهرستان و دوره هفتم با يك سير نزولي فقط يك شهرستان و در دوره هشتم نيز صفر شهرستان به بانوان براي نمايندگي مجلس اعتماد كردند.
دوره نهم و دهم يك مسير صعودي و رو به رشد براي شهرستانها به وجود آمد و به ترتيب تعداد به 4 و 6 رسيد. همانگونه كه مشخص است، در مجالس ششم، نهم و دهم شاهد تحولات سياسي جامعه، رقابت شديد جناحهای سياسي، رشد نامزدهاي زن، گنجاندن آنان در فهرستهای انتخاباتي و در اكثريت بودن بانوان اصلاحطلب در مجلس هستيم.
بيشترين مشاركت زنان در مجلس شوراي اسلامي مربوط به مجلس پنجم، ششم و هفتم است كه حضور زنان به علت محور توجه قرار گرفتن توسعه سياسي و طرح حمايت از جامعه مدني به 14 نفر رسيد. پایینترین مشاركت مربوط به سه دوره اول مجلس شوراي اسلامي است كه در آن حضور زنان در سه دوره اول مجلس شوراي اسلامي 4 نفر ارزيابي میشود اين مسئله بيشتر از هر چیز به علت اوضاع نامناسب كشور و درگیر شدن در جنگ هشتساله عراق عليه ايران بود.
آمارها و یافتههای تحقيقي كه از 9 دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ايران بهدستآمده نشان میدهد در انتخابات مجلس در ايران شانس موفقيت زنان در شهرهاي بزرگ و مراكز استانها بيشتر از مناطق روستايي و شهرهاي كوچك بوده است، زيرا شهرهاي بزرگ در مقايسه با نواحي شهري كوچك و روستايي منبع زنان فعالي است كه ظرفيت بسياري براي كانديدا شدن دارند. همچنين، شهرهاي بزرگ ايران کرسیهای بيشتري نيز دارند (چند عضوی)؛ به همين دليل در بيشتر دورههای انتخابات مجلس در ايران زنان نماينده از مراكز شهرهاي بزرگ به فعاليت پرداخته و از همين حوزهها به مجلس راهیافتهاند، زيرا اين حوزههای انتخاباتي براي پذيرش افكار و عقايدي كه به مسائل رفاه اجتماعي و مسائل زنان میپردازند آمادگي بيشتري دارند.
همچنین كانديداهاي زن مجلس به انتخاب شدن در مناطقي كه سطح آموزشي بالاتري دارند تمايل دارند. چراکه انسانهایی كه سطح سواد بالاتري دارند، احتمال بيشتري دارد كه از دیدگاههای تساوي افراد حمايت كنند و نيز احتمال كمتري دارد كه از دیدگاههای سنتي در خصوص نقشهای جنسيتي پيروي كنند. همچنين، احتمال بيشتري دارد كه زنان با سطح سواد بالا براي شركت در انتخابات كانديد شوند و درنتيجه مناطق با سطح آموزش بالا شرايط مناسبتری براي حضور زنان فراهم میکنند. با نگاهي به نمايندگي زنان در ادوار گوناگون مجلس، مشاهده میشود كه شانس آنان در شهرهاي بزرگ و مراكز استانها به دلايل توسعه فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي بالا بوده است. عواملي اعم از سطح توسعهیافتگی اقتصادي بالا، سطح سواد بالا، بالا بودن مطالبات اجتماعي و فرهنگي مردم در مقايسه با مطالبات اقتصادي و نگاه مردسالار كمتر در شهرهاي بزرگ ايران، بهویژه در مراكز استانها، نمود بيشتري دارند و درنتيجه شانس زنان براي موفقيت در انتخابات. مجلس در اینگونه مناطق و حوزههای انتخابيه بيشتر است.
همانگونه كه ذكر شد، حوزههای انتخابيه، بسته به جمعيت يا پارامترهاي ديگر، يا يك نماينده دارند (تك عضوي) يا چند نماينده (چند عضوي). ازآنجاکه معمولاً مراكز استانها پرجمعیتترند، چند عضو در مجلس دارند. چند عضوی بودن در كنار سطح بالاتر توسعهیافتگی، شهرنشيني و آگاهي سياسي باعث شده كه زنان به رقابت در مراكز استانها بيشتر متمايل باشند.
ساری که در سالهای اخیر توانسته است فاصله خود را با مراکز استانهای بزرگ کم نماید این فرصت را دارد که در مجلس یازدهم تنه به تنه کلانشهرها و مراکز استانها زده و حداقل یک کرسی از دو کرسی نمایندگی مجلس را به زنان اختصاص دهد.
در ادامه اینفوگرافی مربوط به این موضوع را مشاهده می کنید: