برگزیده ها
منجیان جریان سوم یا موج‌سواران موسم انتخابات

مازندمجلس: شکل گیری جریان سیاسی تازه و البته متفاوت با آنچه تاکنون به نام اصلاح طلبی و اصولگرایی در عرصه سیاست ایران بوده، چندان ساده به نظر نمی‌رسد اما برخی طیف‌ها و چهره‌ها با ساده انگاری این پروسه، راه ظهور را در موسم انتخابات و با تاختن بر رقیب یافته‌اند.

مازندمجلس: نام‌ها و گروه‌هایی که این روزها خود را منجی خروج از رخوت سیاسی ایران می‌دانند و از طرحی نو برای درانداختن در سپهر سیاست ایران سخن می‌گویند، روز به روز بیشتر می‌شود. از رئیس جمهوری سابق تا کاندیدای ریاست جمهوری اسبق، از شهردار پیشین تا واعظ خطبه‌های جنجالی همه خود را در قامت ایدئولوگ تازه‌ای حس می‌کنند که می‌توانند مردم را مشتاقانه پای صندوق‌های رای حاضر کرده و خود پیروز کارزار شوند. اینکه اما برای کشیدن نام جریان سوم بر هر یک از این جریانات چه الزاماتی نیاز است و چه بسترهایی باید فراهم باشد موضوعی پربحث است. از سوی دیگر راه رسیدن به این رویا جز تاختن بر رقیب و اهانت به مسئولان چه  می‌تواند باشد و آیا جامعه از این طرح نو استقبال خواهد کرد یا نه؟ ابهاماتی است که مدعیان حرف تازه چندان از آن سخن نمی‌گویند. این جریان‌ها که زمان جوانه‌زنی و رشد آن‌ها همین موسم انتخابات است بر موج مشکلات اقتصادی کشور سوار می‌شوند و در پی گرفتن شاه ماهی از آب گل آلود دشواری‌های کشور هستند.

الزامات شکل‌گیری جریان سوم

مهمترین و ابتدایی‌ترین نیاز هر گفتمان سیاسی؛ ارائه سخنی تازه در منظومه قدرت ایران است. جایی که احزاب نقش چندانی در شکل گیری نهادهای سیاسی ندارند و کنش های سیاسی هم چندان تابع الزامات حزبی نیست. دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا طی چهاردهه فعالیت سیاسی توانسته‌اند بخشی از جامعه را با خود همراه سازند و در برهه‌هایی به نوبت در عرصه انتخابات پیروز شوند. در دکترین هر دو جریان سیاسی هم اسلام، قانون اساسی و رهنمودهای بنیانگذار و رهبر انقلاب اصول مصرح هستند. اصلاح طلبان چپ‌های طرفدار جامعه مدنی و آزادی‌های سیاسی هستند و اصولگرایان بر مقدس بودن ارزش‌های خود تاکید دارند. حال در چنین فضایی شکل‌گیری جریانی که بتواند در کنار این اصول، حرفی تازه ارائه کند، چندان ساده و ممکن به نظر نمی‌رسد.

حرف تازه برخی چهره‌هایی که خود را به عنوان جریان سوم تعریف می کنند؛ «مردم» است. کلمه‌ای مبهم با هزاران تفسیر. بازگشت به مردم، صلاح مردم، خواست مردم، زندگی مردم و ترکیباتی از این دست در ادبیات برخی از این طیف‌ها ترجیع بند مهمی است، بی‌آنکه درباره مفهوم و حدود هریک از این ترکیبات تعریفی ارائه شود. با اینکه گروه مردم‌مدار خود سال‌ها فرصت ریاست بر مردم و شنیدن حرف آن‌ها و رسیدگی به خواست‌شان را داشتند اما همان مردم چندان از عملکرد آن‌ها راضی به نظر نمی‌رسند.

«انقلاب و آرمان‌های انقلاب» هم در سخنان برخی مدعیان جریان تازه؛ جایگاه ویژه ای دارد. آن ها خواهان بازگشت به آرمان های انقلاب هستند اما چیستی آن آرمان ها و چگونگی بازگشت به آن همچنان مبهم است.

