اختصاصی مازندمجلس: شاید بگوید این چه مسئلهای است که طرح کردهام؛ معلوم است که همیشه!
“دو” اینجا اشاره به حضور دو کیاسری در مجلس شورای اسلامی دارد و “هفت” به هفتمین حضور آنها در مجلس شورای اسلامی اشاره دارد. چهاردانگهایها در شش دوره، یکی از دو کرسی ساری را به ترتیب در دورههای دوم، سوم، چهارم، هفتم، هشتم و نهم مجلس را اختیار داشتهاند. یعنی ۲۴ سال از 40 سال گذشته، همانگونه که اشاره شد این حضور مداوم و متناوب نبوده و بافاصله رخداده است.
باوجود سال متمادی حضور چهاردانگهایها در مجلس شورای اسلامی مطالبات مدنظر مردم این منطقه رقم نخورده است و این موجب گلایه آنان شده که البته گلایهی برحق نیز هست.
شاید غیر چهاردانگهایها به این استدلال خرده بگیرند و بگویند مگر ما صرفاً برای کیاسر نماینده انتخاب میکنیم که اینگونه به مسئله مینگرید؟!
نماینده باید به فکر همه حوزهی انتخابیه، استان بوده و در سطحی کلانتر تأثیرگذار باشد و این رویکرد و حرفها به مسائل قومی و قبیلهای دامن میزند. این نکته حتماً موردتوجه ما هست، ولی در حال حاضر مخاطب این نوشته اهالی محترم چهاردانگه هستند. ابتدا واقعیتهایی هست که باید به آن توجه کرد تا منطق این نوشته مشخصتر شود. نخست باید بدانیم چهاردانگه پهناورترین بخش استان بوده و جمعیتی بالغبر 17هزار نفر در این بخش ساکناند. تجربه ادوار گذشته (بخش عمدهای از آن) نشان داده است که نمایندههای غیربومی تنها سال منتهی به انتخابات سر و کلهشان پیدا میشود و دسترسی به آنها در سایر ایام سال تقریباً محال بوده مگر در مجالس یادبودی همچون ولیمه یا ختم! اما اگر یک چهاردانگهای منتخب یازدهمین دوره باشد حداقل این امیدواری وجود دارد که بشود در مواقع ضروری حداقل با او یک خط ارتباطی گرفت. شاید چیزی که عنوان میکنم خیلی دمدستی و عوامانه تلقی بشود، ولی واقعیت این است که مردم ما به همین مقدار کم هم راضیاند.
چهل سال از انقلابی که به همت مردم ایجادشده گذشته است، آنان بهقدر کفایت وعده شنیدهاند و میدانند که مملکت قائم به شخص نیست، اما شاهد این حقیقت هستند که مسئولان گاهی اوقات با آنان برخورد دور از شأن و منزلتشان دارند.
چو دستت نمیرسد ابروگشاده باش
رهبری دریکی از سخنرانیهایش در سال ۸۹ اینطور میگویند: چون وانمیکنی گرهی خود گره مباش/ ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست “گاهی یک مسئولی نمیتواند توقعی را که از او هست، انجام دهد. یک دستگاهی اعتباراتش کم است، امکاناتش کم است؛ مانعی ندارد؛ اگر چنانچه بهقدر توان اما باروی خوش، با ابروی گشاده، با آغوش باز و صمیمانه با مردم برخورد شود، مردم خشنود میشوند، راضی میشوند. گاهی به دفتر ما در تهران مراجعاتی میشود. کسی درخواستی دارد، برای ما عملی نیست. میگویند بله، درخواست شما رسید، اما نمیتوانیم این کار را بکنیم؛ یا خلاف قانون است، یا مشکلات دیگری دارد. آنطرف میگوید من همین اندازه که شما به درخواست من توجه و رسیدگی کردید، راضیام؛ ولو این کار انجام نگرفته.
مردم خشنود میشوند از اینکه مسئولان دردهای آنها را احساس کنند، غمگسار آنها باشند. البته تلاش هم بکنند و بهقدر امکان، نیازهای آنها را برآورده کنند.”
این توضیح و نقلقول از یک مقام عالیرتبه را کنار رفتار نمایندگان غیر چهاردانگهای که میگذاریم نتیجهاش این میشود که دسترسی به یک نماینده بومی و اهل چهاردانگه قطعاً از گزینه غیر چهاردانگهای بهتر خواهد بود. کما اینکه تجربه ۴ دورهی که این منطقه بدون نماینده بوده است بهروشنی این مسئله را ثابت میکند. حالا اینکه نمایندگان قبلی چه اندازه تأثیرگذار بودهاند شاید مورد سؤال باشد که به نظرم حق مردم است که بدانند. یا همان دانستن حق مردم است.
همه ما از اعضای یک پیکریم!
واقعیت قضیه این است که ما چهاردانگهایها مطالبه گران خوبی نیستیم، گام نخست آن است که بپذیریم از یک سرزمینم و منافع مشترکی داریم، نفع ما در این است که انسجام داشته و قدری از منافع کوتاهمدت شخصی کوتاه آمده و به منافع جمعی بی اندیشیم. برای بالفعل کردن ظرفیتهایمان برنامهریزی کنیم، چالشهایمان را بشناسیم و به دنبال رفع آن باشیم. اگر چهاردانگه و دهستانهای تابعه آنها بهمثابه انگشتان یکدست ببینیم باید بدانیم هر منطقهای ظرفیت خود را داشته و نباید نفع روستای خود را بر دیگری ترجیح داد.
منافع کوتاهمدت را باید از منافع بلندمدت تشخیص داد. تشخیص این کار قاعدتاً با معتمدین محلی، تحصیلکردهها و اشخاص تأثیرگذار است. برای مثال باید بدانیم سود توسعه گردشگری و ساماندهی چشمه سورت به دهستان گرماب هم خواهد رسید و آشفتگی مدیریتی در شهر کیاسر به دهستان پشت کوه هم صدمه وارد خواهد کرد. تعطیلی واحدهای صنعتی کوچک در منطقه هفت خال نهتنها به بیکاری اهالی این منطقه منجر میشود بلکه بر روی بازار کیاسر هم تأثیر منفی میگذارد. رونق دامپروری در بالادست میتواند چرخ صنعت لبنیات را در شهرک صنعتی کیاسر راه بی اندازد. متأسفانه ازاینگونه تفکرات در منطقه وجود دارد که “ما خودمون آب نداریم اجازه نمیدیم مردم کیاسر از این آب ببرند”!
واقعاً عصر این رفتارها سر آمده و باید به فکر کل بخش چهاردانگه بود. با این توضیح حال باید گفت که نباید نماینده درگیر تنشهای قومی و منطقهای شده و باید به کمک افراد مؤثر در بخش ،مشکلات را در استان و بلکه کشور پیگیری و حلوفصل نماید. اگر با این تعریف و واقعیتنگری به مجموعه سیاستهای اعمالشده در 40سال گذشته نگاه کنیم متوجه میشویم بخش عمدهای از ظرفیت منتخبین ما در سایر مناطق هم بهاینترتیب هدررفته است. با این توضیحات به نظر بهتراست یکبار و برای همیشه این مسئله را بین خودمان حل کرده و از این فرصت برای انتخاب مجدد یک چهاردانگهای استفاده کنیم. در کنار آن کاندیدای محترم یا محترمه هم باید متعهد شود تا از هیچ تلاشی برای بهرهمندی منطقه از امکانات و خدمات دولتی محروم نماند و این در سایه مشارکت جمعی خصوصاً اهالی رسانه میسر و دستیافتنی خواهد بود.
سید روح الله شجاعی کیاسری
برچسب ها : #مجلس یازدهم #انتخابات #چهاردانگه #مازندمجلس
نظر شما در مورد : دو به علاوه یک می شود هفت؟!