برگزیده ها
«ایده‌محوری» فهرست‌های انتخاباتی وجه ایده‌آل دموکراسی است

مازندمجلس: شریفی یزدی استاد جامعه شناسی معتقد است ساختار مدیریتی کشور به شدت پیر و خسته است و فاصله‌ای بین نیازها و نگرش‌ها افتاده که موجب شده فضای انتخابات متفاوت شود.

مازندمجلس: انتخابات سال 98 نزدیک است و با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور، انتخاب افراد شایسته برای جایگاهی که به تعبیر امام راحل، در راس امور قرار دارد و عصاره فضائل ملت است، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است وظیفه نخبگان کشور این است که دیدگاه‌‌های توده مردم را کانالیزه و دسته‌بندی کنند و مطالبات در سطح مطلوب در حد ظرفیت‌های قانون اساسی پیگیری شود چراکه ما باید در انتخابات به ایده‌ها رای بدهیم نه افراد.

متن زیر مشروح گفت‌وگو با شریفی یزدی است:

امسال انتخابات مجلس را پیش‌رو داریم و احزاب و گروه‌های هرکدام در حال برنامه‌ریزی برای حضور در انتخابات هستند. شرایط حاکم بر جامعه در ماه‌های مانده به انتخابات را چطور ارزیابی می‌کنید؟

رفتارهای انتخاباتی مردم به‌شدت متصل به پایگاه اجتماعی و طبقاتی آنها در ایران است. دو جناح اصلی که در کشور مشغول به فعالیت‌اند و هرکدام به شکلی برای خودشان وزنی دارند، خاستگاه طرفدارانشان قابل مرزبندی است به این شکل که جریان اصولگرا عمدتا سرمایه‌گذاری‌اش بر روی اقشار ضعیف جامعه است و عمدتا از‌ آنجا رای ثابت خود را جمع می‌کند. مناطق و شهرهای محروم‌تر و در شهرهای بزرگ هم  مناطق جنوب شهر که عمدتا سنتی و مذهبی هستند. در مقابل اصلاح طلبان پایگاه رای‌شان طبقه متوسط است که سبک جدیدی از نزدگی را می‌خواهند و پایگاه اجتماعی‌ این جناح کلانشهرها و شهرهای بزرگ است.

دو جناح اصلی که در کشور مشغول به فعالیت‌اند و هرکدام به شکلی برای خودشان وزنی دارند، خاستگاه طرفدارانشان قابل مرزبندی است به این شکل که جریان اصولگرا عمدتا سرمایه‌گذاری‌اش بر روی اقشار ضعیف جامعه است و عمدتا از‌ آنجا رای ثابت خود را جمع می‌کند.

این تحلیل ساده جامعه شناسی طبقات و جامعه‌شناسی قشرها در ساختار انتخاباتی در ایران است که در همه انتخابات‌ها تکرار می‌شود ولی در ریاست‌جمهوری نمود بیشتری دارد. در انتخابات مجلس مباحثی مثل موضوعات عشیره‌ای و قومی ورود می‌کند و این معادلات بهم میخورد. برای مثال برخی افراد که گرایش اصولگرایی دارند وقتی یک همشهری یا خویشاوندش از جناح روبه‌رو را می‌بیند که کاندیدا شده به سمت وی می‌رود و عکس آن هم صادق است.

 کاندیداها طول و عرض وظایف و اختیاراتشان را نمی‌شناسند

در انتخابات امسال هم بنظرتان همین شکل سنتی جذب آرا توسط دو جناح برقرار است؟

در انتخابات اخیر قدری داستان متغیر شده است. از دور دوم دولت نهم و دوم و اتفاقات سال 88 که شرایط خاصی بر جامعه حاکم کرد، این نوع رفتار انتخاباتی دگرگون شد و جریان اصلاح‌طلب توانست از این اتفاق استفاده کند و دولت و مجلس را به دست بگیرد اما یک مشکل بزرگی که در عمده انتخابات ما وجود دارد و در این دوره بیشتر خودش را نشان می‌دهد این است که کاندیداها به جایی که قرار است در آن حضور یابند، نگاه نمی‌کنند و طول و عرض وظایف و اختیاراتشان را نمی‌شناسند و شروع به وعده و وعیدهایی خارج از اختیارشان می‌‌کنند.