«جوانگرایی» هم تکیه کلام برخی دیگر از این جریان‌هاست. این گروه معتقدند برای پیشرفت همه جانبه باید کار را به جوانان سپرد و البته منظور از جوانان، آنانی هستند که منتسب به مدعیان باشند. برخی طیف‌های جوان پسند هم در پی تعریف «نو» از گفتمان خود هستند با این تصور که اگر پیشوند نو به نام جریان بیافزایند؛ اصول آن هم تازه خواهد شد و این اصول تازه همان جریان سوم است.

بررسی هریک از جریان‌هایی که مدعی جریان سوم هستند نشان می‌دهد که این گروه ها در تعریف خود از جریان سوم تنها به همین کلیدواژه‌های اشاره شده در بالا بسنده کرده اند و در ارائه ایدئولوژی تازه ای که بتواند افکار پشت این کلیدواژه ها را توضیح دهد کماکان ناتوان هستند.  

تاختن بر رقیب، استراتژی و تاکتیک مدعیان جریان سوم

هر سه گروه اشاره شده در معرفی خود به عنوان جریان سوم یک ویژگی مشترک دارند و آن تاخت و تاز رسانه ای و تریبونی بر رقیب است. کافی است هجمه‌های خارج از عرف و قاعده چند روز گذشته علیه برخی نهادها و چهره ها، علیه رئیس جمهوری و مجلس و حتی علیه سیاست‌ها و برنامه‌های نظام را مرور کنیم تا متوجه شویم که این گروه ها کار خود را در موسم انتخابات با هجمه های سنگین علیه رقبا آغاز کرده اند. توهین به نمایندگان مجلس و رئیس جمهوری در منبر مسجد و عزاداری‌ها، هجمه و زیرسوال بردن برخی چهره‌ها در نهادهای مهم کشور و سخنرانی های خارج از چارچوب منافع ملی در شهرهای مختلف کشور نشانه‌های آشکاری از نیت واقعی مدعیان جریان سوم است که توهین را جایگزین حرف تازه کرده اند.

بهره جویی از شرایط سخت اقتصادی کشور به منظور انتقاد از دولت، برائت از جریان متبوع خود به بهانه برخی کاستی‌ها و تخطئه همه کارها و اقدامات مهم و درست انجام شده در کشور، کاستن معنا و مفهوم مبارزه با فساد به رقابت‌های جناحی، بهره جویی از ایرادهای اخلاقی و اقتصادی رقیب و حتی رفیق و در نهایت برتری دادن تفکر خود بر همه نظرات و دیدگاه ها از حربه هایی هستند که تافته‌های جدابافته این روزها برای اثرگذاری بر جامعه بهره می برند.

مردم باور نمی‌کنند

حربه‌های موسوم انتخابات اما تا چه میزان می‌تواند مردم را قانع و مشتاق شنیدن دیدگاه های جریان سوم کند؟ واقعیت آن است که مدعیان امروز سخن تازه آزمون خود را طی یک دهه خود در پیشگاه ملت ایران ارائه داده اند، فسادهای اقتصادی، هجمه‌های سیاسی، کاستی های اخلاقی و کارنامه عملکرد آن ها برای مردم روشن است و بعید به نظر می‌رسد جامعه ایران بار دیگرصدا و ندای آن ها را بشنود و گوش کند. اینکه اما با وجود آن کارنامه چرا مدعی این حرف تازه شده اند، ابهامی است که نمی‌توان به راحتی از آن چشم پوشید. برائت کنندگان امروز از جریان ها و شخصیت ها، حامیان تمام قد دیروز بودند که هزینه انتقاد از جریان و نامزد خود را تا حد امکان بالا بردند و از مفسدان اقتصادی نزدیک به خود خطوط قرمز ساختند. این گروه ها در موسم انتخابات با تصور از بین رفتن حافظه سیاسی مردم ایران در میدان قدرتی که به هزاران دلیل فعلا رقیبی ندارند با اسب توهین و تحقیر می تازند اما تجربه نشان داده است که مردم تماشاچی و تشویق کننده آن‌ها نخواهند بود.

خانه احزاب ایران جبهه پایداری قانون اساسی انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات 98