مازندمجلس: انسان موجودی اجتماعی و دارای زیست اجتماعی و اخلاقی است و برای آنکه بتواند در جامعه زندگی کند و نیازهایش را برآورده سازد نیازمند آن است که یکسری مهارتها را برای زیست اجتماعی خودش بیاموزد و نهادینه کند. ازجمله آنها مسئولیت اجتماعی است که در کنار مسئولیت قانونی که هر فرد انجام میدهد، قرار دارد (مثلاً مالیات پرداخت میکند). البته این نوع مسئولیت بیشتر بااخلاق و ارزشهای اجتماعی گرهخورده و از تجمیع آنها اجتماع اخلاقی شکل میگیرد که افراد جامعه را همبسته میکند. مسئولیت اجتماعی در این نگاه مبتنی بر تعهد، اعتماد، حستعلق و مسئولیت نسبت به خود و دیگران، با سطح بالای همدردی، تعامل و احترام همراه است؛ و خود را در رفتارهای اجتماعی بازتولید میکند. گرچه در جامعهشناسی مسئولیت اجتماعی مبتنی بر بعد اخلاقی است اما جنبه کاربردی اخلاق در انسجام اجتماعی اهمیت مییابد. امری که اعتبار اجتماعی ایجاد میکند و موجب تقویت سرمایه اجتماعی میشود. از آنجاییکه مسئولیت اجتماعی به ارتباط و تعامل میان کنشگران اجتماعی مربوط میشود اصول اخلاقی و ارزشهای حاکم بر جامعه اهمیت زیادی دارد. در این زمینه نهادسازی و تنظیم قواعدی که رفتار افراد را به نظم درآورد، مهم است تا در آنها تعهد اخلاقی، عاطفی و عقلانی را نهادینه سازد. چنانچه این اصول اخلاقی و انسجامبخشی تضعیف یا کمرنگ شود و فرد احساس تعلق و تعهد را از دست بدهد مسئولیت اجتماعی روبهزوال میرود.
ازنظر اجتماعی فرد در قبال خود، دیگران و سایر موجودات مسئولیت دارد؛ و باید بتواند نقش خود را بهعنوان عضوی از جامعه ایفا و در فعالیتهای داوطلبانه شرکت نماید که هم خود از آن نفع برده و هم ضرری متوجه دیگران نشود یا به دیگران نفعی برساند. این اصلی اساسی است؛ اینکه طوری با دیگران رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. بر همین اساس میتوان نقش افراد را بهعنوانمثال در حفظ محیطزیست شهری مشاهده کرد. بسیاری از شهروندان در کشور ما سهم خود را در ایفای این مسئولیت و نقشی که میتوانند ایفا کنند، نادیده میگیرند یا در ارائه آمار و اطلاعات صادقانه رفتار نمیکنند.
البته دلایل مختلفی برای رفتار شهروندان میتوان مطرح کرد که در این متن نمیگنجد؛ اما آنچه لازم مینماید اینکه جامعه بهطور عام و سازمانهای مردمنهاد باید در جهت تقویت مسئولیت اجتماعی فردی زمینه آموزش لازم را فراهم کنند که خود نیاز به سیاستگذاریهای کلان دارد ضمن آنکه هزینه آن را برای افراد باید به حداقل رساند. چراکه آموزش مبنای تغییر رفتار انسانهاست. با تقویت این نوع مسئولیت، فرد نسبت به اتفاقات پیرامون خودآگاه شده و فعالانه به ایفای نقش بپردازد و در جهت ایجاد تعادل و توازن اجتماعی گام بردارد. متأسفانه در جامعه ما افراد هزینه مشارکت و مسئولیت را مثبت ارزیابی نمیکنند یا دچار تضاد ارزشی و رفتاری میشوند که در هر دو صورت زمینه پذیرش مسئولیت اجتماعی را تضعیف میکند.