عدم تحقق وعده‌هایی که قابلیت اجرا ندارد منجر به سرخوردگی اجتماعی می‌شود

مثلا یک نماینده مجلس چیزهایی وعده می‌دهد که خارج از اختیارش است. این را در سخنرانی‌های انتخاباتی کاندیداها هم شاهد بودیم. یک سری توقعات و انتظارات را ایجاد کردند که اولا در حوزه اختیاراتشان نبود و بخشی از آنها هم ناشدنی بود. وقتی شما وعده یک پیشرفت بزرگ را می‌دهید و واقعیات موجود کشش این کار را ندارد، موجب سرخوردگی مردم می‌شود و مجبورید بازی دربیاورید و بگویید من اختیارات لازم را ندارم در حالی‌که این یک دروغ آشکار است چون قانون حیطه و ظایف و اختیارات مجلس و دولت را مشخص کرده است و مخصوصا رئیس‌جمهور اختیارات زیادی دارد اما برای جبران وعد‌ه‌هایی که داده‌، سراغ این مسئله می‌رود که اختیارات کافی ندارم. از بعد سیاسی و اجتماعی من نمی‌توانم این را بپذیرم که فردی ادعا کند اختیار ندارد و سلب الاختیار است آنهم وقتی که پول و مدیریت دست شماست و توان ارائه لایحه برای تغییر قانون دست شماست یعنی اختیارات کافی را دارید.

وقتی شما وعده یک پیشرفت بزرگ را می‌دهید و واقعیات موجود کشش این کار را ندارد، موجب سرخوردگی مردم می‌شود و مجبورید بازی دربیاورید و بگویید من اختیارات لازم را ندارم در حالی‌که این یک دروغ آشکار است چون قانون حیطه و ظایف و اختیارات مجلس و دولت را مشخص کرده است

به لحاظ اجتماعی وقتی مردم این دوگانگی‌ها را می‌بینند، ریزش می‌کنند و ناامید می‌شوند. سابق براین، هر ازگاهی در ذهن مردم جرقه‌ای می‌زد که اگر به‌جای فردی که الان بر سر کار است کاندیدای جناح مقابل را به قدرت برسانیم فرجی خواهد شد، مثلا فرزندم سرکار می‌رود، تنش‌های بین المللی کم می‌شود یا تورم کاهش می‌یابد اما کم کم داریم به سمتی می‌رویم که از هر دو جناح سرخوده می‌شوند. در گذشته وقتی مشکلی پیش می‌آمد مردم به جناح مقابل گرایش پیدا می‌کرد و اگر اتفاقی می‌افتاد یک جناح سعی می‌کرد جریان را مدیریت و رهبری کند. 

بعد از اتفاقات دی ماه 96 و آن تظاهرات کور و بدون برنامه با شعارهای تند و ساختارشکن که هردو طیف سیاسی را هدف قرار داده بود، نشان داد بخشی از جامعه که عمدتا طبقه پایین بودند، خارج از دو جریان در حال فعالیت هستند که این خطرناک است و باید آن را مدیریت کرد تا مردم دوباره کف خیابان نیایند چون نیازی به خشونت نیست. این وظیفه جریان‌های سیاسی است چراکه موظف‌ به تعدیل خشم اجتماعی و هدایت مباحث سیاسی هستند. اتفاقات سال 96 برخلاف سال 88 نشان داد اصلا قابل مدیریت نیست و امروز ما نگران این نکته هستیم.

فرق سال 88 با 96 این بود که آنجا بیشتر طبقه متوسط فعال بودند. این طبقه تا جایی جلو می‌آید که منافعش به خطر نیفتد یا درگیر خشونت نشود که تحلیل آن یک فرصت جدا می‌طلبد اما طبقه ضعیف جامعه اولا شعار خاصی ندارد و بیشتر یک حرکت کور را پیش می‌برد و از طرفی مطالباتش سیاسی نیست و اقتصادی است.

