برگزیده ها
 خطای استراتژیک است اگر به دنبال شخص‌محوری باشیم/ اصولگرایان فرصت دارند تا دوباره به عرصه سیاست بازگردند

مازندمجلس: حسین کنعانی‌مقدم، دبیرکل حزب سبز ایران اسلامی، گفت: اگر شرایط درست شود، اقبال مردم به جریان اصولگرایی بیشتر خواهد شد. در غیر این صورت ممکن است در انتخابات آینده همین مقداری رایی را هم که در حال حاضر دارند، کسب نکنند.

مازندمجلس: جریان‌های سیاسی با برگزاری جلسات، نشست‌ها و میتینگ‌های سیاسی خود را آماده حضور در انتخابات مجلس یازدهم می‌کنند. حدود پنج‌ ماه مانده تا انتخابات، هنوز مرزها و چارچوب‌های انتخاباتی برای انتخابات پیش رو در جریان‌های سیاسی مختلف مشخص نشده است. حسین کنعانی‌مقدم، دبیرکل حزب سبز ایران اسلامی، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین، درباره نحوه عملکرد اصولگرایان برای انتخابات مجلس تاکید کرد که این جریان همچنان بر محوریت تشکل‌های روحانی اعتقاد دارد و لیدری فردمحوری را نمی‌پذیرد. او همچنین تاکید کرد که در این دوره انتخابات مجلس آنچه اهمیت دارد کارآمدی افراد است نه جناح سیاسی آنها.

کنعانی‌مقدم علاوه بر این معتقد است دیگر افراد نمی‌توانند در فضای غبارآلود سیاسی به قدرت برسند و باید از همین ابتدا تکلیف خود را با جناح‌های سیاسی و مردم روشن کنند. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

 

برخی چهره‌های اصولگرایی از چتر گسترده این جریان صحبت می‌کنند و اینکه هر کس به انقلاب، نظام و قانون اساسی پایبند باشد می‌تواند زیرمجموعه این جریان تعریف شود و در این جریان قرار گیرد. این نظریه را یک نظریه شخصی می‌دانید یا تصمیم کلی جریان اصولگرایی است؟

کشور در شرایطی قرار دارد که دیگر نمی‌توان یک دولت یا مجلس جناحی برای آن متصور بود. جناح‌ها باید برای حل مشکلات مردم دست به دست هم دهند تا یک مجلس و دولت کارآمد تشکیل شود. به همین خاطر نمی‌توان گفت فقط باید برای کسانی که در جناح ما حضور دارند، فعالیت کرد. بلکه به نظر می‌رسد هر کس که می‌تواند مشکلات کشور را حل کند باید با حفظ اصول انقلاب وارد صحنه کارآمدی نظام شود. بعید نیست در لیست ما کسانی حضور داشته باشند که تفکر آنها اصلاح‌طلبی است، اما کارکردشان باید در راستای حل مشکلات کشور و حفظ اصول انقلاب باشد.

 

با توجه به وضعیت کنونی جریان اصولگرا، وضعیت لیدری و سرلیستی آن را چگونه می‌بینید؟ برخی از سرلیست بودن افرادی مانند محمدرضا باهنر و حدادعادل سخن می‌گویند. این موضوع درست است؟

اعتقاد ما این است که جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چتر حمایتی جریان اصولگرایی هستند که ذیل آن گروه‌ها، جناح‌ها، شخصیت‌های سیاسی و تشکل‌ها می‌توانند حضور داشته باشند. اعتقاد ندارم که اصولگرایی باید در ساختار سیاسی خود شخص‌محور باشد. ما بیشتر به دنبال این هستیم که یک سازمان متشکل و قدرتمند مسئولیت ستادی جریان اصولگرایی را بر عهده بگیرد.

به نظر نمی‌رسد سرلیستی به آن مفهوم داشته باشیم که فلان شخص رهبر جریان اصولگرایی است. این یک خطای استراتژیک است که به دنبال شخص‌محوری باشیم.  

 

پس به نظر شما همچنان باید روی تشکل‌ها متمرکز بود و جامعتین را مانند گذشته محور می‌دانید. با توجه به شرایط این جریان، فکر می‌کنید این 2 تشکل روحانی می‌توانند بار دیگر نقش و جایگاهی را که در این جریان داشتند، به دست آورند؟

من معتقدم جامعه روحانیت مبارز در میان اقشار مختلف مردم و اقشار مذهبی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. درست است که در مقاطعی ضرباتی وارد شده، منتها آن مربوط به زمانی بود که برخی به مدیریت اسلام بدون روحانیت اعتقاد داشتند. اما امروز عملاً این تفکر با شکست روبه‌روست و به نظر می‌‌رسد ما در حال برگشت به اصول خود هستیم و جایگاه روحانیت در پیدایش، حفظ و تداوم انقلاب جایگاه بی‌بدیلی است.