تقویت مسئولیت اجتماعی فردی میتواند مبنای مسئولیت گروهی را فراهم کند. وقتی اعضای جامعه از آموزش استاندارد در این زمینه برخوردار نیستند و عرصه عمومی فضای کنش میان افراد را فراهم نمیکند امکان نمایش عمومی آن وجود ندارد و بالطبع فرهنگسازی هم نمیشود. در کشورهای توسعهیافته مسئولیت اجتماعی راهبرد و راهکاری جهت پاسخگویی به بسیاری از مسائل اجتماعی و بحرانهای محیط زیستی است که در آنهم افراد و گروهها نقش فعالی دارند و همظرفیت اجتماعی قابلتوجهی در جامعه ایجاد میشود که کنشگری را به رسمیت میشناسد و بازنمود آن در عرصه عمومی مشاهده میشود؛ اما متأسفانه در کشور ما به دلیل ضعف عرصه عمومی، بستر لازم برای همگرایی و کار گروهی افراد در قالب گروهها دیده نمیشود. همچنین این نکته که ما از بحران اخلاق رنج میبریم که منجر به تضعیف حس تعهد، اعتماد، تعلق و دلبستگی اجتماعی است که مانع شکلگیری مسئولیت اجتماعی است. در چنین شرایطی طبیعی است که شهروندان در پذیرش مسئولیت اجتماعی که مبتنی بر اعتماد متقابل است، دچار تضاد میشوند. البته در شرایط بحرانی مثل سیل اخیر بیشتر مسئولیت اجتماعی فردی دیدهشده که عمدتاً توسط سلبریتیها به نمایش گذاشته شد اما در قالب گروهها و تشکلها چندان موفقیتآمیز نبوده است.
در جوامع توسعهیافته تأکید بر توسعه پایدار و توسعه اجتماعی است که سازمانهای مردمنهاد راهکار مناسبی برای تحقق آن محسوب میشوند و در جهت افزایش ظرفیت اجتماعی حرکت میکنند که هم به ارتقای توانایی افراد و گروهها مبادرت میکنند هم مهارت اجتماعی مثل مسئولیت اجتماعی را نهادینه میسازند و زمینه کنشگری را در عرصه عمومی فراهم میسازند و با شبکهسازی اقدامات مسئولان و شهروندان را همگرا میسازند. در کشور ما هنوز سمنها ناشناخته و نوپا هستند و بستر لازم برای فعالیت آنها وجود ندارد و معمولاً به ارائه خدمات در سطح محدود مثل خیریهها میپردازند و در سیاستگذاریهای اجتماعی نقش بسیار کمرنگی دارند. وقتی فضا برای سمنها که مظهر مشارکت فعال و کنشگری شهروندان است فراهم نشود نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی همراه با حس تعلق، دلبستگی، اعتماد و تعهد دشوار و تقریباً ناممکن میشود. بهعنوانمثال یکی از مشکلات امروز ما ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی است که خود را در رفتار و گفتار شهروندان نشان میدهد و تجربه نشان داده است که دولتها قادر به حل این مشکلات و بحرانهای اجتماعی نیستند و ضرورت مشارکت مردم و سازمانهای مردمنهاد ضروری است تا هم هزینهها را کاهش دهد و هم در شکلگیری حس اعتماد اثرگذار است و هم راه توسعه پایدار را با نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی محقق میسازد اما متأسفانه شاهدیم که این ظرفیت نادیده گرفته میشود و فرصتها از دست میرود.
امروزه تهدیدهای اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی بسیار جدی است که ضرورت آموزش برای شهروندان را به موضوعی مهم برای دولتها تبدیل کرده است. بدون مشارکت، تقویت کنشگری و مسئولیتپذیری، هر اقدامی که انجام شود نتایج موقت خواهد داشت و منجر به فرهنگسازی نمیشود. باید از همه ظرفیتها بهویژه سازمانهای مردمنهاد که مبتنی بر کار داوطلبانه است برای مشارکت هر چه بیشتر شهروندان استفاده و بسترهای لازم را برای فعالیت آزاد و قانونی آنها فراهم نمود چراکه اگر شهروندان بدانند هزینه کار داوطلبانه سنگین است از آن امتناع خواهند ورزید.
دکتر لیلا صحرایی
جامعهشناس و عضو هیئتمدیره سمن "ازتام"
(انجمن زنان توسعه و امید مازندران)