 50 درصد جامعه که جوانان هستند در مدیریت کشور حضور ندارند

پس شما مشکلات اقتصادی که منجر به آن اعتراضات شد را در انتخابات امسال تاثیرگذار می‌دانید؟

به‌دلیل آن شعارهای تند و عدم اجرای وعده‌ها، بخشی از جامعه ریزش کرده و ممکن است در انتخابات شرکت نکند هرچند زمان هست و می‌توان مردم را به میدان آورد و مردم قبول کنند بهترین شیوه برای برآوردن خواسته‌ها انتخابات است. یک دلیل دیگر هم این است که مجلس و قوه مجریه آنچنان که در توانش بود به کمک مشکلات نیامد. یکی از دلایل‌ آن عدم استفاده از مدیران جوان که 50 درصد جامعه هستند در لایه‌های میانی مدیریت کشور است. ساختار مدیریتی کشور به شدت پیر و خسته است. گَپی بین نیازها و نگرش‌ها افتاده است که موجب شده فضای انتخابات متفاوت شود.

ساختار مدیریتی کشور به شدت پیر و خسته است. گَپی بین نیازها و نگرش‌ها افتاده است که موجب شده فضای انتخابات متفاوت شود.

دلیل دیگر آن هم ورود دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها به انتخابات است که مطالعاتی که ما در پژوهش‌های‌مان انجام دادیم و مطالعه طولی که از اواخر دهه هفتاد شروع شده  تحت عنوان "ارزش ها و نگرش‌های ایرانیان"، نشان می‌دهد یک گَپ و فاصله بزرگی بین متولدان اواخر دهه 60 و به ویژه ده هفتاد و هشتاد با مدیران فرهنگی و سیاسی کشور وجود دارد. مدیران کشور عمدتا متولد دهه 40، دهه 30 و دهه 20 هستند و حتی ما مدیران دهه اول هم بین اینها داریم. این فاصله نگرشی موجب شده زبان هم را نفهمیم و هرچه نسل جدید رشد می‌‌کند این فاصله بیشتر می‌شود.

احزاب در ایران مثل ظرف یک‌بار مصرف هستند

یک مشکل دیگر هم این است که ما در کشورمان حزب به‌معنای واقعی آن نداریم. احزاب گروه‌هایی هستند که سیاست‌ورزی می‌کنند و نوعاً مثل ظروف یک بار مصرف در ایام انتخابات می آیند و یک‌سری فعالیت‌هایی انجام می‌هند و بعد دوباره تا انتخابات بعدی به محاق تاریکی می‌روند. در حالی‌که حزب باید از کف جامعه نیازها را گردآوری و دسته‌بندی کند و به لایه‌های بالاتر برساند. ما برای اینکه بین کفّ جامعه و لایه‌های بالایی میانجی نداریم، هر اتفاقی می‌افتد مثلا در یک شهرستان اگر آب قطع می‌شود، قوه مقننه، مجریه و مدیران ارشد همه درگیر می‌شوند. جامعه امروز ما مثل ماشینی است که وقتی در دست انداز می‌افتد اتاقک آن از بین می‌رود چون کمک فنر ندارد تا جلوی ضربه‌ها را بگیرد. 

جناح اصلاح‌طلب با ریزش رای بیشتری مواجه است

ریزش در پایگاه‌های سنتی رای دو جناح بیشتر در کدام یک پررنگ‌تر است؟  

یک ریزش سنتی در هردو جریان خواهیم داشت که بنظر می‌رسد ریزش در جریان اصلاح طلب بیشتر باشد اما یک ریزش هم در آرائی است که در هر دوره به یک سمت گرایش پیدا می‌کردند.  قبلا جریان مقابل می‌توانست این ریزش را به نفع خود مصادره کند. برای مثال در همین انتخابات اخیر آقای رئیسی 15 میلیون را آرود همه این رای، متعلق به اصولگراها نبود بلکه توانست با شعارهایش بخشی از مردم را جذب کند. 