 

با توجه به جلساتی که اخیراً جامعه روحانیت برگزار می‌کند، آیا توانسته موفقیتی به دست آورد؟

بله، به نظر می‌رسد این جلسات موثر است. تصمیم گرفته شده کمیته وحدتی در آنجا شکل بگیرد و از همه جریانات سیاسی و شخصیت‌هایی که در طیف اصولگرایی حضور دارند دعوت کنند تا کار منسجمی صورت گیرد. دغدغه ما دغدغه انقلاب، اسلام، کشور، مشکلات مردم و... است و در پی این نیستیم که حاکم باشیم و دیگران محکوم، چون در این صورت حاکمیت ما هم هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و مشکلات مردم روی زمین می‌ماند. این موضوع باید مورد تجدیدنظر همه جریان‌های سیاسی قرار گیرد؛ یعنی حاکم شدن به هر قیمتی حتی در صورتی که ممکن است نارضایتی مردم بیشتر شود.

 

پیش‌بینی شما از عملکرد جریان اصولگرایی برای انتخابات پیش‌ رو چیست و چقدر شانس موفقیت برای آن متصور هستید؟ در چه صورتی شکست جریان اصولگرایی را ممکن می‌دانید؟

اصولگرایان فرصت دارند تا با بازساری، نوسازی و پوست‌اندازی در ساختارهای سیاسی، گفتمان سیاسی و مطرح کردن مطالبات مردم دوباره به صحنه سیاسی کشور برگردند. افرادی که حق‌طلب باشند، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا، اگر مطالبات مردم را مورد توجه قرار دهند، به نظر من شانس بیشتری در انتخابات آینده خواهند داشت. چون بسیاری از کسانی که در هر دو طیف اصلاح‌طلب و اصولگرا از شرایط موجود ناراضی‌اند، به دنبال حل مشکلات مردم هستند نه اینکه لزوماً خود حاکم شوند.

 

جریان اصولگرایی چقدر احتمال موفقیت دارد؟

همان‌طور که گفتم اگر شرایط درست شود، اقبال مردم به جریان اصولگرایی بیشتر خواهد شد. در غیر این صورت ممکن است در انتخابات آینده همین مقدار رایی را هم که در حال حاضر دارند، کسب نکنند.

 

نظرتان درباره مشارکت مردم در انتخابات چیست؟ فکر می‌کنید با توجه به شرایطی که وجود دارد و فشارهایی که بر مردم تحمیل شده است، مشارکت چگونه خواهد بود، آیا مردم پای صندوق‌های رای خواهند آمد؟

سه تحلیل در این زمینه وجود دارد. یک تحلیل علمی است که این اتفاق را بر اساس حضور مردم در 40 سال اخیر تخمین زده و روی منحنی تحلیل کرده‌ایم. اگر روند به همین شکل فعلی بماند، به نظر می‌آید مشارکت زیر 50 درصد باشد.

 

اما اگر بتوانیم تغییر ‌فاز ایجاد کنیم و نوعی تکلیف شرعی و سیاسی برای مردم به وجود بیاوریم که احساس کنند رای آنها موثر است و می‌توانند سرنوشت کشور را تغییر دهند، ممکن است این آرا به بالای 65 درصد برسد و حتی می‌توان مشارکت را تا 70 درصد هم پیش‌بینی کرد.

 

اگر این اتفاق رخ ندهد و فقط تبلیغات و روش‌های هیجانی در انتخابات مطرح شود، ممکن است مشارکت بیشتر شود ولی آن را یک مشارکت جهت‌دار و معنادار نمی‌بینم؛ یعنی به این شکل نیست که آرای خاکستری مطابق معمول وارد صحنه شوند، کاری کنند تا فردی که می‌خواهند رای نیاورد و این برای کارآمدی نظام تاثیر مثبتی داشته باشد. اگر رای کسانی که در انتخابات شرکت می‌کنند معنادار باشد، موجب روی کار آمدن یک مجلس و دولت کارآمد خواهد شد. اگر هم مشارکت حداکثری رخ ندهد، حداقل می‌تواند اثر مثبتی بر حل مشکلات کشور بگذارد.

