اختصاصی مازندمجلس: انجمن بینالمللی جامعهشناسی فراغت، اوقات فراغت را اینگونه تعریف میکند: مجموعهای از اشتغالات فرد که کاملاً به رضایت خاطر خود، برای استراحت، تفریح یا بهمنظور توسعه اطلاعات یا آموزش غیرانتفاعی، مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان میپردازد.
اوقات فراغت و شیوههای گذران آن در دوران گذشته معنا و کارکرد دنیای امروز را نداشت، باگذشت زمان شاخصها و معیارهای زندگی که امروزه بهویژه در کلانشهرها و شهرهای بزرگ دیده میشود این فضا را ایجاد کرده تا بانوان به شیوه و چگونه سپری شدن اوقات بیکاری خود نگاه دقیق و عمیقی پیدا کنند. هرچند که امکان دارد در عمل با چالشهایی روبرو باشند اما بدون تردید مسئله فکری بیشتر زنان چگونه گذراندن این اوقات است. اوقاتی که نهتنها میتواند اساس و پایه آن افزایش توانمندیهای آنان و نیز به وجود آمدن تفکر خلاق در بسیاری از عرصهها باشد بلکه بهعنوان یک انسان توسعهیافته میتوانند در رشد و تعالی جامعه خود نقش مؤثری داشته باشند.
گاهی بانوان شاغل با توجه به افزایش نقش و مسئولیت، فراغت را جزء حقوق خود نمیبینند یا دیگران این تفکر را ندارند که آنها نیاز به فراغت دارند. رویکردهای مردسالارانه سایه سنگینی بر سر مسئله اوقات فراغت انداخته است، بهگونهای که شماری از مردان ساعاتی را که زنان سرکار میروند جزء ساعات فراغت آنها به شمار میآورند و خواسته یا ناخواسته برای آنها وقت فراغتی قائل نیستند وزنان نیز به دلیل از دست ندادن زمان فراغت خود مجبورند که از این حق خود بگذرند.
از سویی نیز بانوان خانهدار از زاویه دید مردسالارانه تمام زندگیشان فراغت بهحساب میآید و به همین خاطر برنامه تنظیمشدهای برای فراغت به معنای علمی ندارند و بیشتر ساعات خود را به انجام امور جاری خانه و درنهایت کارهای روزمرهای همچون پرسه زدن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، تماشای تلویزیون و خواب و ... میگذرانند بدون آنکه حتی یک آن احساس به آنها دست بدهد.
از سوی دیگر وقتهایی که زنان با فرزندان خود به بوستان یا فضاهای تفریحی میروند در نگاه کلی ساعات فراغتشان قلمداد میشود درحالیکه امکان دارد همین دقایق برای آنها آرامش یا احساس مطلوبی به همراه نداشته باشد و حتی جزء ساعات کارخانگی به شمار رود...
واقعیت این است که بانوان خانهدار بیشتر اوقات در مدیریت زمان خود با چالش جدی روبرو میشوند و درک صحیحی از مفهوم فراغت ندارند. با عنایت به شایع بودن درصد بیماریهای روحی مانند افسردگی در میان زنان جامعه، اوقات فراغت مطلوب و مفید میتواند ازنظر روحی و عاطفی بانوان را برای ایفای نقشهای مهم آنها آماده کند.
درنتیجه ضرورت دارد تا در تعریف درست فراغت برای زنان، معیارهای واقعبینان و درستی لحاظ شود تا با توجه به آن شاخصها و معیارها بتوان تصویری واقعی از اوقات فراغت زنان در جامعه ارائه داد.