نیازمند جریان سومی هستیم ریزش آراء را به سمت خود جذب کند

برای اینکه با ریزش آراء در انتخابات مواجه نشویم فکر نمی‌کنید بهتر است جریانی جدا از دو جناح اصلی کشور وارد میدان شود؟

زمینه برای رشد جریان سوم در کشور ما بطور کامل فراهم نیست اما زمزمه جریان سوم در حال اتفاق افتادن است. سال 84 هم طیف احمدی‌نژاد با همین شعار جلو آمد اما دولت نهم و دهم به دلیل عملکرد نامناسب نتوانست جریان سوم را راه بیندازد و همین مردم را سرخورده کرد. اینکه آیا ضرورت دارد جریان سومی راه بیفتد، پاسخ من مثبت است و به شدت این ضرورت احساس می‌شود.

جریان سوم اگر از حالا شروع کند و حرکتی را انجام دهد در 1400 می‌تواند به‌عنوان یک جریان قوی ورود کرده و ریزش‌ها را جذب کند. من رگه‌های جریان سوم را مشاهده می‌کنم. خیلی‌ها این روزها نمی‌گویند اصلاح طلبیم و خود را اصلاح‌گرای نوین می‌نامند. ما طیف اصولگرای سنتی داریم که وصل به جایگاه‌های اعتقادی خاص بودند که شاید مورد پسند متولدین دهه 70 این جناح نباشد و آنها هم در حال مرزبندی با بزرگان خود هستند.

ایده‌محوری فهرست‌های انتخاباتی وجه ایده‌آل دموکراسی است

بحث دیگری که وجود دارد این است که بتوانیم افکار عمومی را به سمتی سوق دهیم که از گروه‌های سیاسی شرکت کننده در انتخابات طلب ایده‌های عملی از جمله در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی، شفافیت و حرکت به سمت اقتصاد درون‌زا کنند و دیگر به صرف اینکه یک کاندیدا اصلاح‌طلب است یا اصولگرا رای خود را به صندوق نیندازند.

در همه جای دنیا دو تا مجلس یا دو دولت داریم منظورم از همه جای دنیا در کشورهایی است که انتخابات برگزار می‌شود وگرنه این کشورهای عرب  منطقه تکلیفشان مشخص است. یک دولت داریم که انتخابات را بُرده و یک دولت در سایه داریم که دولت تیم حریف است. دولت در سایه برنامه دارد و می‌گوید اگر بر سر کار بیایم برای حل مشکلات مشخص چه کار مشخصی انجام می‌دهد. اینکه شما می‌گویید فهرست‌های انتخاباتی با ایده وارد شوند، وجه ایده‌آل دموکراسی است که هر حزبی برنامه‌ای ارائه دهد.

مردم به مجلسی که نماینده‌اش 250 هزار یورو انبار می‌کند اعتمادی ندارند 

حزب محافظه‌کار  انگلستان تکلیفش با جنگ افغانستان روشن است، در ماجرای برگزیت تکلیفش مشخص است اما ما جریان‌هایی داریم که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست. حزب باید از لایه‌های پایین گفتگو‌ کند و بعد بالا بیاید و استراتژی خودش را تدوین کند. ما دیروز می‌شنویم از یک نماینده در خانه‌اش در شهرک غرب 250 هزار یورو و مبلغ چند صد میلیون دزدی می‌‌شود! مردمی که این خبر را می‌شنوند آیا انتظار دارید به این مجلس و نماینده اعتماد کنند؟ در حالی‌که خود مجلس و دولت به مردم می‌گوید پول در خانه نگه ندارید. این نماینده وصل به کجاست؟ چه کسی مسئولیت وی را قبول می‌کند؟ اما اگر مشخص باشد این نماینده متعلق به فلان حزب است، حزب یا اخراجش می‌کند، یا توبیخش می‌کند یا از او پشتیبانی می‌کند. 