 

اگر مجلس آینده مانند مجلس نهم اصولگرا باشد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ حرکت سیاسی کشور به چه سمت و سویی می‌رود؟ چقدر این احتمال تحقق‌پذیر است؟

اعتقاد من بر این است که در مجلس آینده اکثریتی وجود ندارد؛ یعنی آرا مختلف است و شاید طیف ناراضی، آرای بیشتری در انتخابات آینده کسب کند.

 

منظورتان از طیف ناراضی چه کسانی است؟
ببینید، ما افرادی در کشور داریم که از وضعیت موجود کشور ناراضی هستند. من خودم هم هر زمانی که مورد سوال قرار می‌گیرم اعلام می‌کنم که ناراضی هستم. ما از حزب‌اللهی تندرو داریم تا اصلاح‌طلب تندرو که اگر نظر آنها را بررسی کنیم، حتی در درون جناح خود هم ناراضی هستند. این برمی‌گردد به اینکه مردم به دنبال این هستند که هر کسی رای می‌آورد کارآمدی لازم را برای حل مشکلات کشور داشته باشد. من خودم به دنبال این نیستم که اصلاح‌طلب یا اصولگرا حاکم شود، بلکه کسی رای بیاورد که مشکلات کشور را حل کند. این روش جناحی بودن بدان معناست که اگر جناح من رای بیاورد به نفع من است، ممکن است این به نفع من، به ضرر کشور باشد. به همین دلیل به نظر می‌رسد غلبه جو انتخاباتی آینده با نارضایتی‌هایی است که از عملکرد هر 2 جناح وجود دارد.

 

آیا ممکن است این نارضایتی‌ای که می‌گویید و تمایل مردم به آن، منجر به حضور چهره‌های تندرو در مجلس شود؟

بله، اگر ما نتوانیم مطالبات مردم را مدیریت کنیم و افراد کارآمد را به آنها معرفی و از آنها دفاع کنیم، قطعاً در شرایط هیجانی و نارضایتی، افرادی با شعارهای پوپولیستی و تند وارد صحنه می‌شوند و رای خواهند آورد. آن زمان دیگر نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که وضع کشور بهتر شود.

 

مباحثی درباره احتمال عدم حضور علی لاریجانی در انتخابات مجلس مطرح می‌شود. به نظر شما چقدر احتمال حضور او در انتخابات وجود دارد و در صورت حضور یا عدم حضور، سرنوشت سیاسی او چگونه رقم خواهد خورد؟

به نظر می‌رسد ایشان در شرایطی از وضعیت سیاسی خود قرار دارد که جریان اصولگرا یا اصلاح‌طلب یا هر 2 باید از او حمایت کنند تا بتواند رای ریاست مجلس را به دست آورد. در این شرایط به نظر می‌رسد ایشان نمی‌‌تواند جمع هر 2 جریان را با خود همراه کند. به همین خاطر اگر هم در انتخابات رای بیاورد، احتمال دارد رئیس مجلس نشود. بر همین اساس احتمالاً ایشان این ریسک را نمی‌کند و این دوره کاندیدا نمی‌شود و سعی می‌کند خود را برای ریاست‌جمهوری آماده کند.

 

با توجه به عملکرد سیاسی‌ای که لاریجانی در مجلس از خود نشان داده است و بازی‌هایی که با مهره‌ها انجام می‌دهد- و نمونه‌هایی از آن را در انتخابات مجلس دهم و انتخابات ریاست مجلس هم نشان داد- ممکن است به گونه‌‌ای بازی کند که بتواند بار دیگر رای اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان را به دست آورد؟

ایشان بارها طی جلسات اعلام کرده‌ است من مستقل هستم. منتها بعید است که در دوره آینده، جناح‌های سیاسی پلکان صعود کسانی بشوند که تعلق سیاسی به آنها ندارند. بخشی از جریان سیاسی ما در حال تغییر شکل جدیدی است. از من که می‌پرسند می‌گویم من اصولگرایای معتدل ناراضی هستم، حالا اینکه کسانی چون لاریجانی در کدام جناح می‌‌تواند قرار گیرد، باید منتظر شد و دید چه اتفاقی خواهد افتاد.

 

بنابراین معتقدید علی لاریجانی باید تکلیف خود را با جناح‌های سیاسی مشخص کند و یکی از آنها را به عنوان خاستگاه خود بپذیرد و اعلام کند؟

بله، به نظر من دیگر کسی نمی‌تواند در فضای غبارآلود سیاسی رای به دست آورد.

حسین کنعانی‌مقدم انتخابات مجلس شورای اسلامی دبیرکل حزب سبز ایران انتخابات سال 98 علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی فضای غبارآلود سیاسی