اختصاصی مازندمجلس: هدی نتاج: برخی ازنظریِ پردازان معتقدند که جنسیت پدیدهایی جامعهشناختی و فرهنگی است . درستی این تئوری را از اختلاف جوامع درباز تعریف جنسیت میتوان فهمید آنجا که این تعاریف شکل ،وسعت و حتی کارکرد حضور زنان را طراحی میکنند.جامعه ایران البته در این بخش از تاریخ جامعهشناختی خود با موضوع گذار از سنت به مدرنیته همدستبهگریبان است.به شکل بخشی و محدودتر مناطقی از ایران نیز در تعریف اجتماعی زن از بقیه مناطق عقبمانده است. مسئله عدم حضور زنان در مناسب سیاسی و اجتماعی تحت تأثیر عوامل مختلفی است که ریشه برخی از مهمترین آنها را باید در قلمداد اجتماعی از زن و تبعات ناشی از آن جستار کرد.
دختران وزنان ايراني با مسئله نداشتن اعتمادبهنفس دستبهگریباناند که علت این حقیقت ناخوشایند به اعتقادات، ارزشها و باورهاي غلط خانواده و جامعه بازمیگردد. درگذشته آنگونه که باید عدم اعتمادبهنفس زنان موردتوجه قرار نمیگرفت اما امروزه با توجه به نیاز جامعه، ضعف حضور زنان در عرصههای مختلف بیشازپیش به چشم میخورد که نتیجهی اين تضاد اجتماعي، فرهنگي و اقتصادی، دختران را برای رسيدن به خودشناسی سردرگم و خسته کرده است.
البته باید گفت در این میان نقش فرهنگ مردسالارانه درگرفتن اعتمادبهنفس زنان بسیار تاثیرگزار بوده بطوریکه به دلیل عدم توجه و ارزش نهادن به آنها، هویتشان نادیده گرفته شده است. با این وصف چگونه یک زن می تواند در اين فرهنگ به اين ديدگاه برسد که قابل احترام است؟
در چند سال اخیر البته با جهش مثبتی از سوی زنان رو به رو شده ایم. در واقع دختران امروز به دنبال تحقق خود حقیقیشان، دانش و مهارت شان را ارتقاء داده اند که نمونه ی آن تصاحب نیم بیشتر صندلی های دانشگاه ها توسط آنان است.
اما باز هم فرآیند تبعیض آمیز جذب زنان نسبت به مردان در جامعه حاکم است .با توجه به قانون جذب 30 درصدی زنان دو فرضیه را می توان مطرح کرد یا مسئولان بالادست مخالف حضور زنان در ردههای مدیریتی هستند یا زنان نمی خواهند نقش کلیدی در جامعه داشته باشند.
حضور کم رنگ زنان در سراسر کشور مشهود است، اما جای افسوس دارد که در استان مازندران نسبت به دیگر مناطق در این زمینه چالش بیشتری وجود دارد به طوریکه در 40 سال گذشته حتی یک زن هم بعنوان نماینده مردم به مجلس شورای اسلامی راه نیافت.
همچنین نمودار جنسیت اعضای شورای شهر استان مازندران، اشتغال تنها 5 درصد از بانوان را نشان می دهد که در این میان حضور کم رنگشان در صنوف،سازمان ها، ارگان ها و ... نیز به چشم میخورد.
در حالی که زنان امروز خودانگیخته به دنبال مسیرهای پیشرفت بوده و دوشادوش مردان با موانع موجود مقابله می کنند و یکی از مهمترین خواسته های به حقشان اشتغال در پست های کلیدی ست، اما باز هم جای خالیشان در برخی از عرصههای جامعه خودنمایی می کند.