ما دیروز می‌شنویم از یک نماینده در خانه‌اش در شهرک غرب 250 هزار یورو و مبلغ چند صد میلیون دزدی می‌‌شود! مردمی که این خبر را می‌شنوند آیا انتظار دارید به این مجلس و نماینده اعتماد کنند؟ در حالی‌که خود مجلس و دولت به مردم می‌گوید پول در خانه نگه ندارید.

لفظ جریان یا جناح سیاسی یک واژه مبهم است و هویت روشنی ندارد. الان ما نمی‌توانیم بگوییم رهبر اصولگرایان کیست؟ یک زمانی صحبت از  مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی به‌عنوان رهبر اصولگرایان بود اما آیا واقعا همه اصولگراها از ایشان تبعیت می‌کردند؟ اصلا چه کسی این سمت را به ایشان داده بود؟ یا در جریان اصلاح‌طلب صحبت از آقای خاتمی است اما می‌بینیم یک دفعه آقای کرباسچی می‌گوید ایشان به‌عنوان لیدر مطرح نیست یا آقای عارف می‌تواند لیدر این جریان باشد؟ 

اینکه انتخابات ایده داشته باشد نیازمند یک ساختار است و تا زمانی که آن ساختار نباشد، یک سری شعارهای کلی داده می‌شود و یا به اشخاصی روی می‌آورند که مردم را دعوت به انتخابات کند. مثلا خاتمی با تکرار می‌کنم یک دوره می‌تواند عده‌ای را راضی کند رای دهند یا اصولگراها سراغ مرحوم مهدوی کنی می‌رفتند تا ایشان از برخی افراد حمایت کنند.

بحران مدیریت و «رانت»؛ دو مشکل اساسی جامعه ایرانی

بنظر شما به‌عنوان یک جامعه‌شناس مشکلاتی که امروز جامعه ما با آن بیش از همه درگیر است و کاندیداها باید برای آن ایده داشته باشند چیست؟

کشور ما بن‌بست سیاسی ندارد و آن هم بخاطر ساختار سیاسی ما است. مهم‌ترین معضل جامعه ما که با پوست و استخوان لمس می‌شود -قبل از مسائل اقتصادی-، در شرایط فعلی بحران مدیریت است. ما با یک مدیریتی مواجه هستیم که نمی‌تواند به لحاظ فکری و توانمندی و دانش مشکلات کشور را درست احصاء کند، اولویت ‌بندی کند و برنامه داشته باشد و این یکی از معضل‌های جامعه ماست.

دوم ساختارهای رانت‌زا و فسادخیز جامعه است. من معتقد نیستم فساد ساختاریافته است اما در حال حرکت به آن سمت هستیم و اگرچه مبارزات اخیر با فساد ارزشمند است اما چون به ساختارها نمی‌پردازد در بلندمدت نتیجه نمی‌دهد و این ساختارها باید شکسته شود. 

یکی دیگر از بزرگترین مشکلات جامعه مباحث فرهنگی است که بسیار مشکل‌زا است‌. آسیب‌های اجتماعی در حال نزدیک شدن به خط قرمز است. بعد از آن مسائل اقتصادی مانند رکود و تورم است که به تورم رکودی دچار شدیم. به دلیل دانش پایین مسئولان وقتی در بعد اقتصادی وارد می‌شوند تصمیم به تزریق پول به جامعه می‌گیرند که موجب بیماری هلندی می‌شود

این مشکلاتی است که نیازمند ایده است. وظیفه نخبگان کشور است که دیدگاه‌‌های توده مردم را کانالیزه و دسته‌بندی کنند و مطالبات در سطح مطلوب در حد ظرفیت‌های قانون اساسی پیگیری شود. وقتی این اتفاق بیفتد خود به‌خود جریان‌ها به ایده‌سازی می‌افتند ولی الان چون این مطالبه از سمت نخبگان شکل نگرفته، نیازی به این کار نمی‌بینند درحالی‌که  ما باید به برنامه رای دهیم نه افراد.

ایده‌محوری ساختار مدیریتی پیر انتخابات 98 انتخابات مجلس شورای اسلامی نخبگان جریان سوم ریزش آراء در انتخابات